خانه » همه » مذهبی » شرک خفی

شرک خفی


شرک خفی

۱۳۹۶/۰۲/۱۲


۱۶۸۲ بازدید

شرک خفی ینی چه؟بامثال های متعدد؟

شرک جلی و خفی:
باید دانست در یک تقسیم بندى کلى دو نوع شرک داریم: 1- شرک اعتقادى، 2- شرک عملى. آنچه آمرزیده نمى شود، شرک اعتقادى، یعنی عدم اعتقاد به ماورای طبیعت و اینکه خداوند مبدا هستی است. چنین کسی کافر است و ریشه شرک جلی در کفر می باشد. کسی که به ماورای طبیعت کافر می شود، حتما چیزی جز خدا را خواهد پرستید و این پرستش شرک جلی است. مشرک کسی است که به خدا ایمان ندارد و خداپرست نیست و دارای جهان بینی مادی است و غیر خدا را می پرستد.
اما آنچه برخى مسلمانان و خداپرستان گاهى به آن دچار مى شوند «شرک عملى» به معناى عدم اخلاص در نیت و رفتار و تکیه بر غیرخدا در امور زندگى است که از آن به «شرک خفى و پنهان» نیز تعبیر مى شود. این نوع شرک قابل آمرزش است و به هر مقدار آدمى با توبه و انابه و توکل به خدا در مسیر اخلاص گام بردارد. رهایى او از این نوع شرک موجب کسب «درجات بهشت» مى شود و از «درکات جهنم» نجات مى یابد.
شرک خفی تفاوت بنیادی با شرک جلی ندارد ؛ و تمام اقسام شرک ( شرک در ذات یا صفات یا افعال یا عبادت یا در بوبیّت) هم نوع جلی دارند هم نوع خفی .
رسول اکرم صلى الله علیه و آله: « الشِّرْک اخْفى مِنْ دَبیبِ الذَّرِّ عَلَى الصَّفا فِى اللَّیلَةِ الظَّلْماءِ، وَ ادْناهُ یحِبُّ عَلى شَىْ ءٍ مِنَ الْجَوْرِ وَ یبْغِضُ عَلى شَىْ ءٍ مِنَ الْعَدْلِ، وَ هَلِ الدّینُ الَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ فِى اللَّهِ؟ قالَ اللَّهُ: انْ کنْتُمْ تُحِبّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعونى یحْبِبْکمُ اللَّهُ ــ شرک مخفى تر است از رفتن مورچه بر سنگ صاف در شب تاریک. کمترین شرک این است که انسان کمى از ظلم را دوست بدارد و از آن راضى باشد و یا کمى از عدل را دشمن بدارد. آیا دین چیزى جز دوست داشتن و دشمن داشتن براى خداست؟ خداوند مى فرماید: بگو اگر خدا را دوست مى دارید مرا پیروى کنید تا خداوند شما را دوست بدارد.» (وسائل الشیعة، ج 16 ،ص 25)
برای مثال ، گناه که همان هواپرستى است و جاه پرستى، مقام پرستى، پول پرستى، شخص پرستى همه از مصادیق شرک می باشند ؛ ولی شرک خفی هستند. هر گناهی در حقیقت ادّعای خدایی است. چون هنگام گناه شخص می داند که خداوند از آن نهی نموده ؛ لکن او سخن نفس خود را بر دستور خدا ترجیح می دهد. پس او نفس خود را برتر از خدا دانسته و آنرا پرستیده است.
مهمترین عامل گرایش به شرک خفى در مقام عمل سست بودن مبانى اعتقادى در زمینه اقسام توحید نظرى است و در مقابل مهمترین راه نجات از این شرک خفى و زدودن آن تحکیم مبانى انحاء توحید نظرى است
تبعیّت از غیر خدا و غیر معصوم و غیر آن کسی که خدا و معصوم فرمان به اطاعتش داده ، نیز شرک خفی می باشد. لذا تمام آن فرقه هایی که رئیس فرقه ی آنها غیر معصوم است ، نیز مشرک به شرک خفی می باشند. در روایت است که « مَنْ اصْغى الى ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ ــــ هر کسى که به سخن گوینده ای گوش فرا دهد (او را اطاعت کند) او را پرستش مى کند.» پس اگر گوینده حقّ می گوید ، اطاعت کننده حقّ را فرمانبرداری نموده و اگر باطل می گوید ، عبد باطل است.
در روایات ، از ریا نیز تعبیر به شرک خفی شده است ؛ امام صادق(علیه السلام) فرمودند:« الریاء شجرة لا تثمر الا الشرک الخفى، و اصلها النفاق ـــ ریا و ظاهر سازى، درختی است که میوه اى جز شرک خفى ندارد و اصل و ریشهی آن نفاق است » ( سفینة البحار جلد اول ماده رئى)
پس تبعیّت از آن کس که خدا به تبعیّت از او فرمان نداده ، شرک خفی می باشد. ریا نیز شرک خفی است ؛ گناه هم شرک خفی است ؛ حبّ جاه و مال و اهل و عیال و … نیز اگر به خاطر خدا و مطابق شرع نباشد از مصادیق شرک خفی می باشد. چون خداوند امر نموده که اگر کسی دشمن خدا است او را به دوستی نگیرید حتّی از فامیل شما باشند. امّا اگر کسی مال را بخواهد برای مصرف مشروع یا مقام را بخواهد به خاطر خدمت به خلق نه تنها شرک نیست بلکه عبادت می باشد .
شرک خفى گرچه هم در حوزه اعتقاد راه دارد و هم در حوزه عمل؛ لکن بروز بیشتر آن در حوزه عمل است، لذا در بینش اسلامى هرگونه دنیاپرستى، جاه پرستى، هوا پرستى و ریا ، نوعى شرک و پرستش غیر خدا به شمار مى آید. قرآن این حقیقت را به گونه اى زیبا تبیین نموده است ، مى فرماید: «أفرأیت من اتخذ الهه هواه» ( فرقان / 43- جاثیه / 23 ). آیا دیدى آن کس را که هواى نفس خود را معبود خویش گرفته است .
موارد دیگر این نوع شرک نیز مانند اینکه انسانى در حیات خویش براسباب و علل طبیعى اعتماد مى ورزد و به گره گشایى استقلالى آنها ایمان دارد، یا شخصى که در مقابل طاغوت سر تسلیم فرود مى آورد و مانند آن.
امّا علاج شرک خفی.
علاج شرک اوّلاً کسب علم توحید و مراتب آن می باشد. چرا که بدون علم نمی توان مرضی را مداوا نمود. ثانیاً بعد از دانستن و شناختن مصادیق شرک خفی باید در عمل از آن احتراز نمود. و این امر نمی شود مگر با تهذیب نفس و مداومت طولانی ؛ تا آنجا که برخی بزرگان فرموده اند تا آخر عمر باید در این راه کوشا بود. چرا که تا انسان به فناء فی الله نرسیده ، همچنان مشرک به شرک خفی خواهد بود. لذا بنده در هر مقامی باشد مخاطب آیه ی « یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا … ـــ اى کسانى که ایمان آورده اید! ایمان بیاورید! »(النساء:136) می باشد.
نکته مورد تاکید انبیای الهی در دعوت به خدا موضوع توحید و یگانه پرستی و پاک کردن انسان از شرک جلی و خفی بوده است و تمامی آموزه های دینی در این راستا است. بندگی و خودسازی و سیر و سلوک انسان در نهایت به مقام توحید می انجامد .راه های ترک گناه و خودسازی وتهذیب نفس و توبه از گناه همه به ترک شرک خفی می انجامد زیرا گناه عملی مشرکانه تلقی می شود.
گناه که همان هواپرستى است و جاه پرستى، مقام پرستى، پول پرستى، شخص پرستى همه از مصادیق شرک می باشند ؛ ولی شرک خفی هستند. هر گناهی در حقیقت ادّعای خدایی است. چون هنگام گناه شخص می داند که خداوند از آن نهی نموده ؛ لکن او سخن نفس خود را بر دستور خدا ترجیح می دهد. پس او نفس خود را برتر از خدا دانسته است
ذکر این نکته لازم است که اعمال و رفتار ما تابع اندیشه و افکار ما مى باشد. در اصطلاح ایدئولوژى ما تابع جهان بینى ما مى باشد، لذا اگر ما در بحث توحید دراعتقاد واقعا به حقیقت توحید در همه زمینه ها رسیده باشیم که یک ذاتِ واحدِ بسیط ِقادر و عالِم مطلق در جهان هستى وجود دارد و خالق و مدبر تمامی کائنات او است و کوچکترین فعل در هستى به جز با مشیت او رخ نمى دهد؛ در مرحله عمل هم به تبع این اعتقاد دچار شرک خفى نخواهیم شد.
بنابراین یکى از راه هاى مهم در از بین بردن شرک عملى تحکیم اقسام توحید نظرى است و این که على (علیه السلام) مى فرمایند «کمال توحیده الاخلاص له» ( نهج البلاغه، خطبه 1) چنانچه کمال توحید به اخلاص است در جهت مقابل هم زمانى انسان کمال اخلاص را دارا مى شود که در توحید نظرى به کمال برسد و به فرموده دیگر این امام همام :«عظم الخالق فى اعینهم و صغر مادونه فى اعینهم » ( نهج البلاغه، خطبه 191.) یعنی اگر انسان واقعا به عظمت خالق پى ببرد ماسواى او آن قدر حقیر مى شود که شأنیت این که حتى در وهم شریک او قرار گیرند نخواهند داشت .

نتیجه :
مهمترین عامل گرایش به شرک خفى در مقام عمل سست بودن مبانى اعتقادى در زمینه اقسام توحید نظرى است و در مقابل مهمترین راه نجات از این شرک خفى و زدودن آن تحکیم مبانى انحاء توحید نظرى است.
علاوه بر این علماء بزرگ اسلامی در کتابهای اخلاق براى از بین بردن شرک خفی به صورت تفصیلی مباحث فراوانی را مطرح کرده و با ذکر مصادیق ِاین نوع شرک و راهکارهای مناسب برای از بین بردن هریک ، زمینه شناخت انواع شرک خفی و چگونگی از بین بردن هر یک را فراهم نموده اند و مناسب است انسان با مراجعه به این نوع کتابها و با تشخیص نوع شرک و مورد خاصی که خود به آن دچار است به معالجه و زدودن آن از قلب و جان خود بپردازد.در این زمینه می توان به کتاب «چهل حدیث» از آثار بسیار ارزشمند حضرت امام خمینی (ره) و کتاب «معراج السعادة» نوشته ملا احمد نراقی مراجعه نمود .

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد