خانه » همه » مذهبی » -رازداری و افشاگری-

-رازداری و افشاگری-


-رازداری و افشاگری-

۱۳۹۸/۰۹/۰۳


۱۵۸۴ بازدید

سلام مومن چه چیزهایى را باید از خلق پنهان کند و اگر نکند آیا حرامى مرتکب شده؟ راز مردم را؟ راز خدا را؟

راز و سرّ در لغت بمعنی پنهان و پوشیده است و افشاء چیزی یعنی اظهار کردن آن در میان مردم ، راز به دو قسم تقسیم می شود
الف ) حکم شرعی افشای سر
سؤال1392: تحقیق از اموال مؤمنین و گزارش آن به دولت و حاکمِ ظالم به‌خصوص اگر منجر به اذیت و ورود خسارت به آنها شود چه حکمى دارد؟
جواب: این قبیل اعمال از نظر شرعى حرام هستند و در صورتى که خسارت وارده به دلیل خبرچینى از مؤمنین نزد ظالم باشد، موجب ضمان مى گردد.
سؤال1393: آیا تجسّس در امور شخصى و غیر شخصى مؤمنین به دلیل امر به معروف و نهى از منکر، در صورتى که از آنان ارتکاب حرام یا ترک معروف مشاهده شود، جایز است؟ اشخاصى که براى کشف تخلفات مردم تجسّس مى کنند با اینکه مکلف به این کار نیستند، چه حکمى دارند؟
جواب: مبادرت به امر بررسى و تحقیق قانونى نسبت به کار ادارى کارمندان و غیر آنان توّسط مأموران رسمى تفحّص و تحقیق در چارچوب ضوابط و مقرّرات قانونى اشکال ندارد ولى تجسس در کار دیگران و یا تحقیق دراعمال و رفتار کارمندان براى کشف اسرار آنان در خارج از حدود و ضوابط قانونى براى آن مأموران هم جایز نیست.
سؤال1394: آیا سخن گفتن از اسرار شخصى و امور خصوصى و سرّى در برابر مردم جایز است؟
جواب: کشف و بیان امور خصوصى و شخصى در برابر دیگران اگر به نحوى مربوط به افراد دیگر هم باشد و یا موجب ترتّب مفسده شود جایز نیست.[ اجوبه الاستفتائات ، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای ، ص306و307، ناشر فقه روز ] ب ) ضرورت رازداری
هر انسانی در زندگی خویش، خواه ناخواه اسراری دارد که بایستی در نگه داری آن کوشا باشد. برخی از این اسرار مربوط به خودش و برخی مربوط به خانواده یا جامعه اوست. لزوم مکتوم ماندن این اسرار به جهت حساسیت و امکان فراوان سوء استفاده طماعان و دشمنان از آنها در راستای منافع خود و به ضرر فرد صاحب سر می باشد. مقوله رازداری فضیلتی اخلاقی به شمار می آید. امیرمومنان(ع) می فرمایند: «پیروزی، به محکم کاری بسته است و آن هم به اندیشه بستگی دارد و اندیشه نیز به نگه داری رازهاست». در مقابل، افشای اسرار سبب دوری از موفقیت و حتی سقوط و شکست فرد در راه تصمیم های او می شود، چنان که حضرت صادق(ع) فرمود: «برملا کردن راز، (مایه) سقوط است».
حفظ کردن رازهای خود
فاش کردن رازهای خود و دیگران یا حاکی از ضعف نفس فرد و اشتهای نفسانی فرددرجهت سخن پراکنی و غیبت در مورد دیگران، یا حسادت و چشم تنگی از موفقیت های سری دیگران است و یا اینکه موید سستی عقل در وی است؛ چراکه اسرار شخصی آدمی از دو حال بیرون نیست: یا بیانگر سعادت اوست یا خبر از شقاوت و ناکامی می دهد. رازداری در هر دو حال نیکوست؛ زیرا اگر از نوع اول باشد، اظهار آن موجب دشمنی بدخواهان و حسد مردمان و توقع طمع کاران می شود و اگر خبر از ناکامی دهد، فاش شدن آن، شماتت دشمنان، اندوه دوستان و خفت در نظر ظاهربینان را در پی دارد. به تعبیر زیبای امیرالمومنین(ع): « راز تو اسیر توست، اگر آشکارش ساختی، تو اسیر آن شده ای» (غررالحکم، ج.1، ص.437)
البته چنین نیست که انسان راز خویش با هیچ کس نگوید، بلکه گفتن راز با محرم اسرار، روح و جان را سبک می کند و آدمی با پشتیبانی دیگران آرام می شود که البته در این میان، بهترین رازدار بندگان، خداوند است. زمانی که اسرار، نگفتنی است یا شنوای راز، محرم نیست، دل باید از امانت خویش به بهترین صورت امانت داری کند و آنرا هنگام ضرورت نیز جز به امانتدار نسپارد و این فرموده امیرالمومنین(ع) را در نظر داشته باشد: «سینه انسان عاقل، صندوق اسرار است».
ج ) آشکار ساختن راز مردم
آشکار ساختن راز مردم و آگاه ساختن دیگران از آن بدون وجود دلیلی معتبر مورد نکوهش شرع و عقل سلیم بشر است.
شریعت چنین رفتاری را از رفتارهای زشت آدمی دانسته و از آن با عنوان هایی مانند خیانت ،عهد شکنی ،و بی وفایی و روش بیگانگان یاد کرده است ، آن گاه که انسان درباره کسی ادعای برادری دینی دارد و بالاتر از آن ودعی صداقت و صمیمیت و دوستی است با فش ساختن راز او خیانت کرده است
چنانکه امام علی علیه السلام می فرمایند : « فاش کردن سرّ خیانت است » (غررالحکم ص 320)
همچنین می فرمایند: « اگر کسی رازی را که نزد او به امانت گذاشته شده فاش کند خیانت کرده است » (همان ص 321 )
همچنین آنگاه که بر خلاف اسرار صاحب سرّ درباره پنهان ماندن آن ، مطلب را افشا کند مرتکب بی وفایی و عهد شکنی شده که روش بیگانگان و شیوه بیگانگی است .
امیر مومنان علی علیه السلام می فرمایند: « از زشت ترین بی وفایی و پیمان شکنی ها افشای سرّ دیگران است » (همان ،ح 7443 )
در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است که خطاب به ابوذر فرمودند: « ای اباذر در نشست ها امانت است و فاش کردن راز برادر دینی تو خیانت شمرده می شود پس از آن بپرهیز »(مستدرک الوسائل ج 8 ،ص 398)
براساس این سخن اگر انسان در محفلی با برادر دینی خود نشست و از او سخنی شنید یا عملی دید باید درباره آن امین باشد
امیر مومنان علی علیه السلام در وصیت به امام حسن علیه السلام فرمودند: «به کسی که به تو اعتماد کرده خیانت نکن اگر چه او به تو خیانت کند و راز او را فاش مساز اگر چه او راز تو را فاش سازد »(مستدرک الوسائل ج 8 ،ص 398)
د ) اقسام رازها
رازها را می توان به سه قسم شخصی، اجتماعی و تشکیلاتی -حکومتی تقسیم کرد:
۱ – رازداری شخصی:
هرکس از نظر اخلاقی و عملی، خصوصیاتی دارد که دیگران نمی بینند و از آن اطلاعی ندارند، این ویژگی ها، رازهای شخصی انسان محسوب می شود، چنان که کارهای زشتی که از فرد سر زده ویا مسائل سرّی که در منزل دارد، جزو رازهای فرد به حساب می آید. حال سخن در این است که آیا انسان می تواند رازهایش رابرای دیگران بازگو کند؟ انسان عاقل سینهء خود را صندوقچه اسرارش قرار می دهد و ازطریق رازداری، خود را از پیامدهای ناگوار افشای اسرار، مصون می دارد.
امام علی علیه السلام می فرماید:«سِرُّکَ اَسیِرُکَ، فَاِنْ اَفْشَیْتَهُ صِرْتَ اَسیِرَهُ[ – شرح غررالحکم، ج ۴، ص ۱۴۶ ] راز تو، مادامی که آن را برمَلا نکردی، اسیر تو است، ولی اگر آن را فاش کردی تو اسیرش می شوی.
زیان افشای راز به حدّی است که به فرمودهء امام علی علیه السلام حتی اگر انسان آن را به همسر و یا زیردستش بگوید، ناخواسته خود رابردهء آنها ساخته است[ – همان، ج ۶، ص ۲۷۱ ]نقش رازداری شخصی در موفقیت: هرگاه انسان هدفی رادنبال می کند، لازم است اطراف و جوانب آن را مخفی بدارد تا به نتیجهء مطلوب برسد، آنگاه اگر افشای آن بی ضرر بود، می تواند آن را فاش سازد، ولی اگر کارش استحکام نیافته و به نتیجه نرسیده باشد، آن را بازگو کند، سنگ اندازی ها نمی گذارد او به هدفش برسد.
امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمود: «اَنْجَحُ الْاُمُورِ مَا اَحَاطَ بِهِ الْکِتْمانُ[ – شرح غررالحکم، ج ۲، ص ۴۵۸ ] امری که اطراف آن را کتمان گرفته باشد، به نجات وموفقیت نزدیک تر است.
امام جواد علیه السلام می فرماید:«اِظْهَارُ الشَّیْ ءِ قَبْلَ اَنْ یَسْتَحْکِمَ مَفْسَدَةً لَهُ[ – بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۷۱ ] اظهار کردن چیزی که هنوز استوار نشده، موجب تباهی آن می گردد.
امام صادق علیه السلام ، معیاری را برای میزان و مقدارِ آشکار نمودن راز، بیان فرموده اند: «لاَ تُطْلِعْ صَدیِقَکَ مِنْ سِرِّکَ اِلاَّ عَلی ََ مَا لَوِ اطَّلَعَ عَلَیْهِ عَدُوُّکَ لَمْ یَضُرُّکَ فَاِنَّ الصَّدیِقَ قَدْ یَکُونُ عَدُوَّکَ یَوْماً مَا[ – سفینة البحار، ج ۷، ص ۴۳۶ ] دوست خود را از رازهای شخصی خودآگاه مساز، مگر دربارهءاموری که اگر دشمنت از آنها آگاهی یافت، زیانی برای تونداشته باشد؛ زیرا چه بسا دوست انسان روزی دشمن گردد[و چون نقاط ضعف را می داند، با آن انسان را بکوبد.]به همان مقدار که راز داری شخصی در موفقیت انسان، نقش دارد، افشای رازهای شخصی نیز موجب ناکامی انسان در رسیدن به هدف ها می شود و موجبات پشیمانی انسان را فراهم می سازد وغم و اندوه را با خود به ارمغان می آورد. امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمود: «سِرُّکَ سُرُورُکَ اِنْ کَتَمْتَهُ، وَ اِنْ اَذَعْتَهُ کَانَ ثَبُورَکَ[ – شرح غررالحکم، ج ۴، ص ۱۴۱ ] راز تو شادی توست، اگر آن را پنهان داری، و اگر فاش کردی (سبب) ناله و جزع تو خواهد شد.همچنین می فرماید: «مَنْ اَفْشی ََ سِرَّکَ ضَیَّعَ اَمْرَکَ[ – شرح غررالحکم، ج ۵، ص ۲۲۶ ] هر کس رازی از تو فاش کند، کار تو را تباه ساخته است.
۲ – رازداری اجتماعی:
منظور از رازداری اجتماعی، حفظ اسرار مردم در مسائل مربوطبه آن ها و بیان نکردن نقطه ضعف های آنان در این زمینه است.افشای اینگونه رازها جایز نیست، ولی چنانچه اسرار اجتماعی و سیاسی افراد ازقبیل اشاعهء فحشا، تشکیل باندهای فساد و تباهی و این گونه کارهای خلاف باشد، نزد مسؤولان امر جهت اتخاذتصمیم و اقدامات لازم مانعی ندارد و چه بسا واجب و ضروری باشد.
درمسائل اطلاعاتی، امنیتی نیز افشای اسرار دیگران دراجتماع وبرای مردم جایز نیست، بلکه گاهی زیان آور است، ولی اگر این اسرار از اموری باشد که کتمان آن خطری را متوجه نظام می کند،لازم است نزد مراجع صلاحیتدار بازگو شود و سکوت درمقابل آن جایز نیست.
بنابراین، حفظ اسرار دیگران (جز در مواردی که افشاگری مهم تر و ضروری تر است) امری ضروری می باشد، بویژه از ناحیه کسانی که زودتر و بیشتر از دیگران رازها در اختیارشان قرارمی گیرد، مانند کسانی که در رابطه با امنیت داخلی یا خارجی کارمی کنند و یا کسانی که در قسمت جذب و گزینش نهادها، ادارات وسایر مراکز هستند و دربارهء نیروهایی که می خواهند به کار بگیرند،اطلاعاتی کسب می کنند.
۳ – رازداری تشکیلاتی – حکومتی:
بخشی از رازهای تشکیلاتی – حکومتی مربوط به رازهایی است که قبل از تشکیل حکومت و در حال انقلاب و مبارزه بادشمنان صورت می گیرد، مانند آنچه مورد ابتلای اصحاب امامان بود و نیز آنچه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشت.بخش دیگر آن نیز مربوط به رازهایی است که بعد از تشکیل حکومت اسلامی مطرح است و حفظ آنها در بقای نظام مؤثر است؛این بخش مورد ابتلای نیروهای اطلاعاتی و همهء مردم است وبایستی در این زمینه هوشیاری و دقت کافی به خرج داده، از افشای مطالب سرّی نظام اسلامی و با خبر ساختن دشمنان از آن به شدّت اجتناب نمود.
حفظ این نوع رازها به مراتب مهم تر از سایر اسرار است. از این رو، پیامدهای افشای آن نیز ناگوارتر و زیانبارتر از سایر رازهاست.رازداری حکومتی از دیدگاه اسلام یکی از اصول مهم اخلاق اطلاعاتی است که می توان به وسیلهء آن امکان بسیاری از زیان ها ازناحیهء دشمن را سلب و همواره ابتکار عمل را در دست داشت،ولی بی توجهی به آن، چه بسا اصل حکومت را زیر و رو کند. امام علی علیه السلام می فرماید: «یُسْتَدَلُّ عَلی ََ اِدْبَارِ الدُّوَلِ بِاَرْبَعٍ، تَضْییِعِ الْاُصُولِ…[ – شرح غررالحکم، ج ۶، ص ۴۵۰ ] هـ) موارد مجاز در افشای راز
افشای راز دیگران در پاره ای از موارد مجاز شمرده شده است که برخی از آنها را در زیر می خوانیم:
1 – دادخواهی:
فردی که از ناحیهء دیگری مورد ستم قرار گرفته، برای دادخواهی ناگزیر است آن ظلم را به مراکز صلاحیتدار و یا مسؤول بالاتر گزارش دهد تا به موضوع رسیدگی و از تضییع حقش جلوگیری به عمل آید.
قرآن مجید دربارهء حق دادخواهی مظلوم از ظالم می فرماید:«لاَ یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ اِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ کَانَ اللَّهُ سَمیِعاً عَلیِماً[ – نساء (۴)، آیهء ۱۴۸ ] خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدیها (ی دیگران) را اظهار کند، مگر آن کسی که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست.
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:«لِصَاحِبِ الْحَقِّ مَقَالٌ[ – محجة البیضا، ج ۵، ص ۲۷۰ ] برای صاحب حق، جای سخن گفتن است [و می تواند علیه متجاوز حرف بزند.]2 – استعانت بر نهی از منکر:
در مواردی که انسان از منکری مطلع شود و بداند که اگر اقدامی نکند، این گناه شیوع پیدا کرده، زیان ناشی از آن به عموم مردم برمی گردد و خود نیز به تنهایی نتواند جلو آن را بگیرد و ناگزیرباشد از مردم کمک بخواهد، باید چنین کند و با استمداد از دیگران مجرم را از کردار زشتش بازدارد، گرچه مردم از راز او باخبر شوند.
3 – پیشگیری از خطر:
هر چند فاش کردن راز کسی ممکن است باعث ضرر و زیان وی شود، ولی در جایی که پای ضرر و خطر بیشتری در میان باشد،سکوت کردن جایز نیست و برای جلوگیری از خطر می توان افشاگری کرد و پرده از اسرار برخی برداشت؛ مثل جایی که ضرر وخطری متوجه دین یا نظام شود و لازمهء پیشگیری آن خطر، فاش کردن رازهای فرد و یا افرادی باشد، چون حفظ نظام مهمتر است فاش کردن رازها مجاز می شود.
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: «اِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَالبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا البَرَاَءَةَ مِنْهُمْ وَ اَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَالْقَوْلَ فِیهِمْ وَالوَقِیعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ کَیْلاَ یَطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الاِسْلاَمِ وَ یَحْذَرُهُمُ النَّاسُ وَ لاَیَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یَکْتُبِ اللَّهُ لَکُمْ بِذَلِکَ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَکُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِی الْآخِرَةِ.» هرگاه پس از من شبهه افکنان و بدعتگذاران را دیدید،آشکارا از آنان، دوری جویید، زیاد از آنان بدگویی کنید وبه آنان بتازید و متّهمشان کنید، تا از تبهکاری در اسلام منصرف شوند و مردم از آنان حذر کنند و بدعت هایشان رایاد نگیرند. [آنگاه ] خداوند در ازای این کار به شما پاداش می دهد و مقامتان را در آخرت بالا می برد[ – اصول کافی، ج ۲، ص ۳۷۵، چاپ بیروت ]4 – در مقام استشاره:
فردی که برای خدمت در نهاد و یا ارگانی داوطلب شده است ودر زمان گزینش وی از دیگری سؤالاتی دربارهء وی به عمل می آیدو او می داند که وجود این شخص در آن نهاد یا ارگان به زیان وضرر نظام می باشد، می تواند رازهای وی را – که مربوط به موضوع است – فاش سازد؛ چنان که تحقیق و بررسی ارگان ها و نهادهای انقلابی در این زمینه تا تحصیل اطمینان به صلاحیت شخص برای خدمت، اشکالی ندارد[ – ر. ک: استفتاآت از محضر امام خمینی قدس سره ، ج ۲، ص ۶۲۲ – ۶۲۳ ]رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: «اَتَرْغَبُونَ عَنْ ذِکْرِ الْفَاجِرِ حَتَّی لاَ یَعْرِفَهُ النَّاسُ، اُذْکُرْهُ بِمَا فِیهِ یَحْذَرْهُ النَّاسُ[ – محجة البیضا، ج ۵، ص ۲۷۱ ] آیا از گفتن آنچه دربارهء فاجر می دانید، خودداری می کنیدتا مردم او را نشناسند؟ عیوب وی را برای مردم بازگو کنید تااز او کناره گیری کنند و برحذر باشند. چنین کاری در مورد افرادی که نامزد پست های کلیدی مثل ریاست جمهوری، وزارت، نمایندگی و… می شوند، به حدضرورت می رسد و افشا نکردن نقاط ضعف آنان، خیانت به نظام وامت است. از این رو، لازم است مراتب امر به مسؤولان مربوطگزارش داده شود.
5 – اثبات حدّ و تعزیر:
در مواردی که فاش کردن راز، حدّ و تعزیری را ثابت کند،رازداری لازم نیست، البته تعداد افرادی که برای اثبات حدّ یا تعزیر لازم است باید تکمیل شود؛ مثل شهادت چهار مرد عادل نسبت به زانی که می توانند عمل او را به قاضی بگویند.
6 – در مقام تجاهر به فسق:
کسی که به طور علنی گناه می کند، حرمت خود را از بین می برد،دربین مردم احترامی نداشته و بدگویی از وی غیبت تلقی نمی شودو افشای رازهایش جایز است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«ثَلاَثَةٌ لَیْسَ لَهُمْ حُرْمَةٌ: صَاحِبُ هَویً مُبْتَدِعٍ. وَالْاِمَامُ الْجَائِرُوَالْفَاسِقُ الْمُعْلِنُ بِفِسْقِهِ[ – وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۶۰۵ ] برای سه کس حرمتی درنگاه داشتن رازشان نیست : شخص بدئت گذار وهوی پرست ،پیشوای ظالم و فاسقی که فسقش را آشکار می کند .

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد