خشونت راه‌حل است؟

طی ۴ هفته اخیر و به دنبال آغاز اعتراضات مردمی در واکنش به جان باختن ناباورانه مهسا امینی؛ دختر ۲۲ ساله سقزی که پس از دستگیری توسط عوامل گشت ارشاد شهر تهران و انتقال به بازداشتگاه وزرا دچار مرگ مغزی شد و روز ۲۵ شهریور در بیمارستان کسری فوت کرد و در پی شدت گرفتن برخورد‌های خشن نیرو‌های امنیتی و لباس شخصی‌ها با معترضان در تمام شهر‌های ایران، کارشناسان حوزه سلامت روان و مددکاری اجتماعی نسبت به تبعات تاثیر جبران‌ناپذیر ناآرامی‌های جامعه و تقابل قهری و خشونت‌آمیز دولت با اعتراضات مردمی بر سلامت روان مردم هشدار‌های مکرر دادند.

به گزارش اعتماد، متخصصان در این هشدار‌ها تاکید کردند که این ناآرامی‌ها و تداوم آن‌ها در تمام شهر‌های کشور، محصول نادیده گرفتن حقوق شهروندی شهروندان است و اگر کابینه سیزدهم درایت درک ماهیت اعتراضات را داشت متوجه می‌شد که ذات مطالبات انباشته اقشار مختلف، نه برهم زدن امنیت و نظم جامعه بلکه باز پس گرفتن حقوق انسانی از دست رفته‌ای است که کابینه سیزدهم با سماجت می‌خواهد این حقوق انسانی را با منطق صفر و صد و مطابق میل خود تغییر داده و بازتعریف کرده و آنچه خود می‌خواهد و می‌پسندد به مردم تحمیل کند.

به نظر می‌رسد هشدار‌های مکرر کارشناسان حوزه سلامت روان و مددکاری اجتماعی هم مثل مطالبات شهروندان که امروز در پنجمین هفته متوالی با بی‌تفاوتی کابینه سیزدهم مواجه شده و صرفا پاسخی از جنس زور و ارعاب و برخورد‌های قهری و سلبی و خشن دریافت کرده، با بی‌اعتنایی دولت مواجه خواهد شد.

اولین هشدار، ۴ روز بعد از جان‌باختن مهسا امینی مطرح شد. روز ۲۹ شهریور انجمن علمی روانپزشکان ایران در نامه‌ای سرگشاده به ابراهیم رییسی، درباره تبعات روانی رخداد درگذشت این دختر جوان و تاثیرات آن بر جامعه هشدار داد.

در متن نامه انجمن علمی روانپزشکان ایران خطاب به رییس دولت سیزدهم با طرح هشدار‌های پررنگ نسبت به تبعات برهم خوردن سلامت روانی- اجتماعی شهروندان یک جامعه آمده است: «یکی از مولفه‌های تعیین‌کننده سلامت روانی- اجتماعی جامعه و افراد آن، احساس امنیت است. این احساس به‌ویژه زمانی خدشه‌دار می‌شود که آسیبی از سوی نمایندگان حکومت که علی‌الاصول باید حامی مردم و حافظ امنیت و حقوق آن‌ها باشند پدیدار شود.

در این صورت پیش‌فرض‌های بدیهی و متداولی که آحاد مردم برای ادامه زندگی امن و سالم خود به آن‌ها نیازمندند از میان می‌رود و متاسفانه پس از تغییر نگرش مردم، بازگشت آن بسیار دشوار خواهد بود. در جست‌وجوی علل زمینه‌ساز واقعیت ویرانگر مهاجرت گسترده و رو به افزایش نخبگان از کشور نیز باید به عواملی از این دست نگاهی ویژه داشت.

بازنگری در مفهوم امنیت اجتماعی یکی از ضروریات کنونی در سیاست‌گذاری‌های کشور ماست.» این نامه زمانی به دست رسانه‌ها رسید که هنوز برخورد‌های قهری و خشونت‌آمیز نیرو‌های امنیتی و لباس شخصی‌ها با معترضان و اعتراضات خیابانی شدت نیافته بود با این حال اعضای این انجمن در نامه خود با پیش‌بینی رخداد‌های آتی هشدار داده بودند که: «بررسی‌های سال‌های گذشته و اخیر نشان‌گر کاهش اعتماد عمومی در سطح جامعه بوده و رویداد اخیر نیز ضربه دیگری بر پیکر نحیف‌شده اعتماد اجتماعی وارد کرده است.

این بی‌اعتمادی اگر تبعات جدی حادی نداشته باشد، در ادامه با کاهش درازمدت مشارکت اجتماعی مردم همراه خواهد بود و برنامه‌های گوناگون دولت که اغلب نیازمند همراهی مردم هستند را عقیم خواهد گذاشت.

اجرای قانون با اعمال خشونت، به تشدید خشونت در جامعه دامن می‌زند و این گستره محدود به موضوعی خاص نخواهد ماند. به بیان دقیق‌تر رفتار خشونت‌آمیز ماموران قانون به عنوان یک کلاس آموزشی عمل می‌کند و باب چنین رفتاری را در عمل برای بسیاری از افراد باز می‌کند.

این اثر به‌خصوص در شرایط کنونی ما که سطح پایه خشونت در جامعه رضایت‌بخش نیست برجسته‌تر می‌شود و از آن مهم‌تر اینکه اجرای خشونت‌آمیز قانونی که مورد پذیرش و حمایت بخش بزرگی از مردم نیست می‌تواند تبعات غیرقابل‌جبرانی داشته باشد. لازم به ذکر است کارایی روش‌های خشونت‌آمیز برای تغییر سبک زندگی مردم فاقد پشتوانه علمی است.»

از آنجا که جرقه اعتراضات مردمی از روز‌های پس از درگذشت مهسا امینی، کارکرد زیانبار گشت ارشاد، رویکرد غیرمنطقی و غیراخلاقی عوامل دولت در مقابله با بدحجابی و تحمیل دستورات یک‌سویه و سلیقه‌ای به جامعه ایران بود، امضاکنندگان این نامه هم تبعات چنین تحمیل‌های سلیقه‌ای را مورد هشدار قرار داده و در ادامه متن نامه چنین اشاره داشتند: «اعمال چنین روش‌هایی تنش و درگیری میان گروه‌های اجتماعی مخالف و موافق حجاب را افزایش داده است که این می‌تواند با دوقطبی‌سازی در جامعه، منجر به از دست رفتن اتحاد ملی و ایجاد تفرقه در میان ایرانیان شود.

یکی از مولفه‌های تعیین‌کننده سلامت فردی و اجتماعی، ادراک عدالت است. به این معنا که جدا از مفهوم انتزاعی عدالت و عادلانه بودن یا نبودن واقعی قوانین و اجرای آنها، این ادراک عدالت از سوی مردم است که تعیین‌کننده سلامت روانی و اجتماعی آنهاست. پژوهش‌های موجود، سطح سلامت روان مردم را که متاثر از عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاست‌گذاری و مدیریتی است رو به کاهش نشان می‌دهد.

برنامه‌ریزی و مدیریت در عرصه‌های گوناگون از سال‌ها پیش تاکنون چشم‌انداز روشنی برای تغییر این روند نشان نمی‌دهد و اضافه شدن بار اتفاقات فاجعه‌باری، چون مورد اخیر، آینده‌ای نگران‌کننده برای سلامت مردم ایران تصویر می‌کند.

به جز عوارض زیان‌بار اجتماعی، اثرات فردی خشونت را نیز نباید نادیده گرفت. اموری، چون جلب افراد، انتقال اجباری آن‌ها و گرفتن تعهد به خودی خود از نظر روانی فرآیندی آسیب‌رسان است که به ویژه در کنار احساس بی‌عدالتی و بی‌حمایتی می‌تواند اختلالی جدی، ناتوان‌کننده و درازمدت در ذهن و رفتار آن‌ها به یادگار بگذارد.

تجربه سازوکار اجرایی موسوم به گشت ارشاد، شکست این سیاست در توسعه حجاب در کنار عوارضی، چون هتک حرمت زنان و تضعیف سلامت روانی- اجتماعی جامعه و افزایش روزافزون شکاف میان مردم و حاکمیت را آشکارا نشان داده است.

بازنگری در اصل قانون یا دست‌کم روش‌های اجرایی آن حداقل رفتار مدبرانه است. دیگر در چه شرایطی باید پذیرفت که روش‌های اجباری همراه با خشونت برای اجرای قانون، شکست خورده است و نیاز به بازنگری دارد؟»

استرس بی‌وقفه؛ عاملی برای بروز ترومای روحی

همزمان با روز جهانی تروما – ۲۵ مهر / ۱۷ اکتبر – مدیرکل مشاوره و امور روانشناختی سازمان بهزیستی کشور هم استرس‌های بی‌وقفه و مداوم را از عوامل بروز ترومای روحی برشمرد و گفت: «فردی که به‌طور مداوم خبری راجع به قتل و تهدیدات جدی حوزه سلامت و زندگی را تجربه می‌کند، ممکن است دچار تروما شود.»

بهزاد وحیدنیا در گفتگو با ایرنا ضمن اشاره به اینکه حوادث ناگهانی مثل تصادف، جراحت‌ها، حمله‌های خشونت‌آمیز، حوادث دوران رشد، قلدری یا تجربه خشونت خانگی، از دست دادن یکی از اقوام نزدیک و همچنین قرار گرفتن در موقعیت تهدیدآمیز با یک فرد از جمله عوامل منجر به ترومای روحی است، افزود: «هنگامی که اتفاق ناراحت‌کننده‌ای می‌افتد و شدت آن بالا است موجب می‌شود که افراد احساس خطر، درماندگی و بهت‌زدگی کنند. زمانی هم که شدت اتفاق ناراحت‌کننده بالا باشد، عمدتا ضربه روحی و ترومای روان مطرح می‌شود.

این ضربه طبیعتا مدتی با فرد می‌ماند و تاثیرات و علائمی نشان می‌دهد که با بروز آن‌ها فرد دچار مساله و مشکل می‌شود. ممکن است اعتمادش خدشه‌دار شود یا اینکه ارتباط او با دیگران مساله‌ساز شود. علاوه بر آن تجربه‌های درونی فرد ممکن است دستخوش تغییراتی شود.

اگر تروما ادامه پیدا کند و علایم آن مدیریت نشود پس از چند ماه تبدیل به استرس پس از سانحه و پیچیده‌تر می‌شود که اختلال روانشناختی است که درمان‌های طولانی‌تر می‌طلبد. براساس مطالعات به‌طور متوسط ۳۰ درصد افراد ترومای روحی را تجربه می‌کنند.

اینکه چطور با آن تطبیق پیدا می‌کنند بستگی به مهارت‌های فردی، ویژگی‌ها و توانمندی‌های روانشناختی و میزان حمایت اجتماعی و محیطی دارد. همچنین برای تطبیق با تروما، تجربه‌های قبلی ممکن است وجود داشته باشد یا اینکه فرد به منابع علمی و تخصصی و مداخلات دسترسی داشته باشد که نبود این امکانات می‌تواند در پیدایش و روند پیشرفت تروما موثر باشد.»

وحیدنیا با اشاره به فعالیت خط تلفنی صدای مشاور بهزیستی با شماره ۱۴۸۰ گفت: «اگر افراد سوالات، ابهام یا نگرانی‌هایی داشته باشند یا تجربه‌هایی دارند که نمی‌توانند با کسی مطرح کنند و همچنین برای ارزیابی از وضعیت خود می‌توانند با صدای مشاور تماس بگیرند. متخصصان در صدای مشاور بهزیستی با شماره ۱۴۸۰ از ساعت ۸ صبح تا ۱۲ شب پاسخگوی افراد هستند. همچنین افراد می‌توانند به مراکز مشاوره دولتی مراجعه کنند که این مراکز با تعرفه‌های دولتی کار می‌کنند.»

مسائل رفتاری با تنبیه و امر و نهی از بین نمی‌رود

رییس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، یکی دیگر از متخصصانی بود که در اثنای اعتراضات مردمی طی روز‌های گذشته به رییس دولت نامه نوشت و بر ضرورت توجه به سلامت روان مردم تاکید کرد.

محمد حاتمی با بیان اینکه سلامت روان و سلامت جسم دو مقوله اصلی تشکیل‌دهنده رفتار انسان هستند، گفت: «در برخی کشور‌ها از جمله کشور ما سلامت جسم در اولویت است و سلامت روان به نوعی در حاشیه قلمداد می‌شود در حالی که این دو مهم در تعامل باهم هستند، اهمیت هر دو به یک اندازه و حتی شاید بتوان گفت اهمیت سلامت روان بیشتر است.

متاسفانه در برنامه‌ریزی‌های کلان کشوری آنچنان که باید به سلامت روان توجه و بودجه لازم به آن اختصاص داده نمی‌شود و علت تامه بسیاری از ناهنجاری‌های اجتماعی و آسیب‌های اجتماعی و روانی نپرداختن به سلامت روان و مساله پیشگیری از مشکلات روانشناختی است. توجه به سلامت روان باید در سفره زندگی مردم قرار بگیرد.

کشوری می‌تواند بهره‌وری و کارآمدی بالا داشته باشد که سطح سلامت روان مردم آن کشور بالا باشد. در نامه‌ای که به آقای رییسی نوشتم هم پیشنهاد مشخص ما این است که خانواده‌ها باید بتوانند به روانشناس امین خود برای مدیریت رفتار دسترسی داشته باشند. در حال حاضر خانواده‌ها این دسترسی را به روانشناسان و مشاوران ندارند و از این رو مدیریت خانواده‌ها دستخوش فضای مجازی شده است. خانواده‌ها را باید آگاه کرد. مسائل رفتاری با تنبیه و امر و نهی از بین نمی‌رود.»

با افزایش پیگیری اخبار منفی و خشونت‌آمیز مواجه شده‌ایم

امیرحسین جلالی ندوشن؛ از اعضای انجمن روانپزشکی ایران از دیگر متخصصانی بود که بابت افزایش پیگیری اخبار منفی و خشونت‌آمیز طی ۴ هفته اخیر و تبعات مواجهه با این اخبار بر سلامت روان شهروندان هشدار داد.

جلالی ندوشن در گفتگو با خبرنگار ایسنا، ضمن اینکه این رویه را به «تجربه اضطراب عمومی جامعه» و بسیار نگران‌کننده تعبیر کرد تاکید داشت که افزایش پیگیری اخبارِ همراه با داده‌های منفی و صحنه‌های خشونت‌آمیز می‌تواند نگرانی افراد جامعه را بیشتر کند و این نگرانی افزایش‌یافته نیز منجر به ایجاد اضطراب و مشکلات پیرامون آن نظیر بدخوابی می‌شود.

این روانپزشک در آسیب‌شناسی روانی حوادث اخیر گفت: «در حال حاضر چه بخواهیم و چه نخواهیم زندگی روزمره در کشور دچار اختلالاتی شده است. حتی اگر مطابق با آنچه در آمار‌های رسمی مکرر تاکید می‌شود تصور ما بر این باشد که به دنبال اعمال محدودیت‌های دسترسی به اینترنت، حجم اعتراضات و تعداد افرادی که در خیابان‌ها حضور پیدا می‌کنند کم است، اما به‌رغم فیلترینگ، با حجم زیادی از اخبار و اطلاعات در شبکه‌های اجتماعی و نیز افزایش تماشای اخبار و اطلاعات در برخی شبکه‌های مجازی روبرو هستیم و نمی‌توان این امر را نادیده گرفت که طبق اعلام فعالان حوزه اقتصادی و فناوری اطلاعات، ما در حال تجربه دورانی هستیم که تاثیر منفی بر اقتصاد، کسب‌وکار‌های بزرگ و کوچک دارد.

از این رو می‌توان گفت حجم اعتراضات هرچه باشد، شاهد زندگی تعلیق‌شده هستیم. امروز از سوی مردم، پرسش درباره سرنوشت این شرایط مکررا تکرار می‌شود، وقتی با این پرسش در زندگی شخصی و اجتماعی روبرو می‌شویم طبعا برنامه‌ریزی و آینده‌نگری و هر نوع کنش رو به جلو افراد معلق می‌شود و همه این موارد طبیعتا بر سلامت روان و جسم افراد جامعه اثر می‌گذارد.»

جلالی ندوشن افزود: «نحوه پاسخ به یک اعتراض اجتماعی می‌تواند منجر به بهبود سطح سلامت روان مردم یا ایجاد ایرادات و مشکلاتی در سلامت روان عمومی جامعه شود. اصولا در وضعیتی که یک رویداد حاد رخ می‌دهد بیشتر انتظار می‌رود که استرس و اضطراب و نیز مشکلات همزمان با آن نظیر بد خوابی، پرخاشگری و ناتوانی در تمرکز و پیگیری امور روزمره در بین مردم دیده شود یا افزایش داشته باشد.

معمولا در تغییرات شوک‌آور و مواجهه مردم با تنش‌ها، افزایش چنین دامنه‌ای از علایم روانشناختی در بین مردم انتظار می‌رود، به‌طوری که افسردگی یا وسواس پیشین آن‌ها نیز عود (بروز دوباره علایم بیماری) می‌کند.

در حوادث اخیر، حادثه‌ای، محرکی برای رو آمدن اعتراضات و شکایت‌های کهنه‌تر و مزمن‌تر بوده و شاهد هستیم که در خیابان‌ها و فضا‌های مجازی، افراد شروع به اعتراض و شکایت از موضوعاتی می‌کنند که به نوعی کهنه‌اند و گرچه در گذشته پیرامون آن موضوعات به صورت پراکنده حرف زده شده، اما اکنون به شکل متراکم بروز کرده است.

فرجام خوبی در انتظار جامعه‌ای که صدایش شنیده نشود یا امکان شنیده شدن خوب صدا از آن جامعه گرفته شود نخواهد بود. جامعه باید بتواند به صورت مدنی اعتراض کند. این اعتراض نیز باید به این شکل باشد که خیابان برای اعتراضِ آرام در اختیار مردم باشد. من طرفدار خشونت نیستم و هر نوع خشونتی را برای حال ایران و ایرانیان مضر می‌دانم، اما وقتی راه‌های هر نوع اعتراض مسالمت‌آمیز را از افرادی که متفاوت از روایت و قرائت رسمی سیستم فکر می‌کنند، می‌گیریم، نمی‌توان انتظار داشت خشونت و تندی بروز نکند.»

رییس کمیته پیشگیری از خودکشی انجمن روانپزشکی ایران تاکید کرد: «وقتی به افراد جامعه نه تنها اجازه و حق اعتراض داده نمی‌شود بلکه در استفاده از این حق اعتراض بین افراد مختلف تبعیض نیز گذاشته می‌شود، نهایتا شرایط به سمت ناآرامی‌ها و اختلال‌های جدی پیش می‌رود، مسوولان باید بدانند اگر بخواهند شرایط کشور آرام شود، باید زمینه‌ای را فراهم کنند تا کسانی که در کشور اعتراض دارند احساس کنند صدای‌شان شنیده می‌شود. این امر با وعده امکان‌پذیر نیست و باید برای آن اقدام عملی انجام شود. در این مورد هم گرچه چند قدم کوچک طی دو، سه هفته گذشته برداشته شد، اما در حد حرف باقی ماند و راهی به پیش نبرد.»

رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران: به مطالبات مردم پاسخ بدهید

سید حسن موسوی چلک؛ رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران از دیگر متخصصانی بود که در روز‌های اخیر نادیده گرفتن مطالبات مردم از سوی کابینه و تبعات جبران‌ناپذیر این رفتار دولت با شهروندان را مورد هشدار قرار داد.

موسوی چلک در گفتگو با خبرنگار ایسنا، ضمن توصیه به مسوولان درباره ایجاد فضای گفتگو در جامعه و ضرورت شنیدن صدای نسل جدید و پاسخگویی به مطالبات بحق مردم و حذف قوانین و ستاد‌های ناکارآمد، در بررسی رخداد‌های یک ماه اخیر گفت: «باید منتظر چنین اتفاقی می‌بودیم زیرا طی چند سال اخیر مشکلات و فشار‌های مختلفی به جامعه وارد شد.

بخشی از این فشار‌ها مشکلات اقتصادی است که بخشی ناشی از تحریم و بخشی نیز ناشی از ضعف مدیریت و بدمدیریتی در کشور است. فوت مهسا امینی عاملی شد که زمان اعتراضات کوتاه‌تر شود و سرعت بیشتری پیدا کند، اما در هر حال شرایطی را در کشور تجربه می‌کردیم که باید منتظر چنین اتفاقی می‌بودیم. طی یک سال‌ونیم اخیر به عنوان یک شهروند به مراتب هزینه‌های زندگی‌مان بیشتر و درآمدهای‌مان کمتر شده است، خیلی‌ها منتظر بودند با تغییر دولت فرجی حاصل شود که عملا در این ایام شاهد اعتراضات معلمان، بازنشستگان، کارگران و… بودیم، از طرفی دیگر در شرایطی که مردم در فشار اقتصادی هستند، طرح ناموفق گشت ارشاد را اجرا می‌کنند؛ طرحی که همه می‌دانند ناموفق است و در اولویت نیست.

بعد از فوت مهسا امینی هم، موضع‌گیری‌هایی انجام و اطلاعات ضد و نقیضی منعکس شد. از سوی دیگر نسبت به این اتفاقات برخی مسوولان و چهره‌های سیاسی نیز واکنش نشان دادند که همان واکنش‌های تند حسن عباسی علیه فوتبالیست‌ها و همسران‌شان کافی است.»

موسوی چلک در ادامه به پایین بودن سرمایه اجتماعی اشاره و خاطرنشان کرد: «چند پژوهش ملی طی سال‌های ۹۴ تا ۱۴۰۰ انجام شده که نشان می‌دهند سرمایه اجتماعی پایین آمده است. بالاخره این موارد و همچنین ناکارآمدی در پاسخگویی به نیاز‌های افراد دست به دست هم می‌دهند و اگر مردم نتوانند به مطالبات‌شان برسند و اگر این‌بار هم بحران بدون حل مشکل فروکش کند، دفعه بعد این اتفاقات خشونت‌آمیزتر خواهد بود مگر اینکه مسوولان فضای گفتگو ایجاد کنند و صدای نسل جدید را بشنوند و به مطالبات بحق مردم پاسخ دهند و قوانین و ستاد ناکارآمد را حذف کنند، چون آنچه اکنون اتفاق افتاده مطالبات از جنس حقوقی- شهروندی و سبک زندگی است.»

امیرحسین جلالی‌ندوشن: وقتی راه‌های هر نوع اعتراض مسالمت‌آمیز را از افرادی که متفاوت از روایت و قرائت رسمی سیستم فکر می‌کنند، می‌گیریم، نمی‌توان انتظار داشت خشونت و تندی بروز نکند.

محمد حاتمی: علت تامه بسیاری از ناهنجاری‌های اجتماعی و آسیب‌های اجتماعی و روانی نپرداختن به سلامت روان و مساله پیشگیری از مشکلات روانشناختی است.

سیدحسن موسوی چلک: در شرایطی که مردم در فشار اقتصادی هستند، طرح ناموفق گشت ارشاد را اجرا می‌کنند؛ طرحی که همه می‌دانند ناموفق است و در اولویت نیست.

بهزاد وحید‌نیا: تصادف، جراحت‌ها، حمله‌های خشونت‌آمیز، قلدری، از دست دادن یکی از اقوام نزدیک و همچنین قرار گرفتن در موقعیت تهدیدآمیز با یک فرد از جمله عوامل منجر به ترومای روحی است

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد