خانه » همه » مذهبی » توبه نسبت به گناهان مختلف

توبه نسبت به گناهان مختلف


توبه نسبت به گناهان مختلف

۱۳۹۴/۰۲/۲۰


۱۹۱ بازدید

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - توبه نسبت به گناهان مختلف

حقیقت توبه، بازگشت از نافرمانى خدا به سوى اطاعت اوست، که ناشى از پشیمانى و ندامت فرد نسبت به اعمال گذشته مى باشد. برای خروج از حالت گناه، فرد باید مراحلی را طی کند و وظایفی را انجام دهد، تا توبه حقیقی داشته باشد، یعنی در حقیقت باید توبه اش دارای شرایط و ارکانی باشد.

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - توبه نسبت به گناهان مختلف



پاسخ : حقیقت توبه، بازگشت از نافرمانى خدا به سوى اطاعت اوست، که ناشى از پشیمانى و ندامت فرد نسبت به اعمال گذشته مى باشد. برای خروج از حالت گناه، فرد باید مراحلی را طی کند و وظایفی را انجام دهد، تا توبه حقیقی داشته باشد، یعنی در حقیقت باید توبه اش دارای شرایط و ارکانی باشد. این امور را می توان طی سه مرحله بیان کرد:

أ) ندامت و پشیمانی: اولین مرحله، همان حالت پشیمانی است که لازم است در فرد ایجاد شود تا دست از گناه بکشد.

ب) عزم بر ترک گناه برای همیشه.

ج) اصلاح یا همان جبران مافات با عمل صالح: یعنى تا آنجا که در توان دارد، آثار سوء گناهان گذشته را از درون و برون وجود خویش و افراد و جامعه برچیند. لذا می بینیم در قرآن مجید در آیات بسیارى، (1) توبه با اصلاح و جبران همراه آمده است. مثلاً در سوره نحل به صورت یک قانون کلّى در همه گناهان می فرماید: «ثَّم انَّ رَبَّکَ للَّذینَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ اصْلَحُوا انَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها لغَفُورٌ رحیمٌ» (2)؛ (امّا پروردگارت نسبت به آنها که از روى جهالت بدى کرده اند و سپس توبه نموده و در مقام جبران بر آمده اند خداوند بعد از آن آمرزنده و مهربان است.)

دو مرحله اول در توبه از تمام گناهان بدون تفاوت جاریست، ولی مرحله سوم که اصلاح می باشد اولاً در تمام گناهان جاری نیست و ثانیاً نسبت به گناهان مختلف متفاوت است.

اصلاح نسبت به گناهان مختلف، متفاوت است و چون در قرآن به صورت مطلق آمده است، هرگونه جبران مافاتی را نسبت به گناهان مختلف شامل مى شود، از جمله:

1- شخص توبه کار باید حقوقى را که از مردم پایمال کرده است به آنها باز گرداند؛ اگر در حیات هستند به خودشان، و اگر از دنیا رفته اند به وارثان آنها برساند.

2- اگر حیثیّت کسى را به خاطر غیبت کردن یا اهانت لکه دار کرده باشد باید از او حلالیت بطلبد، و اگر از دنیا رفته است به تلافى حیثیّت بر باد رفته، کار خیر براى او انجام دهد تا روح او راضى گردد.

3- اگر عباداتى از او فوت شد، قضا نماید. و اگر کفّاره دارد (مانند ترک روزه عمدی و شکستن عهد و نذر) کفّاره آن را بدهد.

4- اگر گناه او عملى بوده که سبب گمراهى دیگران شده مانند تبلیغات سوء؛ بدعت گذارى در دین خدا، خواه از طریق بیان و سخن باشد یا از طریق کتابت و نوشته ها اصلاح و جبران آن در صورتى حاصل مى شود که تمام افرادى را که به خاطر عمل او به انحراف کشیده شده اند تا آنجا که توان و قدرت دارد باز گرداند.

5- اگر یک نفر در ملأ عام یا از طریق مطبوعات و وسائل ارتباط جمعى و نوشتن کتابها و مقالات مردم را به گمراهى بکشاند، باید از همان راه ها اقدام به رفع انحراف نماید.

6- اگر در حضور جمعیّت و ملأ عام، افرادى را به دروغ گویى و بى عفّتى و امثال این امور متّهم ساخته، باید در ملأ عام سخنان خود را باز پس بگیرند استغفار تنها کافی نیست.

به همین دلیل، در حدیث معتبرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که از حضرتش سؤال کردند: آیا کسى که حدّ الهى بر او جارى شد اگر توبه کند شهادتش مقبول است؟ فرمود: «اذا تابَ وَ تَوبَتُهُ انْ یَرْجعَ مِمَّا قالَ وَ یُکَذِّبَ نَفْسَهُ عِنْدَ الْإِمامِ وَ عِنْدَ الْمُسْلِمینَ، فَاذا فَعَلَ فَانَّ عَلَى الْإِمامِ انْ یَقْبَلَ شَهادَتَهُ بَعْدَ ذَلِکَ»؛ ([آرى] هنگامى که توبه کند و توبه اش به این است که از آنچه گفته باز گردد، و نزد امام و نزد مسلمین حاضر شود و سخنان خود را تکذیب کند، هنگامى که چنین کند بر امام لازم است که شهادت او را بپذیرد [و توبه اش قبول است]). (3)

در حدیث دیگرى مى خوانیم: «اوْحَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الى نَبِىٍّ مِنْ الْانبِیاءِ قُلْ لِفُلانِ وَعِزَّتِى لَوْ دَعَوْتَنى حَتّى تَنْقَطِعَ اوْصالُکَ، ما اسْتَجِیبُ لَکَ، حَتّى تَرُدَّ مَنْ ماتَ الى مادَعَوْتَهُ الَیْهِ فَیَرْجِعَ عَنْهُ»؛ (خداوند به یکى از پیامبران وحى فرستاد که به فلان شخص بگو: به عزّتم سوگند اگر آن قدر مرا بخوانى که بندهاى تو از هم جدا شود، دعوت دعاى تو را اجابت نمى کنم [و توبه ات را نمى پذیرم]، تا کسانى را که به خاطر دعوت تو منحرف شده اند و از دنیا رفته اند زنده کنى و از راه خطا باز گردند!). (4)

این حدیث به خوبى نشان مى دهد که مسأله اصلاح و جبران تا چه حد گسترده است و بدون آن توبه بیشتر جنبه صورى یا مقطعى خواهد داشت.

7- با توجّه به اینکه گناه، قلب را تاریک مى سازد باید آنقدر اطاعت و بندگى کند تا ظلمت دل را با نور اطاعت برطرف سازد، این نیز نوعی اصلاح است که باید نسبت به قلب خود انجام دهد.

جامعترین سخن درباره تفسیر معنى اصلاح همان چیزى است که در کلمات قصار امیرمؤمنان على علیه السلام در نهج البلاغه در شرح استغفار به معنى جامع و کامل آمده است.

کسى در محضر آن حضرت گفت: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» گویى امام از طرز سخن او و یا سوابق و لواحق اعمالش مى دانست که این استغفار جنبه صورى دارد و نه واقعى، به همین جهت از این استغفار بر آشفت و فرمود: «ثَکِلَتْکَ امُّکَ اتَدْرى مَا الْاسْتِغْفارُ؟ الْاسْتِغْفارُ درَجَةُ الْعِلِّیِّیْنَ»؛ (مادرت بر عزاى تو بگرید، آیا مى دانى استغفار چیست؟ استغفار مقام بلند مرتبگان است!)

سپس افزود: «وَهُوَ اسمٌ واقِعٌ عَلى سِتَّةِ مَعانٍ»؛ (استغفار یک کلمه است امّا شش معنى [و مرحله] دارد.)

«اوَّلُها النَّدَمُ عَلى ما مَضى»؛ (نخست، پشیمانى از گذشته است.)

«وَالثَّانى الْعَزْمُ عَلَى تَرْکِ الْعَودِ الَیْهِ ابَداً»؛ (دوم، تصمیم بر ترک آن براى همیشه است.)

«وَ الثَّالِثُ انْ تُوءَدِّىَ الَى الْمَخْلُوقینَ حُقُوقَهُمْ حَتّى تَلْقَى اللَّهَ امْلَسَ لَیْسَ عَلَیْکَ تَبِعَةٌ»؛ (سوم این که حقوقى را که از مردم ضایع کرده اى به آنها باز گردانى، به گونه اى که هنگام ملاقات پروردگار حقّ کسى بر تو نباشد.)

«وَ الرَّابِعُ انْ تَعْمِدَ الَى کُلِّ فَرِیْضَةٍ عَلَیْکَ ضَیَّعْتَها فَتُؤَدِّىَ حَقَّها»؛ (چهارم این که هر واجبى که از تو فوت شده حقّ آن را به جا آورى [و قضا یا کفّاره آن را انجام دهى].)

«وَ الْخامِسُ انْ تَعْمِدَ الَى اللَّحْمِ الذَّى نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِیْبَهُ بِالْأَحْزانِ حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَیَنْشَأَ بَیْنَهُما لَحْمٌ جَدِیدٌ»؛ (پنجم این که گوشتهایى که به واسطه حرام بر اندامت روئیده، با اندوه بر گناه آب کنى، تا چیزى از آن باقى نماند، و گوشت تازه به جاى آن بروید.)

«وَالسَّادِسُ انْ تُذِیقَ الْجِسْمَ الَم الَطَّاعَةِ کَما أذَقْتَهُ حَلاوَةَ الْمَعْصِیَةِ فَعِنْدَ ذلِکَ تَقُولُ اسْتَغْفِرُ اللَّهَ»؛ (ششم آن که به همان اندازه که لذّت و شیرینى گناه را چشیده اى درد و رنج طاعت را نیز بچشى، و پس از طىّ این مراحل بگو استغفر اللّه!) (5) همین معنى در روایت دیگرى از کمیل بن زیاد از امیرمؤمنان على علیه السلام نیز نقل شده است. (6)

ممکن است گفته شود: اگر توبه این است که امیرمؤمنان على علیه السلام در این حدیث بیان فرموده، کمتر توبه کارى مى توان پیدا کرد.

ولى باید توجّه داشت که بعضى از شرایط شش گانه بالا شرط توبه کامل است، مانند شرط پنجم و ششم، امّا چهار شرط دیگر، جزء شرایط واجب و لازم است. و به تعبیر بعضى از محققّان، قسمت اوّل و دوم از ارکان توبه است، و قسمت سوم و چهارم از شرایط لازم، و قسمت پنجم و ششم از شرایط کمال است.

آخرین سخن این که افرادی در برابر انبوه گناهان تنها به ذکر استغفار قناعت مى کنند، بى آنکه ارکان و شرایط آن را تحصیل نمایند، در روایتى از امام باقر علیه السلام در مورد چنین افرادی می فرمایند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لاذَنْبَ لَهُ، وَ الْمُقیمُ عَلَى الذَّنْبِ وَ هُوَ مُسْتَغْفِرٌ مِنْهُ کَالْمُسْتَهْزِءُ»(7)؛ (کسى که از گناه خویش توبه [کامل و جامع الشّرایط] کند، مانند کسى است که گناهى از او سر نزده، امّا کسى که گناه را ادامه مى دهد در حالى که از آن استغفار مى کند، مانند کسى است که استهزاء مى نماید). (8)

(1). سوره بقره، آیه 160 و سوره آل عمران، آیه 89 و سوره نساء، آیه 146 و سوره نور، آیه 5 و سوره طه، آیه 82.

(2). سوره نحل،آیه 119.

(3). وسائل الشّیعه، جلد 18، صفحه 283 (حدیث یک، باب 37، از ابواب شهادات).

(4). بحار الانوار، جلد 69، صفحه 219.

(5). نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه 417.

(6). بحار الانوار، جلد 6، صفحه 27.

(7). اصول کافى، جلد 2 (باب توبه، حدیث 10) صفحه 435.

(8). اقتباس از کتاب «گفتار معنوى» از مرحوم شهید آیت اللّه مطهرى، صفحه 139 و کتاب «اخلاق در قرآن» آیت الله مکارم شیرازی، ج 1، ص 228 الی 234.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد