خانه » همه » مذهبی » سازگاری اختیار و توکل

سازگاری اختیار و توکل


سازگاری اختیار و توکل

۱۳۹۸/۰۲/۲۹


۱۲۲۶ بازدید

سلام. گاهی اوقات تو زندگی افراد مشکلاتی پیش میاد که نمیدونه واقعا باید چیکار کنه طبق گفته دین توکل به خدا و سپردن کارا به او خیلی پسندیدست ولی سوالی که پیش میاد اینکه خود خداوند به انسان اختیار داده و اونو مسیول تصمیم گیریهاش قرار داده و این خود فرده که باید برای زندگیش و مشکلاتش انتخاب کنه . این تفکر و توکل به خدا چطوری میتونن باهم جمع بشن …

دوست گرامی. اختیار انسان با توکل هیچ منافاتی ندارد. انسان بعد از آگاهی دست به انتخاب می زند و کاری را شروع می کند اما در عین حال به عواقب خوب و بد آن اقدام و تصمیم آگاه نیست و از طرف هم نیروی لازم و کافی را برای موفقیت در آن کار در اختیار ندارد. در این صورت با توکل به خدا هم از خدا نیرو می گیرد و روی کمک خدا حساب می کند و هم عاقبت کار خود را به خدا وامی گذارد و در مورد نتایج آن کار به خدا تکیه می کند. این دو مرحله به هیچ وجه مزاحم هم نیستند و منافاتی با هم ندارند.
توضیح بیشتر درباره توکل:
الف ) مفهوم توکل: توکل از ماده وکالت به معنای سپردن کارها به خداوند و اعتماد بر لطف او است. مرحوم راغب اصفهانی در مفردات می گوید: «توکل» اگر با حرف «علی» بیاید به معنای اعتماد کردن می باشد. (راغب اصفهانی، مفردات، ماده وکل). مرحوم سید عبدالله شبر، از علمای بزرگ اخلاق در تفسیر توکل می گوید:
«توکل منزلی از منزلگاه های دین و مقامی از مقامات اهل یقین بلکه از درجات مقربین است. حقیقت توکل همان اعتماد قلبی در همه کارها بر خداوند و صرف نظر کردن از غیر او است و این منافاتی با تحصیل اسباب ندارد مشروط بر این که اسباب را در سرنوشت خود، اصل اساسی نشمرد. پس توکل به معنای ترک فعالیت و کوشش جسمانی و تدبیر عقلانی نیست، چون این کار در شریعت مقدس حرام و قبیح است و در شرع مقدس اسلام، تلاش در اموری مانند صنعت و زراعت و سایر راه های به دست آوردن رزق و روزی و تأمین معاش، امری محبوب و مورد تأکید است. (اخلاق شبر، ص 275، با تلخیص و تصرف).
پس توکل مفهوم ظریف و دقیقی دارد که در عین توجه داشتن به عالم اسباب، انسان را از غرق شدن در آن و دل بستن به غیر خدا و آلودگی به شرک باز می دارد. انسان باید با کمال قدرت و قوت از هر گونه وسیله شروع برای پیروز شدن بر مشکلات بهره گیرد و موانع را از سر راه خود بردارد و با این حال متکی به لطف پروردگار و قدرت بی پایان او باشد و پیروزی را از او بداند نه از غیر او.
[…در حدیثی پیامبر گرامی ( صلی الله علیه و آله ) معنای توکل را از جبرئیل سؤال کرد , جبرئیل در پاسخ گفت : انسان یقین کند , سود و زیان و بخشش و حرمان به دست مردم نیست و باید از آنها ناامید بود و اگر بنده ای به این مرتبه از معرفت و شناخت برسد که جز برای خدا کاری انجام ندهد و به کسی جز او امیدوار نباشد و از غیر او نترسد و غیر از خدا چشم طمع به کسی نداشته باشد , این همان توکل بر خداست .در قرآن مجید آمده است که : رب المشرق و المغرب لا اله الا هو فاتخذه وکیلا (1) پروردگار شرق و غرب را که معبودی جز او نیست , نگهبان و وکیل خود برگزین .
مقصود آیه , این است که خداوندی که مجموعه ی جهان هستی , زیر سلطه و قدرت اوست و تنها او شایسته ی پرستش است , چگونه انسان به او توکل نکند و او را در همه ی امور زندگی برای تکیه گاه انتخاب نکند ؟
همانطور که انسان معمولاً در کارهای دنیوی برای خود وکیل بر می گزیند و بسیاری از کارهای خود را به او واگذار می کند تا آثار و نتایج درخشان و سودمند تری را در پی داشته باشد , شایسته است بنده ی خدا , نیز در همه ی امور زندگی به خداوند تکیه کند و او را وکیل خود قرار دهد , تا خواسته هایش بدون هیچ اضطراب و تشویش خاطر , تأمین گردد .
به دیگر سخن , کسی که درصدد است تا نیازمندیهای خویش را برطرف سازد سه راه در پیش دارد :
1 . به نیروی خویش اعتماد کند .
2 . به دیگران اعتماد کند و به کمک آنان چشم بدوزد .
3 . نقطه ی اتکاء خویش را خداوند قرار دهد و از غیر , چشم بپوشد .
بدیهی است هر گونه نیرو و انرژی که انسان در اختیار دارد از خداست و از ناحیه ذات اقدس حق به وی واگذار شده است , با این وجود چگونه انسان به نیروی متزلزل و نا پایدار خویش یا دیگران تکیه زند , در حالی که به یقین می داند که هستی او و آنچه در اختیارش هست به خدا تعلق دارد و او هیچ گاه مالک حقیقی نبوده و نخواهد بود .
توکل و اعتماد انسان به خدا , ناشی از معرفت به ربوبیت الهی است . اگر انسان خدا را به عنوان مالک و صاحب اختیار و کسی که هستی اش در دست اوست بشناسد ؛ دیگر نیازی نمی بیند سراغ دیگری برود و دست نیاز به سوی او دراز کند .] (2)
ب ) راه رسیدن به توکل
توکل حاصل نمی شود مگر اینکه در حد توان , نسبت به خدای خویش شناخت و معرفت بدست آوریم . متأسفانه اکثر ما مسلمانان اصول دینمان , تقلیدی است نه تحقیقی . حال آنکه بر هر مسلمان لازم است درباره ی توحید , نبوت , معاد و … تحقیق کرده و وجود خود را از آلودگی های گناه پاک کند تا با قلب خود به توحید و خالقیت و ربوبیت خدای یکتا , ایمان آورد .
خداوند در قرآن کریمش می فرماید : الیس الله بکاف عبده (3) آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست ؟ اگر مؤمن با همه ی وجودش به این آیه ایمان داشته باشد , محال است از غیر خدا بترسد و بر غیر او توکل کند .
چگونه است که وقتی در امور دنیا وکیل می گیریم , در مسائل تخصصی که به او مربوط است , هیچ دخالتی نمی کنیم و همه ی اختیار خود را به دست وکیل می دهیم ؟ پاسخ اینست که ما به مهارت و تخصص وکیل اعتماد داریم . لذا بندگان شایسته ی خدا نیز , چون به خالق و مدبر و رب خویش اعتماد کرده اند , همچون ما ترس و واهمه ای از آینده ندارند !
چرا که ایمان دارند اگر خداوند اراده کند زیان و خسارتی به آنها برسد , احدی نمی تواند مانع آن شود و اگر او اراده کند خیری به آنها برسد نیز هیچ کس نمی تواند مانع شود . و ان یمسسک الله بضر فلا کاشف له الا هو و ان یمسسک بخیر فهو علی کل شی ء قدیر .
لذا بر ما لازم است که نسبت به خدای خویش کسب معرفت کنیم ؛ این مطلب با تلاوت آیات قرآن و تدبر در آن بصورت روزانه ؛ همچنین مراجعه به روایات رسیده از اهل بیت ( علیهم السلام ) در خصوص توکل و مطالعه ی کتب بزرگان در این زمینه , حاصل می شود .
روایت قدسی :
خداوند می فرماید : …. من که در ابتدا و پیش از درخواست او عطا می کنم , می پندارد هنگامی که از من تقاضا کند به او جواب نمی دهم ؟ ! آیا من بخیلم که بنده ام مرا بخیل می پندارد ؟ ! آیا هر جود و کرمی از من نیست ؟! آیا عفو و رحمت در دست من نیست ؟ ! مگر من محل آرزوها نیستم ؟ ! بنابراین چه کسی جز من می تواند آرزوها را قطع کند ؟ ! …. اگر همه ی اهل آسمانها و زمینم به من امید بندند و به هر یک از آنها به اندازه ی امیدواری همه ی آنها بدهم , به قدر عضو مورچه ای از ملک و فرمانروایی من کاسته نمی شود و چگونه کاسته شود از ملکی که من قیم آن هستم ؟
فراموش نکنیم که خداوند , حکیم است و در پاسخ به دعاهای بندگانش صلاح آنها را در نظر می گیرد .
پس با عمل صالح و استفاده از ابزارهای عرفی و عقلی که خدای متعال و عقل انسان به توسل به آنها توصیه نموده است, درجه ی اطمینان خود را به خدای خویش بالا ببرید ؛ چرا که به فرموده ی امام علی ( علیه السلام ) : نیکویی توکل بنده به خدا , به اندازه ی اطمینانش به اوست . (4)
ج ) توکل و حرکت و تلاش
یکی از عوامل توسعه‌نیافتگی جوامع اسلامی از حیث علمی، اقتصادی، فنی، به برداشت‌های نادرست از مفاهیم و گزاره‌های دینی و اخلاقی باز می‌گردد؛ زیرا تأثیر فرهنگ و اعتقادات بر رفتار انسان‌ها، امری انکارناپذیر است. یکی از این مفاهیم، توکل است.
برداشت نادرست از معنا و مفهوم این واژه افزون بر آنکه یکی از عوامل عقب‌افتادگی جوامع اسلامی است، کج‌اندیشان نیز کوشیده‌اند تا معنای آن را واژگون نشان دهند؛ بدین بیان که برخی گمان می‌کنند وقتی انسان در تمامی امور ازجمله در امور معیشتی خود به خداوند توکل نماید، کارش سامان می‌یابد و مشکلاتش برطرف خواهد شد، ازاین‌رو چرا خود را به زحمت افکند و رنج کار و تلاش را متحمل شود؟
همچنان‌که آیاتی از قرآن بر این مسئله دلالت دارد: «هر که (در هر امر) به خدا توکل کند، خدا او را کفایت خواهد کرد» (طلاق / 3) در برخی از احادیث نیز نقل شده که اگر به خداوند توکل نمایید، خداوند روزی شما را تضمین می‌کند، همان‌گونه که به پرنده روزی می‌دهد. (صدوق، بی‌تا، باب التوکل؛ نوری، 1408: 11 / 217، ح 12789)
باید به مسئله ناتوانی انسان‌ها و نیازمندی‌شان به خداوند از یک‌سو و نقش خداوند در ایجاد و آفرینش از سوی دیگر، توجه جدی نمود؛ چراکه وقتی ما انسان‌ها به ارزیابی دانش، توان و سرمایه‌های خود می‌اندیشیم و آن را با نیازها و خواسته‌های خود می‌سنجیم، به‌شدّت احساس فقر و نیاز می‌کنیم. اعتماد به قدرت، ثروت، سلامت، جوانی، دانش و مهارت در برابر نیازها و خطرهای بسیار، آدمی را نگران می‌سازد؛ چراکه همه اینها سرانجام از کف می‌رود و یا نقصان می‌پذیرد.
اعتماد به دیگران نیز نمی‌تواند کارساز باشد؛ زیرا هم موقتی است و هم سست و بی‌اعتبار. آنان ممکن است یک روز بر سر مِهر باشند و روزی دیگر بر سر خشم، و گاه نیز صلاح را نمی‌دانند تا چاره‌ای بیندیشند. اینجاست که ضرورت توکل بر خداوندِ بی‌نیاز آشکار می‌شود. (فاطر / 15) او هماره زنده است (فرقان / 58) و توانمند و قادر مطلق (انفال / 49) و به هر چیزی داناست. (بقره / 282)
مؤمن توکل بر چنین موجودی را ضروری می‌شمرد و دل‌بستن و اعتماد به غیر او را با عقل و خرد در تنافی می‌داند. ازاین‌رو، کسانی که مفهوم توکل را به‌درستی درنیافته و از تلاش دست شسته و به انزوا پناه برده‌اند، درواقع فرمان خدا را نادیده انگاشته‌اند. اینان مصداق بارز این آیه‌اند: «نُؤْمِنُ بِبَعْض‌ٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْض‌ٍ» (نساء / 150) خداوند در قرآن، هم بر توکل و هم بر کار و تلاش تأکید ورزیده است.
در سوره طلاق می‌خوانیم: «هر کس بر خداوند توکل نماید، خدا او را کفایت خواهد کرد.» (طلاق / 3) در پایان آیه نیز می‌فرماید: «خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است.» آیه «قد جعل الله لکل شیء قدراً» به نظام تشریعی و تکوینی اشاره دارد؛ بدین معنا که فرمان خدا درباره مسائل گوناگون تماماً بر مبنای حساب و اندازه‌گیری دقیق و حکیمانه است. بی‌تردید خداوند رسیدنِ انسان به مادیات و زندگی را، در گرو کار و تلاش قرار داده است.
همچنین در حدیثی می‌خوانیم که عالم هستی براساس نظام سبب و مسبب است (مجلسی، 1403: 2 / 90) ازاین‌رو بر ماست که بهترین و سالم‌ترین راه را برای کسب روزی بشناسیم و آنگاه تمام قوای خود را در آن مسیر به‌کار گیریم و در همان حال به خالق خویش نیز توکل نماییم. به‌واقع بشر برای موفقیت در زندگی مادی خویش نیازمند به دوگونه اسباب است: اسباب طبیعی و اسباب روحی.
آدمی برای رسیدن به مقصود خویش پس از آنکه علل و اسباب طبیعی آن را فراهم آورد، دیگر مانعی برای رسیدن به هدف باقی نمی‌ماند، جز فراهم‌نبودن عوامل روحی از قبیل سستی اراده، ترس و غم و اندوه. در این حال اگر فرد به خداوند توکل داشته باشد، اراده و عزمش قوی خواهد شد و موانع روحی نیز مرتفع می‌گردد. انسان در مقام توکل، با مسبب‌الأسباب ـ که غالب بر تمامی اسباب است ـ پیوند می‌خورد و بدین‌سان دیگر زمینه‌ای برای نگرانی و تشویش خاطر او باقی نمی‌ماند. بهترین نمونه توکل بر خدا را می‌توان در واقعه عاشورا مشاهده نمود.
بنابراین انسان در کنار کار وتلاش برای ازبین بردن ترس موهوم و پیدا نشدن زمینه این ترسها به خداوند متعال هم توکل می کند وبا در کنار قراردادن این دو به نتیجه نزدیکتر می شود .
اگر انسان تنها تکیه گاهش را خالق هستی بداند، در دو دنیا سعادتند خواهد بود. با توجه به حدیث در می یابیم؛ اگر میخواهیم در زندگی آرامش داشته باشیم ضروری است که حقیقتا متوکل باشیم. چرا که انسان متوکل همه کاره ی عالم را خدا می داند و نگران نیست که دیگران چه می کنند. باور دارد که مردم نمی توانند ضرری به وی برسانند و نعمتی را از او بگیرند. لذا همواره آرامش دارد و برطبق فرامین الهی تلاش می کند.
پی نوشتها :
1 . سوره مزمل / 9
2 . راهیان کوی دوست , شرح حدیث معراج ، آیت الله مصباح یزدی/ ص 14 تا 17
3 . سوره زمر /36
4 . میزان الحکمه / ج 14 / ص 7061

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد