خانه » همه » مذهبی » راه های نفوذ و کمینگاه های شیطان

راه های نفوذ و کمینگاه های شیطان

دوست گرامی. عامل تمام گمراهی های انسان شیطان و نفس اماره است. وقتی انسان از مسیر خدا و صراط مستقیم بندگی خارج می شود و گناه می کند باید بداند که شیطان بر او نفوذ کرده است. یکی از راه های مبارزه با شیطان شناختن راه های نفوذ و کمین گاه های شیطان است.
کمینگاه های شیطان
در این قسمت به برخی از مهمترین راه های نفوذ و کمینگاه های شیطان اشاره می کنیم:
الف) اندیشه و ایمان دینی
انحراف بینشی
بینش، نگاه جامع دینی به جهان هستی و زندگی است که زمینه ساز نگرش، گرایش، کنش و منش صحیح انسان می شود. اولین و مهمترین کمینگاه شیطان ایجاد اختلال در نوع اندیشه، نگاه انسان به زندگی و بینش و نگرش حاصل از دانش دینی است. علت اهمیت این موضوع برای شیطان نیز وابستگی عمیق گرایش، کنش و منش انسان به بینش او است. شیطان اگر بتواند به نظام بینشی انسان نفوذ کند در حقیقت به تمام سیستم فکری، اخلاقی و رفتاری انسان نفوذ کرده است.
البته عامل قریب نفوذ شیطان در اندیشه و بینش آدمی، نفس او است، اگر نفس که عامل نفوذی ابلیس است نباشد، نظیر این است که سمی وارد دهان انسان شود ولی به دستگاه گوارش او نرسد، یا دستگاه گوارش آن را قبول نکند. بر همین اساس خدای سبحان وسوسه و ازلال منسوب به شیطان را در بعضی آیات به نفس انسان منسوب می سازد: ولقد خلقنا الإنسان و نعلم ما توسوس به نفسه؛ و ما انسان را آفریده ایم و می دانیم که نفس او چه وسوسه ای به او می کند. این اسناد نشان می دهد اگرچه راه نفوذ شیطان، اندیشه و فکر انسان است، ولی محور اندیشه های شیطانی، نفس آدمی است.
شک در باورهای دینی
از اساسی ترین کمینگاه های شیطان ایمان و باور دینی است. در صورتی که شیطان بتواند باور و اعتقاد به خدا و دین خدا، که اساس سعادت انسان است را از صفحه دل و زندگی فرد به کلی پاک کند، چنین شخصی کاملاً بی‌پناه و طعمه دام او شده است.
شیطان افراد بی ایمان را به هر سمت که بخواهد، می‌کشاند و هر کاری که بخواهد، بر عهده او می‌گذارد و به وسیله او عملی می‌کند. در حقیقت، فردی که به خدایش کفر ورزیده، از سپاه و سربازان شیطان می‌شود که شیطان، او را فرمان می‌دهد و سرپرستی می‌کند و او نیز به آسانی، اطاعت می‌کند. این مطلب در قرآن بروشنی بیان شده است: إِنّا جَعَلْنَا الشّیاطینَ أَوْلِیاءَ لِلّذینَ لا یُؤْمِنُونَ؛ ما شیاطین را دوستان کسانی قرار دادیم که ایمان نمی‌آورند.
ایجاد انحراف اعتقادی:
مهمترین حربه شیطان ایجاد انحراف اعتقادی در انسان است، شیطان بیش از آنکه مترصد به گناه انداختن ما باشد، خواستار گمراهی ما است، برای او بی دینی و انحراف اعتقادی انسانها بسیار مهمتر از گناه آلود کردن آنها است، پس ازانحراف اعتقادی بسیار بیشتر باید ترسید.
شریعت (دین و فرقه) سازی (مانند بهائیت، وهابیت، انواع و اقسام عرفان و…) تخریب پایگاه های عقیدتی (زیارت گاه ها، روحانیت، انجمن، مدارس مذهبی، مساجد، حسینیه ها و…) تفکرات روشنفکری، بیدینی در مقابل دین، تحریف دین، خرافه سازی و ارتجاع و تحجر به نحوی که باعث بیزاری عموم مردم از دین و دینداری شود.ایجاد تفکر التقاطی نؤمن ببعض و نکفر ببعض (به پیامبر گفتند تو را قبول داریم، ولی به جانشین تو ایمان نمی آوریم، نماز می خوانیم ولی خمس نمی دهیم و…)
وسواس در انجام امور دینی، باعث می شود انسان به درستی نتواند از عهده انجام امور دینی برآمده و بتدریج باعث انزجار او و اطرافیانش از این امور شود.
تزئین اینگونه باورهای باطل، یکی از مهمترین کمینگاه ها و روش‌های شیطان برای زدودن ایمان حقیقی از صفحه قلب و جایگزین ساختن پندارهای باطل و اندیشه‌های بی‌اساس به جای آن است: کسانی که بعد از روشن شدن حقیقت، به آن پشت کردند، شیطان کردارهای زشت و باورهای باطل را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهای طولانی فریفته است.
تزیین باطل به وسیله شیطان، باعث می شود که حقیقت شکل واقعی خود را از دست بدهد. شیطان با اضافه کردن خواسته‌های نفسانی و مغالطه بر یک اندیشه و عمل باطل، آن را تزیین می کند، یعنی زیبا و مطلوب نشان می‌دهد. به عنوان نمونه، کیست که نداند سجده بر خورشید، سبکسری است؛ اما قوم سبأ فریب آرایش این پندار زشت را خوردند و عمری به پرستش خورشید پرداختند. کدام عقل می‌پذیرد که انسان گوساله را پرستش کند؛ ولی سامری در غیاب حضرت موسی، گرفتار وسوسه تزئین شیطان شد و قوم بنی‌اسرائیل را گوساله پرست کرد. امروزه نیز، جذابیت بسیاری از اندیشه‌ها و باورهای بی‌اساسی که در برابر ایمان به خدا قد برافراشته و خودنمایی می‌کنند، بدون تردید خالی از تسویل و تزئین شیطان نیستند و اگر نبود تلاش‌ها و آرایش‌های او، تا این حد باورهای باطل در میان جوامع نفوذ نمی‌کرد.
بدعت و خرافات
اعتقاد به خرافات و اعمال خرافی، کمینگاه دیگر شیطان براى گمراه کردن بندگان خدا است، در قرآن کریم از قول شیطان آمده است: وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِیناً؛ و سخت گمراهشان کنم و به آرزو (های باطل و دور و دراز) درافکنم و دستور دهم تا گوش حیوانات ببرند (که اینها نصیب بتها است) و امر کنم تا خلقت خدا را تغییر دهند، و (ای بندگان بدانید) هر کس شیطان را دوست گیرد نه خدا را، سخت زیان کرده زیانی آشکار.
نوآوری وبدعت در دین ترویج خرافات مانند بریدن گوش حیوان و تغییر خلقت خدا و تخم مرغ شکستن برای دفع چشم زخم و مهره مار برای خوشبختی و هزاران خرافه دیگر همگی کمینگاهی است برای نفوذ و سلطه شیطان بر انسان و گمراه نمودن او از یاد خدا و اعتقاد به قدرت و ولایت الهی.
غفلت و فراموشی آخرت
شیطان تلاش فراوانی دارد که بشر را جذب دنیا و سرگرمی های آن کرده و آخرت را از یاد انسان ببرد.
بزرگترین حربه شیطان برای فریب دادن بشر اصالت دادن به دنیا و لذت ها دنیوی در نزد او است، اصولا پایه انکار آخرت برا اساس اصالت دادن به دنیا و لذت های دنیوی و نفی تکالیف آخرت است.
انسانها معمولا با این سؤالات براحتی فریب می خورد: مگه چند سال در این دنیا زندگی می کنی، چه لذتی از این دنیا برده ای که می خواهی خودت را گرفتار کنی، چشم روی هم بگذاری پیر می شوی بدون آنکه از جوانیت لذتی برده باشی، دم را غنیمت بدان، حالی خوش باش.
دم غنیمت دان که دنیا یک دم است هرکه بادم همدم است او آدم است
در جهان بینی دینی اصالت با آخرت است و نه دنیا، دنیا محل استقرار و ثبات نیست، دنیا گذرگاه موقتی است و اصالت دادن به دنیا و لذت های آن مفتاح همه گناهان است.
غفلت از خداوند و آخرت اسلحه بزرگ شیطان است. حب دنیا و اصالت لذت باعث شده است که شیطان بتواند بغیر از امور دنیوی و کسب معاش که بخودی خود و بطور معمول انسان را از خداوند و آخرت دورمی کند دنیا را پرکند از عواملی که همه آن عوامل باعث غفلت بشر از خداوند و آخرت کند
موسیقی، رقص و آواز، فیلم ها و سریال ها، شبکه های ماهواره ای، اینترنت، فضای مجازی، فوتبال و اتفاقات ورزشی، بازیهای کامپیوتری و… همه و همه از اموری است که اگر درست به کار گرفته نشود از عوامل غفلت از خداوند و فراموشی آخرت است.
قرآن کریم عامل غفلت را دنیا طلبی می داند: إِنَّ الَّذِینَ لَا یَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَ رَضُواْ بِالحْیَوةِ الدُّنْیَا وَ اطْمَأَنُّواْ بهِا وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ ءَایَاتِنَا غَافِلُون؛ البته آنهایی که به لقاء ما دل نسبته و امیدوار نیستند و به زندگی پست دنیا دلخوش و دلبسته‌اند و آنهایی که از آیات و نشانه‌های ما غافل اند.
ب) عبادت و بندگی خدا
1. فراموشی یاد خدا
هر اندازه انسان به فکر اشباع غرایز حیوانی باشد، از آگاهی انسانی دورتر شده تا آن¬جا که یاد خداوند و اسمای حسنای الهی را فراموش می¬کند که نتیجه¬اش گشایش دریچه¬ی قلب به سوی شیطان و فراهم شدن زمینه¬ها¬ی نفوذ او است؛ در آیه دیگری صریحا می فرماید: وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ؛ و هر کس از یاد خدا روى گردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین او است!
خداوند در آیه: إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ؛ یادآور می شود که غفلت آدمی از یاد خدا، عامل گرفتاری در دام و کمینی است که ابلیس برای آدمی نهاده است، منتهی پرهیزکاران فورا یاد خداوند در دلشان زنده می شود و بیدار می شوند. بنابراین، انسان می بایست دمی از خداوند غافل نشود تا در دام ابلیس و یارانش گرفتار نیاید.
حق‌تعالی وحی فرستاد به یعقوب (ع) که دانی که چرا یوسف (ع) را چندین سال، از تو جدا کردم؟ از آن که گفتی: ترسم که گرگ وی را بخورد. چرا از گرگ ترسیدی و به من امید نداشتی و از غفلت برادرانِ وی، بیندیشیدی و از حفظ من نیندیشیدی؟
امام صادق (ع) در این باره فرمودند: البَیتُ الّذی لایُقرَأُ فیهِ القُرآنُ، وَ لا یُذکَرُ اللهُ عَزَّوَ جَلَّ فیهِ تَقِلُّ بَرَکَتُه، وَ تَهجُرُهُ المَلائِکَهُ، وَ تَحضُرُهُ الشَّیاطینُ؛ در خانه ای که قرآن خوانده نشود و یاد خدا نباشد، برکتش کم شده، فرشتگان از آن دوری گزینند و شیطان ها در آن حضور می یابند.
از این روایات می توان استنباط کرد، در هر محیطی که یاد خدا و تلاوت آیاتش نباشد، بی فروغ و خاموش است و مُردابی است که محلّ تخم گذاری و رشد شیطان ها و پایگاهی برای به دام انداختن دیگران خواهد بود؛ مانند محیط های فاسد اجتماع که اینک ملاحظه می کنید.
عبادت و ارتباط با خدا
هدف اصلی شیطان جلوگیری از بندگی و ارتباط با خدا است، بنابراین یکی از کمینگاه های اصلی شیطان راه بندگی و صراط مستقیم عبودیت خدای متعال است.
وقتى در بخش تعقل، شیطان موفق شود انسان را به دام توهم و تخیل بیندازد و به تعبیر قرآن کریم، انسان آلوده را مختال، یعنى خیال زده کند، آنگاه در مقام عمل و عبادت او کاملا نفوذ مى کند. چنین انسانى یا اصلا عبادت نمى کند یا عبادت او ریاکارانه، منافقانه و سودجویانه خواهد بود.
در این زمینه شیطان صریحا گفت: قالَ فَبِما أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقِیمَ؛ ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ؛ من بر سر راه راست مى نشینم و انسان ها را از جلو مى رانم و از پشت تعقیب مى کنم و از طرف راست و چپ گرفتارشان مى سازم.
گاهی نیز افراد با ایمان را در نماز و مقدمات و شرایط آن به وسوسه می¬ اندازد و یا آن¬قدر آن¬ها را مشغول مقدمات و شرایط نماز، طهارت، نجاست، نیت، قرائت و … ـ می¬ کند که از درک و کسب فضیلت آن باز بمانند.
همچنین آن¬ها که عقیده ¬شان قدری محکم¬تر است را به تأخیر از اول وقت وسوسه می¬ کند. زمانی نیز با عقاید مردم بازی می¬کند تا احکام الهی را در نظرشان ناچیز و بیهوده جلوه¬ دهد و آن¬ها را بر انجام گناه جرأت ببخشد و در عباداتشان بی¬ میل سازد.
نماز:
به خصوص نماز از آن جهت که بهترین وسیله¬ ارتباط مخلوق با خالق مهربان است، دام فریب شیطان قرار می گیرد؛ لذا شیطان روی نماز بسیار حساس است و تلاش می کند به هر نحو شده انسان را از نماز خواندن باز داشته و یا نماز او را ضایع کند. إِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ؛ شیطان مى خواهد بوسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز باز دارد. آیا با این همه زیان و فساد، و با این نهى اکید،خوددارى خواهید کرد؟
از مهم ترین عوامل حواس پرتى، وسوسه شیطان در نماز است که نمازگزاران را به دام مى اندازد. شیطان پیوسته از مجراى نفس اماره و هواى نفس، وارد عمل مى شود و انسان را وسوسه و تحریک مى کند و اگر از یک راه موفق نشد، از راه دیگر وارد مى شود، تا اینکه نگذارد انسان در محضر خدا قرار گیرد و به همین جهت است که رسول اکرم (ص) مى فرماید: اِنَّ العَبْدَ اِذا اُشْتَغل بِالصّلاة جاءَهُ الشَّیطان و قالَ لَه: اُذکُر کَذا، حتى یَضلّ الرجل اَنْ یَدرى کَم صَلّى؛ هنگامى که بنده خدا مشغول نماز مى شود، شیطان مى آید و به انسان مى گوید: این را بگو، این را بگو، تا اینکه نداند، چطور نماز خوانده است.
امام صادق (ع) در روایتی فرمودند: إِنَّ مَلَکَ الْمَوْتِ یَدْفَعُ الشَّیْطَانَ عَنِ الْمُحَافِظِ عَلَى الصَّلَاةِ وَ یُلَقِّنُهُ شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ فِی تِلْکَ الْحَالَةِ الْعَظِیمَة؛ فرشته مرگ، شیطان را از مواظبت کننده بر نماز، دور مى کند و در آن حال سخت (جان کندن) گواهى بر یکتایى خداوند و رسالت محمّد (ص) را به او تلقین مى کند.
کوچک شمردن گناه
گاه شیطان انسان را اینگونه فریب می دهد که: درست است تو آن کار خوب را انجام نمی دهی (مثلا نماز نمی خوانی) اما عوضش به فقرا کمک می کنی، درست است که آن آقا دین ندارد، اما آدم صادقی است. این فریب است، کار زشت زشت است و نباید با کارهای دیگر مقایسه شود.
شیطان با مقایسه گناهان، ما را به انجام کار های زشت وسوسه می کند، مثلا من که مانند خیلی ها دامن خود را به زنا آلوده نمی کنم حال اگر فلان صحنه زشت را در فضای مجازی دیدم مانعی ندارد و…
در حالی که بزرگترین گناهان نزد خدای متعال گناهی است که انسان آنرا کوچک شمارد. علی (ع) در این زمینه فرموده است: اعظمُ الذُّنُوبِ عِنْدَ اللَّهِ ذَنْبٌ صَغُرَ عِنْدَ صَاحِبِهِ؛ پیامبر خدا (ص) فرمودند: لَا تَنْظُرُوا إِلَى صِغَرِ الذَّنْبِ وَ لَکِنِ انْظُرُوا إِلَى مَنِ اجْتَرَأْتُمْ؛ به کوچکی گناه نگاه نکنید، به این بیاندیشید که با چه کسی به مخالفت پرداخته اید. آن حضرت به اباذر فرمودند: إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَرَى ذَنْبَهُ کَأَنَّهُ تَحْتَ صَخْرَةٍ یَخَافُ أَنْ تَقَعَ عَلَیْهِ، وَ الْکَافِرَ یَرَى ذَنْبَهُ کَأَنَّهُ ذُبَابٌ مَرَّ عَلَى أَنْفِهِ؛ مؤمن گناه خود را چونان تخته سنگ بزرگى بر بالاى سرش مى بیند که مى ترسد به روى او بیفتد و کافر گناه خویش را مانند مگسى مى بیند که از جلوى بینى اش رد شود .
در روایت دیگری آن حضرت فرمودند: إِنَّ إِبْلِیسَ رَضِیَ مِنْکُمْ بِالْمُحَقَّرَاتِ ؛ همانا شیطان به انجام گناهان کوچک از شما راضی می شود. امام رضا (ع) نیز فرمودند: الصَّغائرُ مِنَ الذنوبِ طُرُقٌ إلى الکبائرِ، ومَن لَم یَخَفِ اللّه َ فی القَلیلِ لَم یَخَفْهُ فی الکثیرِ؛ گناهان کوچک ، راه هایى به سوى گناهان بزرگ اند و کسى که از خداوند در اندک ، ترس نداشته باشد ، در زیاد نیز از او نمى ترسد .
فکر گناه
اگر چه فکر گناه از نظر شرعی و حقوقی گناه نیست، اما از نظر اخلاقی کمینگاه شیطان است، او از این راه وارد می شود و بنده را به گناه آلوده می کند. امام علی (ع) می فرماید: من کثر فکره فی المعاصی دعته الیها؛ کسی که زیاد درباره گناه فکر کند، او را به گناه سوق می دهد.
فکر گناه و انجام ندادن آن مثل این است که از هیزمی در خانه ای فقط دود متصاعد گردد و آتش نگیرد. درست است تا زمانی که آتش شعله ور نشود، آن خانه و اتاق نمی سوزد، اما دودش خانه را سیاه و تیره می سازد و هنگامی که این فعل به عمل منتهی می شود، دل و صاحب دل هر دو خواهند سوخت.
در این راستا حضرت عیسى (ع) ضمن گفتارى به حواریون فرمود: موسى بن عمران (ع) به شما دستور داد تا زنا نکنید، ولى من به شما امر مى کنم که فکر زنا نکنید، چه رسد به انجام آن! زیرا کسى که روح و فکرش را به زنا خبر دهد، مانند کسى است که در اطاق رنگینى آتش روشن کند، دود آتش نقشه هاى رنگین آن اطاق را کثیف مى کند، گرچه خانه را نسوزاند!. یعنى، فکر گناه، کانون تصمیم گیرى وجود انسان را آلوده کرده و چنین کانونى به تاریکى گناه نزدیک تر است تا به سفیدى اطاعت الهى!
موقعیت گناه
موقعیت گناه و ترک عمل به آموزه های وحیانی به ابلیس برای رسیدن به مقصد شوم و پست خود یاری می رساند. وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِی آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَانُ فَکَانَ مِنَ الْغَاوِینَ؛ و بخوان بر این مردم (بر قوم یهود) حکایت آن کس (بَلْعَم باعور) را که ما آیات خود را به او عطا کردیم، و او از آن آیات بیرون رفت و شیطان او را تعقیب کرد تا از گمراهان عالم گردید.
از آنجا که راه و هدف شیطان دور ساختن انسان ها از خدا و راه حق و سعادت است همواره تلاش می کند تا افراد آدمی را به گناه و فساد و نافرمانی خداوند آلوده کند و این هدف در رتبه نخست با زینت دادن اعمال بد و لذایذ فریبنده انجام می دهد، چنان که قرآن در آیات متعددی بدان تصریح فرموده است، از جمله درباره نافرمانی برخی از امت های گذشته می فرماید: وَلَکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ؛ ولی دل های آنها قساوت پیدا کرد و شیطان کارهای ناشایستی را که انجام می دادند در نظرشان زینت داد.
عجب
کمینگاه و دام دیگر شیطان هنگامی است که آدمی دچار عجب و خودپسندی می شود. اگر انسان به خود ببالد و از خود شگفت زده شود، گرفتار عُجب خواهد شد و در این بالیدن تفاوتی نمی کند که به عملش بنازد یا به عبادتش، به زهدش یا به جمالش، فقر او در نظرش جلوه کند یا ثروتش، و…. در هر صورت، عُجبِ آدمی بهترین فرصت برای دشمن است؛ دشمنی که همیشه در انتظار چنین لحظه های طلایی است.
امیرمؤمنان، امام علی (ع) این نقطه ی بحران را برای مالک اشتر، چنین ترسیم کرده اند: وَ إیّاکَ وَ الإعجابَ بِنَفسِکَ وَ الثَّقَهَ بِما یُعجِبُکَ مِنها وحُبَّ الإطراء؛ فَإنّ ذلِکَ مِن أوثَقِ فُرَصِ الشَّیطانِ فی نَفسِه لِیَمحِقَ ما یَکوُنُ مِن إحسانِ المُحسِنینَ؛ از خود پسندیدن و به خود پسندی مطمئن بودن و ستایش را دوست داشتن، بپرهیز که این ها همه از بهترین فرصت های شیطان است تا بتازد و کرده ی نیکوکاران را نابود سازد.این کمین آن قدر حساس و خطرناک است که درباره ی آن گفته اند: سَیِّئَهٌ تَسُؤُوکَ، خَیرٌ عِندَ اللهِ مِن حَسَنَهٍ تُعجِبُکَ؛ گناهی که تو را دل آزرده کند، نزد خداوند از کار نیکی که تو را شگفت زده کند، بهتر است.
شراب و قمار
دیگر از کمینگاه های شیطان گرایش به شراب و قمار است که باعث اختلاف و درگیری می شود و شیطان از این موقعیت استفاده کرده، میان مردم دشمنی و کینه را ایجاد می کند و آنها را از یاد خدا غافل می سازد. قرآن کریم می فرماید: إِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ؛ شیطان مى خواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد. آیا (با این همه زیان و فساد، و با این نهى اکید،) خوددارى خواهید کرد؟!
ناامیدی از رحمت خدا
یأس از رحمت خدا و ناامیدی از برآوردن خواسته ها و نیازها بحران می آفریند؛ چون شیطان در جست و جوی انسان هایی است که از درگاه خدا قطع امید کرده، بی پناه شده اند. او هم این بی پناه و سرگردان در شکارگاه یأس را قلع و قمع خواهد کرد.
قرآن کریم در این زمینه می فرماید: ٱلشَّیطَنُ یَعِدُکُمُ ٱلفَقرَ وَیَأمُرُکُم بِٱلفَحشَاءِ وَٱللَّهُ یَعِدُکُم مَّغفِرَة مِّنهُ وَفَضلا وَٱللَّهُ وَسِعٌ عَلِیم؛ شیطان شما را وعده فقر و بی‌چیزی دهد و به کارهای زشت و بخل وادار کند، و خدا به شما وعده آمرزش و احسان دهد، و خدا را رحمت بی‌منتهاست و (به همه امور جهان) دانا است.
در آیه دیگری آمده: انَّمَا ذَلِکُمُ ٱلشَّیطَنُ یُخَوِّفُ أَولِیَاءَهُۥ فَلَا تَخَافُوهُم وَخَافُونِ إِن کُنتُم مُّؤمِنِینَ؛ تنها این شیطان است که می‌ترساند دوستداران خود را، شما مسلمانان از آنان بیم و اندیشه مکنید و از من بترسید اگر اهل ایمانید.
ابونصر بزنطی که از اصحاب امام هشتم علی بن موسی الرضا (ع) می گوید: خدمت امام (ع) عرض کردم: فدایت شوم؛ چند سالی است که از خدا حاجتی می طلبم و در دلم از تأخیر اجابت، احساسی دارم؛ حضرت می فرمودند: مواظب باش! شیطان از این رهگذر، تو را وسوسه نکند تا آن که مأیوست نسازد. خطر این کمین به حدی است که گاهی شخص عابدی را نیز فرو می بلعد.
قرآن کریم صریحا انسان را از یأس، نهی کرده و امید را پیش روی او نهاده است؛ مانند: ولا تایئَسُوا مِنْ رَوح اللَّهِ إنّهُ لا یَایْئَسُ مِنْ روحِ اللَّهِ الا القومُ الکافِروُن؛ و نومید مباشید از رحمت خدا؛ چه تنها کافران از رحمت خداوند، نا امیدند.
تسویف (به عقب انداختن کارهای نیک)
بسیار اتفاق می افتد که شیطان ما را به این عنوان که فرصت توبه داری به کارهای زشت وا می دارد و از انجام کار های نیک با می دارد. برادران یوسف به یکدیگر گفتند: اقْتُلُوا یُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً یَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبیکُمْ وَ تَکُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صالِحین ؛ باید یوسف را بکشید یا در دیاری (دور از پدر) بیفکنید تا روی پدر یک جهت به طرف خودتان باشد و بعد از این عمل (توبه کرده و) مردمی صالح و درستکار باشید.
امام باقر(ع) فرمودند: إِیَّاکَ وَ التَّسْوِیفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ یَغْرَقُ فِیهِ الْهَلْکَى؛ از تسویف بپرهیز، بدرستی که آن دریایی عمیق است که افراد زیادی در آن غرق و هلاک شده اند.
امام سجاد (ع) در مناجاتی می گویند: فَقَدْ أَفْنَیْتُ بِالتَّسِّوِیفِ وَ الْآمَالِ عُمُرِی وَ قَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الْآیِسِینَ مِنْ خَیْرِی فَمَنْ یَکُونُ أَسْوَءَ حَالًا مِنِّی؛ مرا در گریستن بر خودم یارى رسان ؛ زیرا که با امروز و فردا کردن و آمال و آرزوها عمر خویش را بر باد فنا داده و از آنها شده ام که به خیر و نجات خود امیدى ندارند .

امید بستن به غیر خدا
دیگر از کمینگاه های خطرناک و فراگیر شیطان، امید داشتن به غیر خداوند و اتکال به اسباب دنیوی است، گاهی انسان موثر بودن خداوند را فراموش می کند و تنها به اسباب مادی و انسان های دیگر یا توانایی های خود، دل می بندد؛ در چنین وضعیتی شیطان وارد می شود و دام می گسترد.
پیامبر اکرم (ص ) می¬فرمایند: ولا وکل ابن آدم إلاّ إلی من رجاه؛ فرزند آدم واگذار نشد؛ مگر به کسی که به او امید بسته باشد، اگر فرزند آدم جز به خدا امید نمی¬بست، به غیر خدا واگذار نمی¬شد. نتیجه امید و اتکال به غیر خدا؛ تحت سلطه و قیمومیت غیر خدا قرار گرفتن است که گمراهی نیز به دنبالش خواهد آمد.
از جمله اسباب ظاهری که گاهی انسان به آن امید می¬بندد، خود انسان بوده (اعتماد به نفس) که به فرمایش مولا امیرالمؤمنین(ع) از مطمئن ¬ترین فرصت¬های شیطان؛ و بزرگ¬ترین دام¬های او است.
مسلم است منظور از اعتماد به نفس در این روایات، نظر استقلالی به خود و نیروهای خود است، به نحوی که از مبدأ هستی غافل شود وگرنه اعتماد به نفس در عین توکل بر خدا مانعی ندارد و حتی در اسلام سفارش هم شده است.
گذرگاه مرگ
روایات فراوانی وجود دارد که شیطان در حساس‌ترین لحظه زندگی؛ یعنی لحظات احتضار و انتقال به جهان دیگر، نیرو‌های خود را بسیج می‌کند تا گوهر گران بهای ایمان را از فرد محتضر بستاند.
از امام صادق (ع) نقل شده است: ما من أحد یحضره الموت ألاّ وکل به إبلیس من شیاطینه من یأمره بالکفر و یشککه فی دینه حتی یخرج نفسه فإذا حضرتم موتاکم فلقنوهم شهادهْ أن لا إله ألاّ الله، و أن محمداً رسول‌الله (ص) حتی یموتوا؛ هیچ کس نیست که مرگش فرا رسد، مگر اینکه ابلیس به شیطان‌های خود دستور می‌دهد که او را به کفر بکشانند و در دینش ایجاد تردید کنند؛ تا اینکه جانش بیرون آید. پس زمانی که نزد افرادی در حال مرگ بودید، گواهی دادن بر این را که: خدایی جز خدای یگانه نیست و محمد(ص) به راستی فرستاده خداست، به او تلقین کنید تا اینکه بمیرد.
تصور کنید دشمن چه قدر باید کینه توز و لجوج باشد که در هنگام عبور انسان از گردنه ای بسیار دشوار همانند مرگ که سخت نیازمند به مراقبت و آرامش است، دست به کار شود تا اگر بتواند با وسوسه های زهراگین خود در این لحظه های پایانی حتی یک نفر دیگر را از حریم دین بیرون برد تا سرانجام با دست خالی از این گلوگاه خطر، روانه ی عالم برزخ شود.
ت) تعلقات و گرایشات غریزی
زیبا جلوه دادن دنیا و شهوات:
آراستن گناه و زیبانمایی افکار و اعمال باطل در دیدگاه مرتکبان، شیوه دیگر ابلیس است: قالَ رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ؛ شیطان وقتی رانده شد گفت: پروردگارا! به سبب آنکه مرا گمراه ساختى، من (نعمتهاى مادّى را) در زمین در نظر آنها جلوه مى دهم، و به یقین همگى را گمراه خواهم ساخت. قرآن از آراستن نعمت های دنیایی و محبوب نمایاندن زنان، فرزندان، اموال فراوان از زر و سیم، مرکب، دام و کشت زار، پرده برداشته است. زُیِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذالِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ؛ محبّت امور مادى، از (قبیل) زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسب هاى ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولى) اینها وسایل گذران زندگى دنیا است (و هدف نهایى نمى باشد)؛ و سرانجام نیک (و زندگى والا و جاویدان)، نزد خدا است.
شیطان به روش های مختلف کارهای زشت را برای انسان زینت می دهد، مثلا جوان عاشق می شود و می خواهد با دختری که درخور او نیست ازدواج کند، می گوید بعد از ازدواج او را هدایت می کنم و خود را فریب می دهد.
شد غلامی که آب جوی آرد آب جوی آمد و غلام ببرد.
هوای نفس و شهوات
انسان در اصل، موجودی روحانی و معنوی است؛ ولی چون به فرمان خدا و برای پرورش استعدادهای معنوی خویش مدت محدودی را در زمین مادی و خاکی زندگی می‌کند به ناچار روح او در قالب بدن جسمانی قرار گرفته است تا روح و جسم به کمک هم به تکامل برسند. برای زندگی در این دنیا، انسان نیازمند برخی قدرت‌ها و نیروهای خاص است تا نیازهای مادی او تأمین شود. از مهمترین این قدرتها، قدرت شهوت برای تولید مثل، قدرت غضب برای دفع خطرها و پیروزی بر مشکلات و قدرت وهم و خیال برای تفکر و اندیشه می‌باشد. او می‌باید با استفاده از نیروی عقل و هدایت دینیِ پیامبران، تمام این نیروها را در جهت رسیدن به قرب الهی کنترل و هدایت کند؛ ولی بسیاری از انسان ها کنترل و هدایت نفس اماره خود را به دست عقل و دین نمی‌دهند و از آنها غفلت می‌کنند. همین غفلت، فرصت خوبی می‌شود تا سکان هدایت باطن انسان در دستان بدترین دشمن او قرار گیرد. در چنین حالتی شهوت باعث فحشاء و زشتی و پلیدی، نیروی غضب موجب ظلم و ستم به بی‌گناهان و نیروی وهم و تفکر باعث ریا و تکبر و … می‌شود. شیطان در کمین‌گاه است و با سلاح خودِ (نفس اماره) انسان بر او ضربه می‌زند. به همین جهت در روایات از نفس، به عنوان دشمن¬ترین¬ها یاد شده است: أعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک؛ دشمن ترین دشمنان تو نفس تو است که میان دو پهلویت قرار دارد.
هنگامی که این شیطان بیرونی با شیطان درونی (نفس اماره) متحد می‌شوند آن‌چنان قدرتی پیدا می‌کنند که پیامبر خدا حضرت یوسف (ع) نیز از آن هراسان می‌شود و می‌فرماید: همانا نفس اماره، انسان را به کارهای زشت و ناروا وامی‌دارد مگر آنکه خدای من رحم کند که خدای من بسیار آمرزنده و مهربان است.
خشم و عصبانیت
شاید این کمین، از کمین های دیگر شیطان خطرناک تر باشد؛ چون خشم، شعبه ای از دیوانگی است. در آن حالت، عقل از کار می افتد، کنترل انسان از دست می رود و از خود غافل و بیگانه می شود و چه فرصتی طلایی تر از این فرصت برای دشمن خواهد بود؟
با از دست رفتن کنترل و انزوای عقل، اعضای بدن، به ویژه زبان، به فرمان دشمن رها شده، فاجعه ها می آفرینند. ناسزاها، تهمت ها، دروغ ها، افشای رازها، آبرو ریختن ها، ستم ها و… در این شرایط بروز می کنند و هر کدام به تنهایی مانند تیری آلوده از دشمن، قلب را نشانه می روند و آدمی را از پای در می آورند.
از این رو است که می توان دریافت چرا روایات خشم را سپاهی از سپاهیان دشمن می شناسد؛ امیرمؤمنان، امام علی (ع) به حارث هَمدانی نوشت: اِحذَرِ الغَضَبَ؛ فَإنَّه جُندٌ عَظیم مِن جُنُودِ إبلیس؛ از خشم بپرهیز که آن، سپاهی بزرگ از سپاهیان ابلیس است. امام در نامه ای دیگر به ابن عباس چنین مرقوم می فرماید: إیّاکَ والغَضَبَ؛ فَإنَّهُ طَیرَهٌ مِنَ الشَّیطانِ؛ از خشم بر حذر باش که آن بهره و سهمی (روزی و رزقی) از شیطان است.
زن دوستی افراطی
از نظر قرآن یکی از مواهب الهی آفرینش همسر و آرامش یافتن در کنار او است. وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا؛ و یکی از آیات (لطف) او آن است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که در کنار او آرامش یافته و با هم انس گیرید. بلکه دوام و نشاط زندگی به مودت و محبت قلبی و ابراز آن بستگی دارد. با این وجود یکی از زمینه¬های نفوذ شیطان محبت و عشقی است که انسان را ذلیل ساخته و سبب اطاعت بی¬چون و چرا از همسر و بهره نبردن از زندگی می¬شود. در برخی از روایات زن دوستی مذمت و سرچشمه¬ی همه¬ی گناهان شمرده شده؛ و در برخی دیگر دوستی زنان مدح، و حتی سفارش به ابراز آن شده است. ناگفته آشکار است که تضاد و تناقضی در میان نیست، زیرا احادیثی که محبت زن را نیکو ¬شمرده است، در واقع علاقه و میل فطری را تأیید می¬کند، چرا که آرام¬بخش زندگی و باعث تداوم آن است، اما اگر این دوستی و محبت از مسیر اصلی خود خارج شده و به شهوت¬رانی و زن بارگی کشیده شود، تبدیل به دام شیطان برای صید انسان می شود و مورد مذمت و نهی قرار می¬گیرد.
ث) سبک زندگی
1. پرخوری
روزی حضرت یحیی شیطان را دید و گفت: هیچ وقت بر من مسلّط شده‌ای، اگرچه به اندازه یک حرف باشد که بی‌جا گفته باشم یا با گوشه چشمم به نامحرمی نگاه کرده باشم و یا در دلم خیال معصیتی کرده باشم؟ شیطان گفت: نه تو از افرادی نیستی که من بتوانم بر تو مسلّط شوم. [چنانکه خداوند در قرآن می‌‌فرماید: إنّ عبَادِی لَیسَ لَکَ عَلَیهِم سُلطَانٌ؛ بر بندگانم تسلّط نخواهی یافت مگر گمراهانی که از تو پیروی می‌‌کنند.
حضرت یحیی فرمود: راستش را بگو. شیطان گفت: یک وقت است که من از تو خیلی خوشم می‌‌آید، و آن وقتی است که تو گاهی زیاد غذا می‌‌خوری و همین تو را از بعضی از عبادات باز می‌‌دارد. حضرت یحیی وقتی این حرف را از شیطان شنید، فرمود: با خدا عهد می‌‌بندم که دیگر تا آخر عمر غذای سیر نخورم! شیطان گفت: من هم عهد کردم که دیگر به هیچ مؤمنی سخن راست نگویم و او را نصیحت نکنم؛ آنگاه از نزد حضرت یحیی دور شد.
عجله
از جمله اعمالی که دام شیطان است، عجله کردن در برخی کارهایی است که نیاز به مطالعه، تحقیق، مشورت و تصمیم گیری عاقلانه و صبورانه دارد، عجله در این امور باعث می شود که شیطان انسان را گمراه سازد و گرفتار نماید. آیات و روایاتی در زمینه نکوهش این نوع عجله آمده است، و در یک جا قرآن می فرماید: خُلِقَ الإنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِیکُمْ آیَاتِی فَلا تَسْتَعْجِلُونِ؛ انسان از عجله و شتاب خلق شده، ولی شما ای انسان ها! عجله و شتاب نکنید.
در جای دیگر می فرماید: وَیَدْعُ الإنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَیْرِ وَکَانَ الإنْسَانُ عَجُولا؛ انسان، همان گونه که خواهان نیکی ها است به خاطر شتاب زدگی و عدم مطالعه کافی، به دنبال بدی ها به راه می افتد؛ چرا که انسان ذاتا عجول است.
در جای دیگر راجع به عجله موسی برای رفتن به کوه، می فرماید: وَمَا أَعْجَلَکَ عَنْ قَوْمِکَ یَا مُوسَى؛ ای موسی! چرا عجله و شتاب کردی؟ داستانش چنین بود که، خداوند به موسی وحی نمود که با عده ای از مردم برای گرفتن تورات به کوه طور بیاید. موسی از قوم جدا شد و با عجله خود را به کوه طور رسانید؛ در حالی که مردم هنوز در راه بودند. خداوند در خطاب به موسی می گوید: چرا در آمدن عجله کردی و با قوم خود نیامدی؟
البته در برخی امور عجله خوب و رحمانی است، مانند شتاب در نماز اول وقت و دفن میت و کارهای خوب دیگر.
تبعیت از سنت های آباء و اجدادی
قرآن کریم مکررا از این موضوع نهی کرده وآنرا از کمینگاه های شیطان دانسته است: وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّـهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا؛ أَوَلَوْ کَانَ الشَّیْطَانُ یَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِیرِ‌؛ و چون به این مردم (اهل جدل و عناد) گویند که بیایید از کتابی که خدا فرستاده پیروی کنید، جواب دهند ما تنها از طریقی که پدران خود را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم. آیا هر چند آنان را شیطان به آتش دوزخ بخواند (باز پیرو آنها می‌شوند.( متاسفانه در این زمان به عنوان سنت های گذشته ایرانی ودین آباء واجدادی و مخالفت با اعراب مهمترین بستر نسل جوان برای انحراف شده است.
ج) روابط اجتماعی و فرهنگی
1. نگاه
نگاه مهم‌ترین کمین گاه شیطان برای وسوسه آدمی است، بنابراین ما باید تصاویر و عکس‌های مبتذل که ما را وسوسه کرده و به سمت گناه رهنمون می‌کند از خود دور کرده و این‌گونه تصاویر و عکس‌ها را در دسترس خود قرار ندهیم چون شیطان هر چند تقوا پیشه کنیم باز ما را با نگاه فریب می‌دهد. حضرت علی (ع) می فرماید: العیون مصائد الشیطان؛ چشم ها کمین گاه های شیطان هستند.
ز دست دیده و دل هر دو فریاد که آنچه دیده بیند دل کند یاد
پیامبر اکرم فرمود: النَظَر سَهْم مسموم مِن سهام ابلیس فمَن تَرکَها خَوفاً من اللّه اعطاه اللّه ایماناً یَجِد حلاوة فى قلبه؛ نگاه بد، تیرى از تیرهاى مسموم شیطان است. هر کس از ترس خدا چشم خود را فرو بندد، خداوند به او ایمانى مى دهد که از درون، شیرینى آن را احساس مى کند. بسیاری از مفاسد اخلاقی و جنایاتی که در جامعه روی می دهد ابتدا از یک نگاه ساده شروع شده و به رسوائی و جنایت منتهی شده است.
2. خلوت با نامحرم
خلوت با نامحرمان یکی از کمینگاه های مرگ بار شیطان استکه زمینه صید انسان می شود. در این زمینه پیامبر خدا (ص) فرمود: لا یَخلُوَنَّ رجُلٌ بامرأةٍ إلاّ کانَ ثالِثَهُما الشّیطانُ؛ هیچ مردی با زن نامحرمی خلوت نکند، اگر مردی با زن بیگانه ای خلوت کند، سومی آن دو شیطان است. همچنین علی (ع) فرمودند: ثلاثٌ مَن حَفِظَهُنَّ کانَ مَعصوماً مِنَ الشیطانِ الرَّجیمِ و مِن کلِّ بَلِیَّةٍ: مَن لم یَخلُ بِامرَأةٍ لَیسَ یَملِکُ مِنها شیئاً، و لم یَدخُلْ عَلى سُلطانٍ، و لم یُعِنْ صاحبَ بِدعةٍ بِبِدعَتِهِ؛ سه چیز است که هر کس آنها را رعایت کند از گزند شیطانِ رانده شده و از هر بلایى در امان خواهد بود : خلوت نکردن با زن بیگانه که هیچ اختیارى نسبت بدو ندارد ، نرفتن به درگاه سلطان، و یارى نکردن بدعت گذار در بدعتش .
دروغ
دروغ یکی از گناهان کبیره است که اگر کسی گرفتار آن شود، شیاطین بر او نفوذ پیدا خواهند کرد. قرآن می فرماید: هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلى‌ مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطِینُ؛ تَنَزَّلُ عَلى‌ کُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ؛ بگو به کافران می خواهید من شما را آگاه کنم که شیطان ها بر چه کسانی نازل می شوند؟ شیطان ها بر هر شخص بسیار دروغگوی بدکار نازل می شوند.
حسادت
حسد که آرزوی زوال نعمت از دیگری است، یکی از خطرناک ترین دام ها و زمینه های نفوذ شیطان است. قرآن کریم نمونه ای از این دام را درباره ی برادران یوسف چنین گزارش می دهد: شیطان، شعله ی حسادت را در سینه های آنها برافروخت تا بدان جا که حاضر شدند به برادر کشی دست زنند یا او را در زمینی دور دست بیفکنند
وقتی یوسف(ع) خواب دید که یازده ستاره و ماه و خورشید بر وی سجده کردند و سپس آن را برای پدرش حضرت یعقوب (ع) نقل کرد، حضرت فرمود: خواب خود را برای برادرانت حکایت مکن که بر تو مکر خواهند کرد زیرا شیطان برای انسان دشمن آشکاری است. إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ‌؛ شیطان برای آدمی، دشمنی آشکار است.
حسد یکى از ریشه هاى اصلى تمام بدی ها و از دام هاى بسیار خطرناک شیطان است، همان دامى که در نخستین روزهاى آفرینش بشر کار خود را کرد و فرزند آدم (ع) قابیل را به کام خود فروکشید و دستش را به خون برادرش هابیل آلوده کرد. او با برانگیختن آتش حسد بین برادران و صمیمی ترین دوستان ایجاد کینه ودشمنی می کند. حضرت یوسف برهم خوردن ارتباط درست میان خود و برادرانش را به شیطان نسبت می دهد: أَنْ نَزَغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَ بَیْنَ إِخْوَتِی؛ شیطان، میان من و برادرانم فتنه کرد.
شخص حسود در تیررس شیطان قرار دارد و حسادت شکارگاه ابلیس است. پیامبر (ص) در خطبه معروف غدیر خم فرمود: مَعاشِرَ النّاسِ إِنّ إِبلیسَ أخرَجَ آدَمَ مِن الجَنَّه بِالحَسَد، فَلا تَحسُدُوا فَتَحبِطَ أعمالُکُم وَ تَزِلَّ أقدامُکم؛ ای گروه مردم! همانا ابلیس، آدم را به سبب حسادت از بهشت بیرون کرد؛ پس به یکدیگر حسادت نورزید که کارهای خوب شما تباه می شود و گام های شما در راه راست می لغزد.
تکبر
تکبّر یکی دیگر از کمینگاه هایی است که زمینه ساز نفوذ شیطان و سقوط انسان است. امیرمؤمنان، امام علی (ع) در هشداری شدید اللحن فرمودند: بندگان خدا! از این که شیطان شما را به بیماری خود (تکبر) مبتلا کنند بپرهیزید. آن گاه در ادامه ی همان خطبه فرمودند: کبر، شکارگاه ابلیس بزرگ ابلیس و بزرگ ترین نقشه ی او است. ابلیس، با کبر که مانند زهر کشنده است، به دل ها حمله می برد. این زهری است که از کار نمی افتد و هر کس گرفتار شد، سالم از آن نمی گذرد؛ نه دانشمند به سبب دانش خود و نه درمانده به سبب کهنه ی پوشی اش.
امام زین العابدین (ع) فرمودند: فَأَوَّلُ مَا عُصِیَ اللَّهُ بِهِ الْکِبْرُ وَ هِیَ مَعْصِیَةُ إِبْلِیسَ حِینَ أَبى وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرِین ؛ اولین معصیتی که واقع شده تکبر است و آن معصیت ابلیس است هنگامی که از سجده بر حضرت آدم (ع) پرهیز کرد و از کافران گردید.
مجادله
یکی از دام های شیطان جدال با دیگران است. مجادله در واقع نوعی ستیزه جویی فکری با دیگران است که اگر بدون دلیل متقن باشد از رذایل اخلاق اجتماعی محسوب می شود.
هنگامی که انسان بر سر مسایل علمی و دینی وارد مجادله با دیگران می شود، آنهم بدون علم ودانش لازم و کافی، وارد کمینگاه شیطان شده و راه سلطه شیطان بر خویش را هموار ساخته است.
قرآن کریم می فرماید: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطانٍ مَریدٍ؛ گروهى از مردم، بدون هیچ علم و دانشى، به مجادله درباره خدا برمى خیزند و از هر شیطان سرکشى پیروى مى کنند.
ممکن است شما از علم و اطلاع کافی برخوردار باشید، اما طرف مقابل فرد جاهل، ناآگاه یا غافل و گاهی مغرض باشد،‌ در این صورت نیز شیطان وارد می شود و نتیجه آن جز کدورت و درگیری و ناراحتی نخواهد بود.
البته در باب علم آموزی، گریزی از جدال و مباحثه نیست، ولی این امر باید مستند و مستدل به ادله عقلانی و وحیانی باشد؛ چنین مجادله ای جدال احسن است، اما مجادلاتی که بر پایه و اساس علمی و منطقی استوار نیست، راهی برای نفوذ شیطان و ایجاد دشمنی و فتنه میان مومنین است.
شیاطین با ایجاد زمینه مجادله نیز می کوشند حق گویان را به اطاعت خویش وادارند یا به تشنج دامن زنند:
وَ لا تَأْکُلُوا مِمّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللهِ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ وَ إِنَّ الشَّیاطینَ لَیُوحُونَ إِلى أَوْلِیائِهِمْ لِیُجادِلُوکُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لَمُشْرِکُونَ؛ و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخورید که این کار گناه است؛ و شیاطین به دوستان خود مطالبى مخفیانه القا مى کنند، تا با شما به مجادله برخیزند؛ اگر ازآنها اطاعت کنید، شما هم مشرک خواهید بود.
همنشینی با اهل دنیا
نشست و برخاست با انسان های آلوده ی هوس باز خطرناک و کمینگاهی برای فریب شیطان است؛ چون در این جمع ایمان به دست فراموشی سپرده می شود و در عوض شیطان حضور فعال داشته، از این زمینه ی مساعد، بهره برداریِ تمام خواهد کرد؛ امیر مؤمنان، امام علی (ع) می فرماید: مُجالَسَهُ أهلِ الهَوی مَنسَاهُ الإیمانِ وَ مَحضَرهُ الشَّیطان؛ همنشینی با اهل هوا، فراموش خانه ی ایمان و محل حضور شیطان است.
فتنه و اختلاف
شیطان رجیم همواره در کمین تفرقه ها و جدایی هاست و برای ایجاد شکاف بین جامعه، سرمایه گذاری می کند و با وسوسه در دل ها می کوشد تا صف مؤمنان را بشکند و به تدریج آنان را به روی یکدیگر درآورد. از این رو، قرآن به ما توصیه می کند که به گونه ای با هم صحبت کنیم که بهانه به دست دشمن نیفتد. امیر مؤمنان، امام علی (ع) در مورد این گلوگاه فرمودند: إنَّ الشَّیطانَ یُریدُ أن… یُعطِیَکُم بِالجَماعَهِ الفُرقَهَ، وَ بِالفَرقَهِ الفِتنَهَ، فَأَصدِفُوا عَن نَزَغاتِه وَ نَفَثاتِه؛ شیطان می خواهد اجتماع شما را متفرق سازد و با تفرقه، فتنه بسازد، پس، از فسادها و وسوسه هایش روی بگردانید.
همین قدر که رابطه انسان با برادر ایمانی اش گل آلود شد، شیطان در گام بعدی با وسوسه، دیدگاه او را نسبت به برادرش منفی می کند؛ به طوری که اگر در شرایط عادی بود، هرگز چنین افکاری به قلبش خطور نمی کرد. از این رو، در نگاه او، نشست و برخاست، سکوت و کلام و همه ی رفتارهای برادر ایمانی اش معنا و مفهوم دیگری پیدا می کند و بر اثر وسوسه ی دشمن، چالش ها و ضعف هایی را می بیند؛ برای مثال در دیدگاه بیمار گونه اش او را متکبر، سست اراده، خودخواه و… می بیند؛ در حالی که هیچ کدام واقعیت ندارد و این ها دسیسه های شیطان است.
به هر حال، به ما هشدار داده اند که بریدن از اجتماع مؤمنان، گلوگاه شیطان است و هر کس از جمع مؤمنان برید، طعمه ی شیطان خواهد بود: إیّاکَ وَ الفُرقَهَ فَأِنَّ الشّاذّ عَن أهلِ الحَقِّ لِلشَّیطان، کَما أنّ الشّاذّ مِنَ الغَنَمِ لِلذِّئب؛ از تفرقه و جدایی بپرهیز! چون هر کس از اهل حق برید، نصیب شیطان خواهد بود؛ همان طور که گوسفند وامانده از گله، سهم گرگ است.
فضای مجازی
شیطان در فضای مجازی بسیار گسترده عمل می کند. دنیای امروز پر از تکنولوژی است. تقریباً هر خانواده ای صاحب حداقل یک کامپیوتر، لپ تاپ، گوشی هوشمند، تبلت و تلویزیون است. ابزارهای دیجیتال که در اصل برای خدمت به بشریت ایجاد شده اند، تاثیر زیان آوری بر زندگی ما داشته اند. مطالعات زیادی به این نتیجه رسیده اند که سلامت جسمی، اجتماعی و روانی ما به دلیل مواجهه بیش از حد با تکنولوژی دچار آسیب می شود. شمارش این آسیب ها فرصت فراوانی می طلبد. به صورت اختصار می توان گفت: تمامی آسیب ها و خطراتی که در این فضا جوانان و مردم ما را تهید می کند، شیطانی هستند.
یکی از مصادیق اسارت انسان، اسارت های نوین و مدرن است؛ اسارت در چنبره تکنولوژی، تکنیک، فضاهای مجازی، ابزارهای مدرن زندگی و دنیای جدید، اگر از حد اعتدال بگذرد، قطعا بندگی و اسارت می آورد، ابزار گرایی و شی زدگی و شی شدگی از جمله آن است.
عصر ما عصر پیشرفت تکنولوژی و ارتباطات است علوم با سرعت فزاینده رو به رشد دارد و اغلب انسان‌ها هم در تلاشند که از این دریای خروشان هرکس در زمینه خاص و مورد نیازش بهره‌ای ببرد . این پیشرفت‌ها آسایش و راحتی زیادی را برای نوع بشر فراهم آورده، اما در عین حال آرامش او را گرفته و مسبب دغدغه‌های دیگری شده است. که باید به گونه‌ای از اثرات سوء آن در امان بود و در این زمینه برگشت به آموزه‌های وحیانی و استمداد از آن مطمئن‌ترین راه چاره است.
متأسفانه کسی مراقب حضور شیطان نیست این تماس‌های تلفنی شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی عرصه‌ای شده برای حضور هر چه فعال‌تر شیطان طوری که زنان و مردان در ورای دیوارها و درها با هم خلوت‌های طولانی دارند در این فضا است که زن به شوهرش خیانت می‌کند و مرد به زنش. در این فضاها است که هر کس در زندگیش کوچک‌ترین ناملایمتی احساس کند، معشوق و معشوقه جدیدی اختیار می‌کند و غم دل با وی می‌گوید.
و اصلاً کسی حواسش نیست که شیطانی هم هست چرا که این نوع روابط را نیاز روز و اقتضاء زمان می‌دانند حتی یک لحظه هم به نظرشان خطور نمی‌کند که احیاناً کاری که دارند انجام می‌دهند نامش گناه است ناخشنودی خدا است و چنان در این عرصه بی مهابا می‌تازند که اصلاً یادشان نمی‌ماند مرگی هست حساب و کتابی هست .
عکس‌های بزک کرده و مستهجن از خود تهیه کرده و در معرض دید هزاران نفر قرار می‌دهند و برای زشت کرداری گوی سبقت را از هم می‌ربایند.
شیطان با پیشرفت علوم و فناوری و ارتباطات تمام حربه‌هایش را به روز می‌کند تو به قصد یک کار علمی وارد اینترنت می‌شوی او هم با تو می‌آید و شروع می‌کند وسوسه کردن که خسته شدی بهتر است کمی سرگرم شوی به فلان سایت برو که فلان عکس در آن بود بگرد و بیشترش را پیدا کن، خب پیدا کردی حالا نگاه کن چقدر جذاب هستند چرا تو نداشته باشی؟ چرا تو این‌گونه نباشی ؟ و رهایت نمی‌کند تا کار علمیت را لکه سیاهی کند که در پرونده‌ات ثبت شود همراه تمامی عواقب شومی که به دنبال دارد . و هزاران مثال زنده دیگر که من و شما به خوبی با آن آشنا هستیم.
وارد اینترنت می‌شویم چطور زودتر از ما حاضر است بله روزگاری شده که گناه کردن نیاز روز شده است، اما آیا این بهانه سنت‌های خداوند را در مورد پاداش و عقاب تغییر خواهد داد؟
همرنگ جماعت شدن
یکی از مهمترین نیرنگ های شیطان القاء لزوم همرنگی با مردم گناه کار است، متاسفانه این روحیه که با مردم همرنگ باشیم در بسیاری از ما شایع است که از مهمتری عوامل سقوط در آتش جهنم می باشد: کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ؛ إِلَّا أَصْحابَ الْیَمِینِ؛ فِی جَنَّاتٍ یَتَساءَلُونَ؛ عَنِ الْمُجْرِمِینَ؛ ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ؛ قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ؛ وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ؛ وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ؛ وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ؛ حَتَّى أَتانَا الْیَقِینُ؛
هرکسى در گرو چیزى است که کسب کرده است. مگر اصحاب یمین، که در باغ‌هاى بهشتى از مجرمان مى‌پرسند: چه چیز شما را روانه دوزخ کرد. گویند: ما از نمازگزاران نبودیم. و افراد مسکین را اطعام نمى‌کردیم و با اهل باطل در سخنان باطل فرو مى‌رفتیم. و پیوسته روز جزا را تکذیب مى‌کردیم تا آن که مرگ به سراغ ما آمد.
افراد جامعه سه گروه اند: عده ای مثل مایعات هستند، چون شل هستند در هر ظرفی قرار بگیرند شکل همان ظرف را می گیرند و با امواج حرکت می کنند. دسته دوم خودشان دارای فکر هستند، دارای هویت هستند، مستقل هستند، اگر همه هم یک کاری غلطی را انجام بدهند آنها انجام نمی دهند. گروه سوم غیر از اینکه راه خلاف را نمی‌رود، سعی می‌کند با خلاف و گناه مبارزه کند و خلاف کارها را هم به راه راست هدایت کند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد