خانه » همه » مذهبی » خدای متعال و جلوگیری از اختیار و اراده انسان

خدای متعال و جلوگیری از اختیار و اراده انسان


خدای متعال و جلوگیری از اختیار و اراده انسان

۱۳۹۷/۰۹/۲۲


۸۶۷ بازدید

چرا خدا جلوی خودکشی رو نمیگیره؟

فعلى که انسان انجام مى دهد یکى از پدیده هاى جهان آفرینش است و پیدایش آن مانند سایر پدیده هاى جهان، بستگى کامل به علت دارد و نظر به اینکه انسان جزء جهان آفرینش بوده و ارتباط وجودى با اجزاى دیگر جهان دارد، اجزاى دیگر در فعل وى بى اثر نخواهند بود . خداى بزرگ که صاحب و مالک همه ماست اراده کرده است که انسان در کارهاى اختیاریش با اراده ى خود منشاء اثر باشد. یعنى اگر براى تحقق یک حادثه مثلا پنج شرط و علت نیاز باشد یکى از آن علت ها اختیار و اراده انسان است، بر فرض براى روشن شدن یک چراغ باید تمام وسایل لازم، سالم و مهیا باشد از جمله: کلید، سیم، لامپ، کنتور برق، اتصال سیم به کارخانه و منبع تولید برق و جریان برق در سیم ها.
حال یکى از علت هاى روشن شدن چراغ، فشار دادن کلید برق است که در این مثال، در کارهاى اختیارى ما وقتى همه شروط مهیا است، زدن کلید همان اختیار ماست و خداوند خواسته است که تا انسان با اختیار خودش کلید برق حادثه اى را نزند چراغ آن واقعه روشن نگردد . درک ساده و بى آلایش انسان نیز این نظر را تأیید مى کند. زیرا ما مى بینیم مردم با نهاد خدادادى خود میان أمثال خوردن و نوشیدن و رفتن و آمدن و میان صحت و مرض و بزرگى و کوچکى قامت فرق مى گذارند و قسم اول را که با خواست و اراده انسان ارتباط مستقیم دارد در اختیار شخص دانسته و مورد امر و نهى و ستایش و نکوهش قرار مى دهند.
کتاب هاى مفید در این زمینه:
الف- انسان شناسى، محمود رجبى، فصل 5 و 6، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره).
ب- آموزش فلسفه، استاد مصباح یزدى، ج 2، درس 69، سازمان تبلیغات اسلامى.
ج- عدل الهى، استاد شهید مرتضى مطهرى، انتشارات اسلامى.
ـ خودکشی از منظر دین:
خداوند متعال می فرماید: « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحیماً (29) وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیراً (30) إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریماً .
اى کسانى که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را به باطل(و از طرق نامشروع) نخورید مگر اینکه تجارتى با رضایت شما انجام گیرد. و خودکشى نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است. (29) و هر کس این عمل را از روى تجاوز و ستم انجام دهد، بزودى او را در آتشى وارد خواهیم ساخت؛ و این کار براى خدا آسان است. (30) اگر از گناهان بزرگى که از آن نهى مى شوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را مى پوشانیم؛ و شما را در جایگاه خوبى وارد مى سازیم.» (سوره نساء)
از این آیات استفاده می شود که خودکشی از روی ظلم گناه کبیره است و مرتکب آن حتماً وارد جهنّم خواهد شد. امّا آنجا که خودکشی برای دفاع از اصل دین یا یک صدمه مهمّ به اسلام و مسلمین باشد ، مصداق ظلم نخواهد بود. پس آنکه خود را به خیال باطل برای رهایی از مشکلات زندگی به قتل عمد می رساند ، یقین ظالم است و ورود او در جهنّم یقینی است. چرا که اوّلاً او قتل عمد نموده ، و قاتل وارد بهشت نمی شود ؛ مگر اینکه توبه کند. لکن آنکه خودکشی می کند دیگر فرصت توبه هم نخواهد داشت. ثانیاً کسی که خودکشی می کند ، سوء ظنّ به خدا دارد ؛ و قبول نکرده که مشکلات زندگی ـ به هر دلیل که پیش آمده باشد ـ امتحان الهی است برای رشد دادن شخص. ثالثاً چنین کسی ناامید است از فضل خدا و مشکل گشایی او ؛ و نا امیدی از خدا از گناهان بزرگ می باشد ؛ و از گناهانی است که راه شفاعت را می بندد.
خداوند متعال فرمود: « مِنْ أَجْلِ ذلِکَ کَتَبْنا عَلى بَنی إِسْرائیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعا ـــــ به همین جهت، بر بنى اسرائیل مقرّر داشتیم که هر کس، انسانى را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روى زمین بکشد، چنان است که گویى همه انسانها را کشته » (المائدة:32)
شکّ نیست که خودکشی از مصادیق قتل نفس می باشد. لذا آنکه خودکشی می کند مانند کسی است که تمام مردم را از آدم تا روز قیامت کشته است. حال تصوّر فرمایید که با گناهی به این بزرگی امید به شفاعت تا چه اندازه خواهد بود.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ نیز فرمودند: « هر کس خود را عمداً بکشد، پس او در آتش جهنم تا ابد خواهد بود.» (وسایل الشیعه، ج 29، ص 24)
همچنین خداوند متعال فرمود: « وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظیماً ــــ و هر کس، فرد باایمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است؛ در حالى که جاودانه در آن مى ماند؛ و خداوند بر او غضب مى کند؛ و او را از رحمتش دور مى سازد؛ و عذاب عظیمى براى او آماده ساخته است.» (النساء:93)
منظور از مؤمن از منظر اهل بیت علیهم السلام شیعه است. حال اگر فرض کنیم که فرد خودکشی کننده شیعه است ، طبق این آیه در جهنّم ابدی خواهد بود. البته حقیقت آن است که خودکشی کننده ، اگر چه اسماً شیعه باشد ، رسما شیعه نیست. چون طبق روایات ، شیعه محال است خودکشی کند.لذا شخص ابتدا از محبّت اهل بیت علیهم السلام بیرون می رود و آنگاه خودکشی می کند.
از امام باقر ـ علیه السّلام ـ روایت شده است: « ان المؤمن ابتلی بکل بلیة و یموت بکل میتة الا انه لا یقتل نفسه ــــ همانا ممکن است مؤمن به هر بلایی مبتلا شود و به هر (نوع) مرگی بمیرد امّا هیچ گاه خود را نمی‌کشد.» (همان)
از این آیات و روایات استشمام می شود که فرد خودکشی کننده وارد بهشت نمی شود. لذا مورد شفاعت به معنای خاصّ کلمه واقع نخواهد شد.
ـ آیا حقیقتاً با خودکشی می توان از مشکلات زندگی رها شد؟
چنین پنداری ، باطل و از القائات شیطان می باشد. چون فرد خودکشی کننده نه تنها از مشکلی رها نمی شود بلکه بعد از مرگ ، تازه مشکلات اصلی اش آغاز می گردد. چون:
اوّلاً هنگام مرگ ـ که به ظاهر چند ثانیه طول می کشد ـ او را چنان با خشنونت قبض می کنند که تصوّرش نیز از عهده ی قوّه ی خیال ما خارج می باشد. چون چنین شخصی نا امید از رحمت خداست ؛ لذا هنگام مرگ رحمت خدا را نخواهد دید ؛ بلکه با ملائک غضب مواجه خواهد شد.
ثانیاً چون هیچ روشنایی در پیش روی خود نمی دید ، لذا هنگام ورود در برزخ ، در ظلمت خواهد بود ؛ و از این ناحیه فشار قبر عظیمی را احساس خواهد کرد. توجّه شود: مراد از قبر همان برزخ است.
ثالثاً هنگام سوال قبر نه خدایی می شناسد نه پیامبری و نه امامی و نه کتابی. چون کسی که خودکشی می کند ، از همه ی اینها روی گردانده و غیر مومن از دنیا رفته است. لذا از جانب نکیرین علیه السلام نیز عذاب سختی را تحمّل خواهد نمود.
رابعاً تمام طول برزخ را در عذاب است تا قیامت برپا گردد.
خامساً در محشر نیز در صف مومنان نخواهد بود ؛ و تمام مصائب قیامت را تحمّل خواهد کرد.
سادساً بعد از حساب محشر نیز راهی جهنّم خواهد بود تا روزی که از آنجا نجات یافته به وادی بین بهشت و جهنّم وارد شود. پس آنکه خیال می کند با خودکشی کردن از مشکلات نجات می یابد ، سخت در جهل به سر می برد. مشکلات برای آدمی است ؛ و برای رشد دادن او. لذا فرمود: « لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ ـــ به یقین ما انسان را در رنج آفریدیم»(البلد:4). اگر بنا بود کسی زجر نبیند آن انبیاء و ائمه علیه السلام بودند ؛ امّا ملاحظه می فرمایید که سختترین مصائب را ایشان کشیده اند. کیست که چون زینب کبری علیها السلام خروارها مصیبت بر سرش ریخته باشد؟ امّا آن بانوی شگفتی ساز در متن آن مصائب خردکننده ، با این که نای بلند شدن نداشت ، نماز شبش ترک نشد ؛ اگر چه آن را نشسته خواند. حضرتش چون در مجلس ابن زیاد وارد گشت چنان با صلابت و استوار بود که ابن زیاد پرسید: کیست این زن متکبّر؟ گفتند: زینب دختر علی است. گفت: آیا دیدی که چگونه خداوند عزیزانت را ذلیل نمود؟ حضرت فرمودند: « ما رأیت الّا جمیلاً ــ من جز زیبا هیچ ندیدم » ؛ یعنی من در متن مصیبتها خدای جمیل را ملاقات نمودم که با اسم الجمیل تجلّی کرده بود.
اولیای خدا مصائب را توجّه خدا به خود می دانند. چون مصائب و سختی ها یا برای رشد دادن است یا برای این است که گناهان انسان پاک گردد یا برای این است که انسان تنبیه شود و توبه کند … . آقا سیّد علی قاضی استاد عرفان آیةالله بهجت مستأجر بود و صاحبخانه اثاث منزلش را ریخته بود وسط کوچه. آن بزرگوار در حالی که بشّاش بود می فرمود: « خدا خیال کرده ما هم آدمیم » ؛ یعنی خدا آدمها را سختی می دهد ؛ و گویا خدا ما را هم آدم حساب کرده که به ما سختی می دهد.
نتیجه اینکه خدای متعال به انسان نعمت بی بدیل اختیار را مرحمت نموده و وعیدهای سخت سوء استفاده از آن را نیز متذکر شده است. گاهی بر اساس حکمتش نیز موانعی برای اعمال و اجرای اختیار انسان ایجاد مینماید. اما حاکمیت مطلق روابط علیّ و معلولی اقتضای خود را دارد. مانع شدن خدای متعال از اجرای این روابط منافات با اختیار و اراده انسان و همچنین حاکمیت این روابط دارد.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد