خانه » همه » مذهبی » خواندن فلسفه

خواندن فلسفه


خواندن فلسفه

۱۳۹۶/۰۵/۰۹


۱۳۰۵ بازدید

آیا خواندن فلسفه بر روی لبه تیغ راه رفتن است؟ چرا که در بزرگترین دانشگاه های الحاد فلسفه تدریس میشود.

خواندن فلسفه مقدمات و امکاناتی لازم دارد. برای شرح مطلب، نکات زیر را دقت فرمایید :
همانگونه که جسم انسان ها از نظر قدرت و توان مختلف است ، مثلاً بعضى قدرت تحمل دویست کیلو بار را دارند و بعضى حتى قدرت تحمل پنج کیلو بار را ندارند، فکر انسان ها نیز تفاوت دارد. بعضى توان حل یک مساله ساده ى ریاضى را ندارند و بعضى همچون کامپیوتر نیرومند، مشکل ترین مسایل ریاضى را در چند لحظه حل مى کنند.
از دیدگاه شهید مطهری کتب ضلال آنهایی هستند که رویکردی علمی به مسائل نداشته اند بلکه بر اساس تحریف و اغوا و اغفال مردم شکل گرفته اند و هدف اصلی از تألیف آنها پیشبرد علم و دانش نیست بلکه اغوای مردم و دست یابی به منافع و مقاصد تألیف کنندگان و ترویج کردن آن کتب است و دلیل اصلی حرمت آنها همین زیان اجتماعیِ کتب مذکور است یعنی از آن جهت که این کتب مایه اضلال جامعه و در نهایت موجب ضرر اجتماعی و زیان مردم می گردد چاپ و نشر چنین کتبی در اسلام ممنوع شمرده شده است و حرمت کتاب سلمان رشدی از سوی امام امت ر ه در همین راستا بود یعنی از آن رو که با اغواگری و تبلیغات انحراف گرایانه تألیف شده بود حرام گردید چرا که هدف اصلی دین الهی و انبیاء الهی هدایت جامعه و نجات آنها از گمراهی بوده است .
روش فلسفه، برهان است. به این معنا که فلسفه برای اثبات مسائلش تنها از برهان استفاده می‌کند و به هیچ وجه برای یک فیلسوف استفاده از سایر روشهای استدلالی از جمله جدل، جایز نیست. برهان، قیاس منتِج یقین است و یقین منطقی نیز با یقین روانشناختی متفاوت است. یقین منطقی نسبت به یک قضیه عبارت است از حکم به ثبوت محمول برای موضوع و حکم بالقوه (قوهٔ نزدیک به فعل) به محال بودن عدم ثبوت محمول برای موضوع. معنای این سخن آن است که در یقین منطقی علاوه برآن که ثبوت صد در صد محمول برای موضوع را می‌پذیریم باید محال بودن عدم ثبوت محمول برای موضوع را هم بپذیریم وگرنه قضیهٔ ما از برهانی بودن خارج می‌شود.
موضوع فلسفه، موجود بما هو موجود است. یعنی در فلسفه از عوارض ذاتی موجود مطلق بحث می‌شود. اگر فیلسوف به مدد برهان به نتیجه‌ای رسید، ناگزیر است که به آن نتیجه ملتزم باشد، هرچند با عقاید رسمی و رایج زمان خود هماهنگی نداشته باشد. بنابراین یک فیلسوف از ابتدای بحث هیچ موضعی نسبت به نتیجه ندارد و آن نتیجه هرچه باشد، خود را پایبند به آن می‌داند.
برخی ها با دیدن روایاتی در خصوص فلسفه یا استنباط اینکه فلسفه خلاف دین است، با آن مخالفت نموده اند. در حالی که مراد روایات ، فلسفه رایج امروزی نیست و سوفیستها مراد است. روش فلسفه هم برهان عقلی است نه اینکه الزام به ضدیت با دین دارد.
لذا با توجه به نکات فوق، خواندن فلسفه برای کسی که فهم و استعداد فلسفی ندارد، جایز نیست. چون موجب سوء فهم می شود. و باید دانست برخی معارف فلسفی مانند وحدت وجود، معانی متعدّدی دارد که برخی از آنها کفر و برخی دیگر، حقیقت توحید است. یعنی نظر به کدام منطق یا نتیجه میتوان نظریه ای خاص ارائه نمود. به همین دلیل نفهمیدن مطلب، گاهی فلاسفه متهم به وحدت خالق و مخلوق شده اند.
نظر بزرگان اهل دین در مورد فلسفه :
1 ـ مقام معظّم رهبری در سفری که به قم داشتند، در چند سخنرانی عمومی تأکید ویژه بر ترویج فلسفه نموده و فرمودند: این فلسفه اسلامی است که می تواند بسیاری از شبهات را در جهان امروز جواب دهد. ایشان سابقاً حتّی تأکید داشتند که فلسفه از دوره ابتدایی برای کودکان تدریس شود.
2 – حکیم لاهیجی در گوهر مراد در تعریف فلسفه توجه کنید: «تحصیل معارف حقیقیه و اثبات احکام یقینیه برای اعیان موجودات بر نهجی که موافق نفس الامر بوده باشد، از راه دلایل و براهین عقلیه صرفه که منتهی شود به بدیهیات که هیچ عقلی را در قبول آن توقفی و ایستادگی نباشد، بی‌آنکه موافقت یا مخالفت وضعی از اوضاع یا ملتی از ملل را در آن مدخلی بود و تاثیری باشد، طریقهٔ حکما بود، و علم حاصل شده به این طریق را در اصطلاح علما علم حکمت گویند.
3 – کسانی همچون خواجه نصیر‌الدین طوسی و حکیم لاهیجی در وهله نخست فیلسوف بوده‌اند و با همان بیان و توان فلسفی به علم کلام پرداخته‌اند. به همین جهت است که در کلام شیعه از جدل پرهیز می‌شود و از شیوه برهان در استدلالها استفاده می‌گردد. از سوی دیگر کتابهای فلسفه حکمای شیعه به نتایج کلامی می‌رسد و عقاید اسلامی و حتی شیعی را (همانند اثبات امر بین امرین در بحث جبر و اختیار) در نهایت به اثبات می‌رساند. وجود بخش امورعامه در کتابهای مهم کلامی شیعه گواه همین دیانت و عرق دینی فلاسفه مسلمان است .
مطالب تفصیلی در اینخصوص را از منابع زیر میتوان دید:
کتابهایی چون تفسیر موضوعی از آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله جوادی آملی و نیز کتابهای نویسندگانی مانند : 1- شهید مطهری ، 2- شهید صدر، 3- محمد تقی مصباح یزدی ، 4- آیت الله جوادی آملی ، 5- آیت الله مکارم شیرازی ، 6- آیت الله جعفر سبحانی 7- دکتر سید محمد تیجانی سماوی
8- آزادی از نظر استاد مطهری، حسین یزدی، ص 266، انتشارات صدرا، 1379، چاپ اول. [2] . سوره رعد، آیه 7. [3] . سوره اسراء، آیه 9.گفتار و کتب ضالّه

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد