خانه » همه » مذهبی » تکثیر نسل آدم

تکثیر نسل آدم


تکثیر نسل آدم

۱۳۹۷/۰۱/۱۹


۳۹۶ بازدید

پسران و دختران حضرت ادم با چه کسانی ازدواج می کردند؟

در مورد ازدواج فرزندان آدم(ع) چند نظر وجود دارد.برخی گفته اند، انسانهایی قبل از آدم(ع) بوده اند که امروز منقرض شده اند. فرزندان آدم(ع) با انها ازدواج نمودند.اشکال: اینکه قبل از آدم(ع) موجودات شبه انسان وجود داشته اند، در روایات هم آمده؛ امّا در روایات ذکر شده که آنها قبل از آدم(ع) منقرض شده اند. ضمناً در هیچ روایتی هم نیامده که چنین ازدواجی رخ داده است.
برخی گفته اند: آنها با جنّها ازدواج نمودند.
این فرضیّه هم نامعقول به نظر می رسد. شواهد محکم روایی هم ندارد.
برخی گفته اند، خداوند متعال از حوریان بهشتی برای آنها همسرانی قرار داد.
این قول هم شواهد محکمی ندارد. البته در روایات اهل بیت(ع) آمده که تنها یکی از فرزندان آدم(ع) با حوری ازدواج نمود؛ و او حضرت شیث(ع)بود که بعد از آدم(ع) به نبوّت رسید.
برخی هم گفته اند که فرزندان آدم(ع) با یکدیگر ازدواج نمودند. مفسّران بزرگی چون علّامه طباطبایی، این نظریّه را بهتر از همه و محکمتر از همه دانسته اند.
امّا در مورد ازدواج فرزندان آدم(ع) با خواهرانشان ، عرض می شود که اوّلاً چنین نبوده که هر کدام از پسران آدم هر کدام از خواهران را اراده کرد به ازدواج خود در آورد. بلکه فرزندان او دو قلو به دنیا می آمدند(از هر شکم یک پسر و یک دختر) و هر پسری با دختری ازدواج می کرد که با او همشکم نبود. ثانیاً این روند فقط در نسل اوّل بوده است. ازدواج در نسل دوم بین دختر عمو یا دختر خاله و پسر عمو یا پسر خاله بوده است ، که امروزه نیز جایز است.
حال سوال این است که آیا ازدواج بین خواهر و برادر خلاف اخلاق است؟ و اگر خلاف اخلاق است خلاف کدام اخلاق است ؛ اخلاق انسانی یا اخلاق دینی؟
یقیناً عقل انسان، قبح و زشتی برخی امور را مستقلّ از دین می فهمد ؛ مثلاً می فهمد که دروغ بد است ، ظلم بد است ؛ دزدی بد است و … لذا حتّی کفّار هم این امور را بد می دانند. امّا اینکه ترک اطاعت بی چون و چرا از والدین بد است ، ربا گرفتن بد است ، خوردن گوشت خوک بد است ؛ زنا(ایجاد رابطه جنسی با جنس مخالف بدون بیان برخی جملات خاصّ به نام صیغه عقد) بد است و … اینها را عقل به تنهایی نمی فهمد. آیا عقل می فهمد که معاوضه یک کیلو قند با یک و نیم کیلو شکر بد است؟ اگر دین نام این کار را ربا نمی گذاشت و آن را حرام نمی کرد بشر خود قادر نبود به قبح آن پی ببرد. اگر کسی در بهترین رشته از کنکور قبول شود ولی والدین او بگویند به دانشگاه نرو آیا عقل او حکم می کند که باید از والدین خود اطاعت کند؟ آیا عقل بشر قادر است فرق بین رابطه جنسی همراه با صیغه عقد را از رابطه جنسی بدون صیغه عقد تشخیص دهد؟ آیا عقل قادر است فرق بین رابطه جنسی با خواهر را از رابطه جنسی با غیر او تشخیص دهد؟ قبح اینگونه از امور به حکم شرع است نه به حکم عقل. از نظر عقل، خواهر نیز زنی است مثل بقیه ی زنها. همچنین اگر شرع مساله ی صیغه عقد را بیان نمی کرد عقل هیچگاه لزوم آن را احساس نمی نمود. بلی عقل بعد از حکم شرع ، حکم می کند که حکم خدا را باید اطاعت نمود؛ چون می فهمد که خدا خیر محض است و اطاعت از خیر محض به نفع بشر است.
اگر خداوند متعال ازدواج با محارم را حرام نمی کرد نه در زمان آدم که امروز نیز کسی متوجّه اشکال آن نمی شد. بنا بر این ، اگر حکم خدا نبود کسی چنین کاری را خلاف اخلاق نمی دانست. خداوند متعال در زمان آدم(ع) حکم تحریم ازدواج با محارم را نفرستاده بود؛ لذا ازدواج فرزندان آدم نیز شرعاً زنا نبود. لکن از نسل دوم به بعد خداوند متعال این امر را حرام نمود. لذا بعد از آمدن حکم خدا این عمل حرام و غیر اخلاقی شد. امّا خدا این امر را به خاطر خلاف اخلاق بودن آن حرام نکرد؛ بلکه مصالح دیگری در کار بوده که خداوند متعال اعلم به آنهاست و شاید یکی از حکمتهای تحریم ازدواج با محارم در نسلهای دوم به بعد این بوده که در سایه ی چنین ازدواجهایی نقصهای ژنتیکی ، گسترش شدیدی می یافت و نسل بشر خیلی زود دچار نارسایی ژنتیکی و در نتیجه انقراض می شد. شاید برای همین بود که پسران آدم(ع) با خواهر همشکم خود ازدواج نمی کردند. چون ساختار ژنتیکی دوقلوها بسیار شبیه یکدیگر است؛ و می دانیم که هر چه رابطه ی ژنتیکی دو فرد بیشتر باشد، به همان اندازه خطر امراض ژنتیکی بیشتر می شود. لذا ازدواج خواهر و برادر بسیار بسیار خطرش بیشتر از ازدواج پسر عمو و دختر عمو یا پسر خاله و دختر خاله است. و خطر ازدواج برادر و خواهر دو قلو بسیار بسیار بیشتر از ازدواج برادر و خواهر عادی است.
همچنین باید توجّه داشت که احکام شریعت، تابع مصالح و مفاسد حقیقی هستند. لذا اگر مصلحت یا مفسده برداشته شود ، حکم مربوط به آن نیز برداشته می شود. همچنین اگر مصلحت و مفسده ی جدیدی حاصل شود حکم متناسب با آن نیز از متون دینی یا عقل قابل استنباط خواهد بود. در ازدواج پسران آدم با خواهرانشان نیز مصلحت عظیمی نهفته بود که عبارت بود از بقاء نسل بشر. اگر خداوند متعال از همان ابتدا، ازدواج خواهر و برادر را تحریم می نمود در آن صورت نسل آدم و حوّا نابود می شد. بنا بر این ، از آن جهت که اهمیّت بقاء نسل بشر بسیار بیشتر از عوارض طبیعی و روانی ازدواج با خواهر بود ، خداوند متعال آن را برای نسل اوّل بشر جایز نمود ؛ امّا چون در نسل دوم امکان ازدواج با غیر محارم به وجود آمد، لذا خداوند متعال ازدواج با محارم را تحریم کرد تا بشر از عوارض طبیعی آن ایمن بماند. بر این اساس ، اگر به فرض در این عصر، همه ی بشر نابود شوند و تنها یک برادر و خواهر باقی بمانند، نه تنها ازدواج آن دو جایز خواهد بود، بلکه به حکم عقل، چنین ازدواجی واجب است. چون در غیر این صورت، نسل بشر نابود می شود. مشابه این مساله در میان احکام شرع و عقل بسیار فراوان است. برای مثال دروغ گفتن عقلاً و شرعاً حرام و خلاف اخلاق است؛ امّا اگر حفظ جان کسی در گرو دروغ گفتن ما باشد نه تنها در چنین شرایطی دروغ گفتن خلاف اخلاق نخواهد بود بلکه بر عکس ، دروغ نگفتن، یک جنایت هولناک خواهد بود. چون در چنین شرایطی، مصلحت عقلی و شرعی دروغ گفتن، بسیار بیش از مفسده ی آن است. همینطور غیبت نمودن، کاری خلاف اخلاق است؛ امّا بیان معصیت کسی که خودش ابایی از اظهار معصیت ندارد ، جایز است. چون حرمت غیبت، برای آن است که آبروی انسانها حفظ شود؛ امّا وقتی شخص برای خود آبرویی قائل نیست و علناً گناه می کند، در آن صورت علّت تحریم غیبت نیز منتفی است. لذا غیبت از چنین کسی جایز می شود؛ البته غیبت از همان گناه علنی او نه، غیبت از تمام اعمال خلافش. همینطور غیبت از حاکم ظالم، جایز است. چون مصلحت چنین غیبتی بیش از مفسده ی آن است. چرا که چنین غیبتی، نوعی مبارزه با ظلم است.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد