خانه » همه » مذهبی » سخن گفتن با خدا

دانلود کتاب های امتحان شده

سخن گفتن با خدا


سخن گفتن با خدا

۱۳۹۸/۱۱/۰۵


۱۷۲ بازدید

خدا در قیامت چگونه با انسان سخن می گوید ؟

خداوند متعال در آیه 253 سوره مبارکه بقره می‌فرمایند: ( تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلىَ بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن کلََّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ …).مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان در ذیل این آیه کریمه بحث نسبتا مبسوطی درباره تکلم و خصوصا تکلم خدای تعالی دارند که با عنایت به فرمایش ایشان ان شاءالله جواب سوال شما دوست عزیز روشن می‌شود ؛ چرا که اصل تکلّم خدا با مردم ، در دنیا و آخرت فرقی نمی کند. فقط باید به دو نکته توجه داشت: اولا یادمان نرود خدای عالم آخرت خدای همین عالم است و چیزی برای او تغییر نمی‌کند. و ثانیا آیاتی در قرآن مجید آمده است که ازآنها به وجود تکلم در عالم آخرت پی برده می‌شود. مانند آیه 64 سوره مبارکه ص که از تخاصم اهل آتش خبر می‌دهد و یا آیات زیر:وَ نادَوْا یا مالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنا رَبُّکَ قالَ إِنَّکُمْ ماکِثُونَ (77 زخرف )وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمیعاً یا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَکْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَ قالَ أَوْلِیاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنا بِبَعْضٍ وَ بَلَغْنا أَجَلَنَا الَّذی أَجَّلْتَ لَنا قالَ النَّارُ مَثْواکُمْ خالِدینَ فیها إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّکَ حَکیمٌ عَلیمٌ (128 انعام )خلاصه‌ی کلام مرحوم علامه چنین است:انسان از این جهت به تکلم نیازمند است که براى تفهیم دیگران و فهمیدن خود، راه دیگرى به جز این نداشت که آواز خود را پاره پاره کند، و از ترکیب آنها علامت هایى به نام کلمه بسازد، که هر یک از آن کلمه ها نشان دهنده معنایى باشد، و به همین جهت است که مى بینیم واژه ها، در زبانهاى مختلف، با همه وسعتش دائر مدار احتیاجات موجود بشر است؛ یعنى احتیاجاتى که بشر در طول زندگى و در زندگى عصر حاضر خود به آنها بر مى خورد. و باز به همین جهت است که مى بینیم روز به روز دامنه لغت ها گسترش مى یابد. هر قدر تمدن و پیشرفت جامعه در راه زندگیش بیشتر مى شود لغت ها هم زیادتر مى شود.
از اینجا روشن مى شود که کلام ( یعنى تفهیم آنچه در ضمیر است به وسیله صداهاى ترکیب شده و قرار دادى)، وقتى تحقق مى یابد که انسان در میان اجتماع قرار گیرد، حتى اگر حیوانى هم اجتماعى زندگى کند، گمان نمى کنم که زبان و علامتهایى نداشته باشد، قطعا دارد. و اما انسان در غیر ظرف اجتماع، محتاج به کلام نیست ؛ به این معنا که اگر فرض کنیم انسانى بتواند به تنهایى زندگى کند و هیچ تماسى با انسانهاى دیگر نداشته حتى اجتماع خانوادگى هم نداشته باشد چنین فردى قطعا احتیاج به کلام پیدا نمى کند. براى اینکه نیازمند به فهمیدن کلام غیر نبوده، و احتیاج به فهماندن کلام به غیر را ندارد.
پس کلام به آن نحوى که از انسان سر مى زند از خداى تعالى سرنمى زند یعنى خدا حنجره ندارد تا صدا از آن بیرون آورد، و دهان ندارد تا صدا را در مقطع هاى تنفس در دهان قطعه قطعه کند، و با غیر خودش قراردادى ندارد (که بفرماید مثلا هر وقت اگر فلان کلمه را گفتم بدان که فلان معنا را منظور دارم) براى اینکه شان خداى تعالى أجل و ساحتش منزه تر از آن است که مجهز به تجهیزات جسمانى باشد، و بخواهد با دعاوى خیالى و اعتبارى استکمال کند، هم چنان که خودش فرمود: لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ « خدا به هیچ چیزى قیاس و تشبیه نمى شود. سوره شورا، آیه 11».
لیکن در عین حالى که قرآن کریم تکلم به معناى معهود بین مردم را از خداى تعالى نفى مى کند، آیه شریفه: وَ ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیاً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ « سوره شورا، آیه 51» حقیقت معناى تکلم را در باره خداى تعالى اثبات نموده است.
پس خداى تعالى تکلم با آثار و خواص خود را دارد، ولى آن حد اعتبارى را که در تکلم معهود بشرى است، ندارد، و وقتى اثر کلام و نتیجه آن که همان فهماندن طرف باشد، در خداى تعالى هست، قهرا بطور محدود جزء امور اعتباریه باقى مى‌ ماند، یعنى امورى که تنها در اجتماع انسانى اعتبار دارد.
از جمله مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ … بر مى آید که اجمالا عمل سخن گفتن از خداى تعالى سرزده، و بطور حقیقت هم سرزده، نه اینکه جمله نامبرده، مجازگویى کرده باشد. خداى سبحان هم این عمل را در کتاب خود، کلام نامیده براى اینکه آیات قرآنى و همچنین آنچه از بیانات انبیاء گذشته (ع) که براى ما نقل شده، همه آن آیات، روشنگر این نکته اند، که آن حضرات (انبیاء) در مقام مجازگویى نبوده، و نخواسته اند حالات درونى خود را با مثل بیان کنند، و اگر کسى این نکات روشن و بدیهى را انکار کند، قطعا سر ناسازگارى و لجبازى دارد، و ما با او هم کلام نمى شویم، و اگر جائز باشد که اینگونه بیانات را با آن گونه تاویل ها و مجازگویى ها توجیه کنیم، باید جایز بدانیم که تمامى خبرهایى که از حقایق الهیه داده اند، بدون استثنا به امور مادى محض تاویل نموده و از بیخ، همه امور ما وراى ماده را منکر شویم، و چون نمى توانیم دست به چنین تاویلى بزنیم، و ناگزیریم همه را به همان معناى ظاهرى آن حمل کنیم، در مورد تکلم خداى تعالى ناگزیریم بگوئیم امرى است حقیقى، و واقعیتى است خارجى، همان آثارى که بر تکلم ‌هاى خود ما انسانها مترتب مى شود.
مأخذ:
http://www.askquran.ir

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها