خانه » همه » مذهبی » شهوت کلام و درمان پرگویی

شهوت کلام و درمان پرگویی


شهوت کلام و درمان پرگویی

۱۳۹۹/۰۲/۰۳


۱۵۷۷ بازدید

سلام
بنده بسیار وراج و حراف هستم
برای کنترل زبان از لغویات و گفتار بیهوده(گناه منظور نیست.منظور لغویات است)
برای درمان بفرمایید چکنم؟
سنگ ریزه گذاشتن در دهان کارساز نیست چراکه در فضای مجازی هم مشغول به گفتن گفتار بیهوده میشوم!
کمکم کنید
التماس دعا

دوست گرامی. یکی از موانع جدی خودسازی و سلوک راه خدا، سخن بسیار و بیهوده گویی است. برخی از افراد شهوت سخن دارند و بسیار پرگو هستند، این گروه بیشتر از اینکه به خود یا دیگران فایده ای عاید کنند،‌ عمر عزیز خویش را هدر می دهند و فرصتی برای فکر کردن به خود و تلاش برای رشد معنوی نخواهند داشت.
زبان مهم ترین کلید دانش، فرهنگ، عقیده و اخلاق است و اصلاح آن سرچشمه همه اصلاحات فردی و اجتماعی است، از آن رو انحراف زبان نیز سبب انواع انحرافات خواهد بود.
زبان ترجمان دل و نماینده عقل و کلید شخصیت و مهم ترین دریچه روح است. آن چه بر صفحه روح انسان نقش می بندد. قبل از هر چیز بر صفحه زبان و در لابلای گفته های او ظاهر می شود. زبان در عین اینکه یکی از شگفت انگیزترین آفریده های پروردگار و از بزرگترین نعمت های او است، می تواند بسیار خطرناک و سرچشمه گناهان بی شماری باشد و خرمن سعادت انسان را به آتش بکشد.
شاید بتوان ریشه روانی زیاد حرف زدن را در این نکته دانست که ما انسان ها دوست داریم همیشه مورد توجه و محبت دیگران باشیم و برای این که محبت کافی را از دیگران کسب کنیم دست به کارهایی بزنیم که باعث جلب توجه شود.
این صفت هم در کودکان وجود دارد و هم در بزرگسالان و تنها فرق بین کودک و بزرگسال آن است که شیوه های آن متفاوت است. کودکان دست به کارهای کودکانه می زنند مثل گریه، شیطنت، آزار همسالان و گاهی هم کارهای مثبت می کنند، تا اطرافیان را متوجه حضور خود کنند و بزرگسالان نیز از روش های دیگری استفاده می کنند که ممکن است گاهی مانند پرگویی منفی باشد.
گفتن خوب است و زبان بزرگترین ابزار انسان برای رشد و روابط با دیگران است، ولی در عین حال آفات فراوانی نیز دارد. برای پرهیز از آفات زبان، بهترین روش ؛خودداری از پرگویی و ترک گفتارهای پوچ و عبث است. بنابر این توصیه می شود که به طور عادی از نعمت بزرگ زبان استفاده کنید، ولی از حرف های نادرست و وقت تلف کن بپرهیزید.
سخن بسیار نقص آدمی را آشکار می کند و نهاد پاک آدمى، از زیان و کاستى نفرت داشته، انسان را از هر امر زیانبارى باز مى دارد. از سویى عمر، سرمایه اصلى بشر است که به تندى سپرى مى شود و راهى براى بازگشت آن نیست.
با توجه با این دو نکته، خرد آدمى، به ناپسندى گفتار بیهوده حکم کرده، گزافه گو را سزاوار نکوهش مى داند. شریعت هم با صحه نهادن بر حکم عقل، انسان را از این کار باز مى دارد. روایات موجود در این زمینه، اهمیت پرهیز از سخن بیهوده را نمایان مى سازد.
رسول گرامی اسلام (ص) فرمودند: اعظم الناس قدرا من ترک ما لا یعنیه؛ ارزشمندترین مردم کسى است که آن چه را به کار او نمى آید، ترک کند. شایسته نیست انسان سرمایه عمر را با سخنان بیهوده و بى فایده از بین ببرد و باید بکوشد تا از هر لحظه عمر گران بهایش بهره مند شود و سرمایه زندگانى را به سادگى از دست ندهد. باید از آن چه مدت کوتاهى در اختیارش ‍ گذاشته شده، بیش ترین استفاده را برده، براى آخرت خود زاد و توشه اى فراهم آورد؛ بنابراین سخن بیهوده، حتى براى یک لحظه هم هدر دادن سرمایه است .
بیهوده گویى از آفاتى است که بیش تر انسان ها به آن مبتلایند و به سبب آن، به وادى آفات دیگر زبان، کشیده مى شوند؛ پس باید در رفع آن کوشید و راه را بر گناهان زبان بست .
مقصود از بیهوده گویى، به زبان آوردن سخنى است که فایده مجاز و مشروع دنیایى با آخرتى، مادى یا معنوى و عقلایى یا شرعى نداشته باشد. سخن گفتن از آن چه براى گوینده بهره اى ندارد، بیهوده گویى است که از آن به شهوت کلام نیز تعبیر شده است؛ البته بى فایده بودن سخن براى گوینده، به معناى بى ارزش بودن آن براى همگان نیست .
چه بسا سخنانى که براى برخى بى فایده، و براى دیگران سودمند و مفید است؛ از این رو مفید بودن را مى توان امرى نسبى به شمار آورد؛ اگر چه ممکن است برخى سخنان، براى همگان بى فایده باشد.
رسول خدا (ص) در حدیث طولانى معراج مى فرماید: (دیدم) که دوزخ، هفت در داشت و بر هر درى سه جمله نوشته شده بود. بر در پنجم نوشته بودند: و لا تکثر منطقک فیما لا یعنیک فتسقط من رحمه الله؛ و در آن چه بیهوده است، بسیار سخن نگو که از رحمت خدا ساقط مى شوى .
و همچنین به ابوذر غفارى (ره ) فرمود: الا اعلمک بعمل خفیف على البد ثقیل فى المیزان؟ قلت: بلى یا رسول الله (ص). قال: هو الصمت و حسن الخلق و ترک ما لا یعنیک؛ آیا عملى آسان و سبک براى بدن، و سنگین و پر بها در میزان اعمال به تو بیاموزم؟ عرض کردم: آرى، حضرت فرمود: خاموشى و خوش خلقى و ترک کار بیهوده .
حضرت در این عبارت بر اهمیت و سنگینى اعمال در آخرت اشاره داشته، بر ترک سخن بیهوده تاکیید مى فرماید. در جاى دیگر نیز مى فرماید: من راءى موضع کلامه من عمله قل کلامه الا فیما یعنیه؛ هر کس کلام خود را جزئى از عمل خویش بداند، سخن او کم مى شود، مگر در مواردى که براى او فایده دارد.
امام على (ع) یکى از صفات مؤمنان را دورى از سخن بى فایده بر مى شمرد و از گزافه گویان اظهار شگفتى مى کند: عجبت لمن یتکلم بما لا ینفعه فى دنیاه و لا یکتب له اجره فى اخراه؛ در شگفتم از کسى که سخنى مى گوید که در دنیا سودى ندارد و در آخرت اجرى نخواهد داشت .
سخن اضافى – اگر چه درباره امرى مفید هم باشد – نکوهیده است؛ زیرا اضافه آن بیهوده است و فایده اى به بار نمى آورد.
رسول خدا مى فرماید: طوبى لمن امسک الفضل من لسانه و انفق الفضل من ماله؛ خوشا به حال کسى که زیادى کلامش را نگاه دارد و زیادى مالش را انفاق کند.
در سخنى از امیر مؤ منان على (ع) نیز آمده است: شر ما شغل به المرء وقته الفضول؛ بدترین چیزى که آدمى وقت خود را به آن سرگرم مى کند، کارهاى زیادى است (که شامل سخن زیادى هم مى شود.)
روزى امیرمؤمنان على (ع) از کنار مردى که فراوان سخن مى گفت، عبور کرد، ایستاد و خطاب به وى فرمود: یا هذا انک تملى على حافظیک کتابا الى ربک فتکلم بما یعنیک ودع ما لا یعنیک؛ اى (مرد!) همانا تو (با این گفتارت) نامه اى را به سوى پروردگارت نزد دو فرشته نگاهبانت، پر مى کنى [گفتار بیهوده تو نوشته مى شود]؛ پس، از آن چه مفید است، سخن بگو و چیز بیهوده را رها کن.
سیدالشهدا حضرت حسین (ع) به ابن عباس فرمود: یا ابن عباس لا تتکلمن بما لا یعنیک فاننى اخاف علیک الوزر و لا تتکلمن بما یعنیک حتى ترى له موضعا فرب متکلم قد تکلم بحق فعیب؛ اى فرزند عباس! هرگز از آن چه بى فایده است، سخن مگو؛ چرا که من از وزر براى تو مى ترسم و هرگز از آن چه مفید است، سخن نگو تا هنگامى که جایگاهى مناسب براى سخنت ببینى. چه بسا گوینده اى که به حق سخن گوید (اما در جایگاه نامناسبش)؛ پس بر او عیب گرفته مى شود.
پرسش بى فایده هم امرى نکوهیده است؛ چنان که یکى از اصحاب امام صادق (ع) نقل مى کند نزد امام بودیم که آسمان رعدى زد. حضرت فرمود: سبحان من یسبح له الرعد بحمده والملائکه من خیفته فقال له ابو بصیر: جعلت فداک ان للرعد کلاما فقال: یا ابا محمد سل عما یعنیک ودع ما لا یعنیک؛ پاک و منزه است کسى که رعد به ستایش او، و فرشتگان از ترس او تسبیح مى گویند. ابو بصیر عرض کرد: فداى تو شوم . آیا رعد هم سخن دارد؛ امام فرمود: اى ابا محمد! از چیزى که به کارت مى آید بپرس و آن چه را به کارت نیاید، رها کن .
کم ترین زیان کلام بیهوده براى شخص متکلم، تباه شدن عمر او است که بزرگترین سرمایه زندگى او شمرده مى شود. آن چه انسان در این جهان به دست مى آورد، به سبب عمر او است .
انسان مى تواند از این بخش ‍ زندگانى، براى جهان آخرت خود توشه بردارد و البته با گفتن سخنان بیهوده که هیچ فایده دنیایى و آخرتى ندارد، این فرصت از بین مى رود. اگر زمانى را که صرف سخنان بیهوده مى کند، به سکوت بگذراند و در سکوتش هم به یاد حق باشد، گنجینه اى بزرگ براى آخرت خویش ذخیره کرده است. افزون بر این، انرژى خود را نیز نگاه داشته است.
سخن بیهوده، زمینه ورود انسان به وادى گناهان زبان را فراهم مى سازد؛ زیرا بیهوده گویى، از شهوت کلام سرچشمه مى گیرد و این اشتها به سخن گفتن، خطرهایى چون غیبت، دروغ، فرو رفتن در باطل و … را در پى دارد.
کسانى که شهوت سخن گفتن دارند، بسیار آسان تر از دیگران به گفتار حرام دچار مى شوند. روشن است که بیهوده گویى و پر گویى، انسان را به وادى گناه نزدیک مى سازد؛ زیرا سخن درست، اندک است و شخص پر گو براى سخن گفتن، به نادرست روى مى آورد؛ چنان که پیامبر (ص) مى فرماید: من کثر کلامه کثر سقطه و من کثر سقطه کثرت ذنوبه و من کثرت ذنوبه کانت النار اولى به؛ کسى که بسیار سخن گوید، خطایش فراوان مى شود و کسى که خطایش ‍ فراوان شود کار بیهوده اش فزونى مى گیرد و کسى که بیهوده کارى اش فزونى گیرد، دروغش افزون مى شود و کسى که دروغش فراوان شود، گناهانش ‍ بسیار مى شود …
گویا بیهوده گویان، سخن را جزو رفتار خویش به شمار نمى آورند و براى همین است که به وادى هولناک گناه کشیده مى شوند. رسول خدامى فرماید: من لم یحسب کلامه من عمله کثرت خطایاه و حضر عذابه؛ هر کس سخنش را از رفتارش به شمار نیاورد، خطاهایش زیاد و عذابش ‍ حاضر مى شود.
از طرف دیگر توجه به اهمیت و ارزش و آثار سکوت در روایات پیشوایان دین؛ انسان را از پرگویی نگه می دارد. هر قدر انسان کمتر سخن بگوید، لغزش های او کمتر است و هر قدر بیشتر سکوت کند، سلامت او بیشتر است. علاوه بر این تمرین و تجربه سکوت سبب می شود که انسان زبانش را در اختیار خود بگیرد و از طغیان و سرکشی آن بکاهد و به این ترتیب به جایی می رسد که جز حق نگوید و جز به رضای خداوند سخن نراند.
باید توجه داشت که مراد سکوت مطلق نیست چون بسیاری از مسائل مهم زندگی اعم از معنویات و مادیات و عبادات و فرا گرفتن علوم و فضایل و اصلاح در میان مردم، از طریق سخن گفتن است، بلکه منظور از قلةالکلام یعنی کم سخن گفتن، یا به تعبیر دیگر خاموشی در برابر سخنان فساد انگیز یا مشکوک و بی محتوا و مانند آن است.
در حدیثی از امیرالمومنان(ع) می خوانیم: کسی که سخن بسیار بگوید خطا و لغزش او فراوان می شود و کسی که خطا و لغزشش فراوان گردد حیاء او کم می شود و کسی که حیائش کم شود، پرهیزگاری اش کم می شود و کسی که ورعش کم شود، قلبش می میرد و کسی که قلبش بمیرد، داخل آتش دوزخ می شود. در حدیث دیگری از آن بزرگوار چنین آمده است: الکلام کالدواء قلیله ینفع و کثیره یقاتل؛ سخن مانند دارو است، اندکش مفید زیادش کشنده است. در حدیثی جامع و جالب از امیرمومنان(ع) می خوانیم: اگر دوست داری از سلامت نفس برخوردار شوی و عیب ها و کاستی هایت پوشیده بماند، کمتر سخن بگوی و بیشتر خاموش باش تا فکرت قوی و قلبت نورانی گردد.
آثار و عواقب پرگویی:
آثار و عواقب پرحرفی به شرح ذیل است:
الف: تباه شدن عمر
کمترین زیان کلام بیهوده براى شخص متکلم‌، تباه شدن عمر او است که بزرگترین سرمایه زندگى او شمرده می‌شود. آنچه انسان در این جهان به دست می‌آورد، به سبب عمر او است. انسان می‌تواند از این بخش ‍ زندگانى‌، براى جهان آخرت خود توشه بردارد و البته با گفتن سخنان بیهوده که هیچ فایده دنیایى و آخرتى ندارد، این فرصت از بین می‌رود. اگر زمانى را که صرف سخنان بیهوده می‌کند، به سکوت بگذراند و در سکوتش هم به یاد حق باشد، گنجینه اى بزرگ براى آخرت خویش ذخیره کرده است. افزون بر این‌، انرژى خود را نیز نگاه داشته است.
ب: حقارت در اجتماع
کلام بى‌فایده و اضافى‌، سبب کاستى مقام گوینده می‌شود؛ زیرا هر سخنى به صورت معمول مخاطبى دارد و مخاطب با شنیدن سخنان بى‌ارزش از گوینده‌، ارج و منزلت پیش از شنیدن را براى او باور نخواهد داشت.
ج: درخواست پوزش
یکى دیگر از آثار زشت بیهوده‌گویى، این است که چه بسا سخنى بر زبان آورد یا برخوردى کند که از آن پشیمان شود و به ناچار از مخاطب عذر بخواهد؛ حال آنکه در روایات آمده است: (مؤمن وارد کلامى نمی‌شود یا کارى نمی‌کند که پس از آن عذر بخواهد.)
د: زمینه‌سازى گناهان زبان
سخن بیهوده، زمینه ورود انسان به وادى گناهان زبان را فراهم می‌سازد؛ زیرا بیهوده‌گویى‌، از شهوت کلام سرچشمه می‌گیرد و این اشتها به سخن گفتن‌، خطرهایى چون غیبت‌، دروغ‌، فرو رفتن در باطل و … را در پى دارد. کسانى که شهوت سخن گفتن دارند، بسیار آسان‌تر از دیگران به گفتار حرام دچار می‌شوند. روشن است که بیهوده‌گویى و پرگویى‌، انسان را به وادى گناه نزدیک می‌سازد؛ زیرا سخن درست‌، اندک است و شخص پرگو براى سخن گفتن‌، به نادرست روى می‌آورد؛ چنانکه پیامبر(ص) می‌فرماید: من کثر کلامه کثر سقطه و من کثر سقطه کثرت ذنوبه و من کثرت ذنوبه کانت النار اولى به؛ کسى که بسیار سخن گوید، خطایش فراوان می‌شود و کسى که خطایش ‍ فراوان شود کار بیهوده اش فزونى می‌گیرد و کسى که بیهوده کارى‌اش فزونى گیرد، دروغش افزون می‌شود و کسى که دروغش فراوان شود، گناهانش ‍ بسیار می‌شود.
گویا بیهوده‌گویان، سخن را جزو رفتار خویش به شمار نمی‌آورند و براى همین است که به وادى هولناک گناه کشیده می‌شوند.
رسول خدا می‌فرماید: من لم یحسب کلامه من عمله کثرت خطایاه و حضر عذابه؛ هر کس سخنش را از رفتارش به شمار نیاورد، خطاهایش زیاد و عذابش حاضر می‌شود.
ر: دورى از رحمت الهى
بیهوده‌گویى، انسان را از رحمت خداوند دور می‌سازد. همان گونه که گذشت، رسول خدا(ص) در حدیث معراج فرمود: بر در پنجم دوزخ نوشته شده بود: درباره آنچه به کارت نیاید [= براى تو بى‌فایده است ]، بسیار سخن مگو که از رحمت خدا ساقط می‌شوى.
س: از دست دادن امور مفید
هنگامى که شخص به امور بى‌فایده سرگرم می‌شود، از آنچه مفید و سودمند است، باز می‌ماند؛ یعنى نه تنها سودى نمی‌برد، بلکه منفعت‌هاى بسیارى را از دست می‌دهد. حضرت على‌(ع) می‌فرماید: من اشتغل بما لا یعنیه فاته ما یعنیه؛ هر کس خود را به چیزى که به کارش نیاید سرگرم سازد، آنچه را که به کارش آید از دست می‌دهد.
ع: نابودى خرد
عقل، انسان را به پیشرفت و کمال فرا می‌خواند. سرگرم شدن به امور زائد و بى‌فایده‌، حرکتى در جهت خلاف فرمان عقل بوده‌، موجب نابودى آن می‌شود. از امام على (ع) نقل شده است: ضیاع العقول فى طلب الفضول؛ ضایع شدن عقل‌ها، در جستجوى کارهاى زائد است.
ف: گمراهى
بیهوده‌گویى موجب نابودى خرد می‌شود و با از دست دادن خرد، اندیشه به خطا رفته، انسان، راه کمال و سعادت را گم خواهد کرد. امیرمؤمنان می‌فرماید: وقوعک فیما لا یعنیک جهل مضل؛ قرار گرفتن تو در آنچه به کارت نمی‌آید، نادانى گمراه‌کننده‌اى است.
ق: قساوت قلب
دورى از یاد خدا، دل را سخت می‌کند و نتیجه پرگویى در آنچه به کار نمی‌آید، کاهش ذکر خدا و سرانجام آن، قساوت قلب است. رسول خدا (ص) می‌فرماید: لا تکثروا الکلام بغیر ذکر الله فان کثره الکلام بغیر ذکرالله تقسو القلب ان ابعد الناس من الله القلب القاسى؛ سخن در غیر یاد خدا را زیاد نکنید. همانا سخن بسیار در غیر یاد خدا، دل را سخت می‌کند. همانا دورترین مردم از خدا، دل شخص سنگدل است.
و: خستگى شنونده
بیهوده‌گویى، افزون بر زیان‌هاى پیش گفته، موجب ملامت و خستگى شنونده نیز می‌شود که این خود، بى‌میلى شنونده به هم سخن شدن با بیهوده‌گو را در پى خواهد داشت. امیرمؤمنان على‌(ع) می‌فرماید: ایاک و کثره الکلام فانه یکثر الزلل و یورث الملل؛ از پرگویى بپرهیز؛ زیرا بر لغزش‌ها می‌افزاید و کسالت و خستگى را به دنبال می‌آورد.
ه. از بین رفتن انگیزه عمل
شخصی که زیاد صحبت می کند علاوه بر اینکه انگیزه و فرصتی برای شنیدن صحبت های دیگران ندارد، به سخنان خود عمل هم نمی تواند بکند، چون پس از حرف های زیاد انگیزه عمل نیز از بین می رود و با لذت بردن از سخن گفتن درباره موضوعی، لذتِ عمل به آن را درک نمی کند تا عمل کند.
وقتی به سیره و سبک زندگی علماء و عارفان واقعی توجه کنیم، مشاهده می کنیم که آنان کمتر سخن می گفتد و به سخنان مفید و وعظ و نصیحت زیاد گوش فرا می دادند و بیشتر عمل می کردند.
یکى از آقایان از علاّمه طباطبایى(رضی الله عنه) پرسید: چه کنم تا در نماز حضور قلب داشته باشم؟ ایشان فرمودند: اگر مى‌خواهى در نماز حضور قلب داشته باشى، کم حرف بزن.
درمان پرگویی
از حکیمی پرسیدند: که چرا گوش دادنت از سخن گفتنت بیشتر است؟ گفت: چون به من دو گوش داده اند و یک زبان، یعنی دو برابر آنچه می گویم، می شنوم.
کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی، چیزی که نپرسند، تو از پیش مگوی،
از آغاز دو گوش و یک زبانت دادند، یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی!
برای نیل به کم حرفی و به عبارت دقیق تر کنترل زبان و استفاده به جا از آن، دو راه وجود دارد:
الف) درمان علمی: در این راستا توجه به چند نکته راگشا است.
1. توجه جدی به خطرات زبان:
زبان و سخن در عین حال که بسیار مفید است، آفات و خطرات فراوانی هم دارد. برای در آمان ماندن از خطرات هر موجود خطرناک، قبل از هر چیز توجه کامل به خطرات آن لازم است. هر روز صبح که انسان از خواب بیدار می شود لازم است به خود توصیه کند که مراقب زبانش باشد. زیرا این عضو می تواند انسان را به اوج سعادت یا خاک ذلت و شقاوت بکشاند. در حدیثی از پیامبر اسلام (ص) چنین آمده است: هنگامی که فرزندان آدم صبح می کنند تمام اعضای بدن به زبان هشدار می دهند و می گویند تقوای الهی را در مورد ما رعایت کن، زیرا اگر تو به راه راست بروی، ما نیز به راه راست می رویم و اگر تو به راه کج بروی ما نیز به راه کج خواهیم رفت.
آدمی باید مواظب زبان و سخن اش باشد، زیرا هر کلامی که از او صادر می شود در نامه عمل او ثبت و ضبط می گردد. در قرآن کریم آمده است: ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ؛ انسان هیچ سخنی را برزبان نمی آورد مگر این که همان دم فرشته ای مراقب و آماده برای ضبط آن است.
کم سخنی نشانه کمال عقل است. همان گونه که علی (ع) فرموده است: اذا تم العقل نقص الکلام؛ هنگامی که عقل کامل گردد سخن کم می شود. و هم چنین فرموده است: اللسان سبع ان خلی عنه عقر؛ زبان چون حیوانی است که اگر رها شود می گزد.
توجه به آیات و روایات فوق می تواند در کنترل زبان نقش مؤثری داشته باشد؛ زیرا اگر انسان بداند سخنانش جزو اعمال او محسوب می شود و در برابر آن مسؤول است، از پر حرفی که نوعا به دروغ، غیبت، اتلاف وقت، آزار دیگران، قساوت قلب و… منتهی می شود اجتناب خواهد نمود.
2. توجه به اهمیت سکوت:
از طرف دیگر توجه به اهمیت و ارزش و آثار سکوت در روایات پیشوایان دین؛ انسان را از پرگویی نگه می دارد. هر قدر انسان کمتر سخن بگوید، لغزش های او کمتر است و هر قدر بیشتر سکوت کند، سلامت او بیشتر است. علاوه بر این تمرین و تجربه سکوت سبب می شود که انسان زبانش را در اختیار خود بگیرد و از طغیان و سرکشی آن بکاهد و به این ترتیب به جایی می رسد که جز حق نگوید و جز به رضای خداوند سخن نراند.
باید توجه داشت که مراد سکوت مطلق نیست چون بسیاری از مسائل مهم زندگی اعم از معنویات و مادیات و عبادات و فرا گرفتن علوم و فضایل و اصلاح در میان مردم، از طریق سخن گفتن است، بلکه منظور؛ قلةالکلام یعنی کم سخن گفتن، یا به تعبیر دیگر خاموشی در برابر سخنان فساد انگیز یا مشکوک و بی محتوا و مانند آن است.
در حدیثی از امیرالمومنان(ع) می خوانیم: کسی که سخن بسیار بگوید خطا و لغزش او فراوان می شود و کسی که خطا و لغزشش فراوان گردد حیاء او کم می شود و کسی که حیائش کم شود، پرهیزگاری اش کم می شود و کسی که ورعش کم شود، قلبش می میرد و کسی که قلبش بمیرد، داخل آتش دوزخ می شود. در حدیث دیگری از آن بزرگوار چنین آمده است: الکلام کالدواء قلیله ینفع و کثیره یقاتل؛ سخن مانند دارو است، اندکش مفید زیادش کشنده است.
در حدیثی جامع و جالب از امیرمومنان(ع) می خوانیم: اگر دوست داری از سلامت نفس برخوردار شوی و عیب ها و کاستی هایت پوشیده بماند، کمتر سخن بگوی و بیشتر خاموش باش تا فکرت قوی و قلبت نورانی گردد.
ب ) درمان عملی: در این راستا نیز توجه به چند راهکار، راهگشا خواهد بود:
1. تلقین.
با خود بگوییم: چه کسی گفته من باید در جمع دوستان همه را تحت تأثیر قرار دهم و به اصطلاح نُقل مجلس باشم؟ مگر کسی مرا برای این کار استخدام کرده یا مأموریت ویژه ای به من محول شده؟ چه نفعی برای من دارد؟ من نیز انسانی مثل سایرینم که باید سعی کنم دائما به علم و توانایی هایم بیفزایم.
با خود بگوییم: من بنده ای از بندگان خدایم و باید رضایت او از همه چیز و همه کس برایم مهمتر باشد. چرا باید با کارهایم توجه دیگران را که آنها هم مثل من بنده ضعیفی هستند جلب کنم و به دنبال کسب توجه و محبت خدایم نباشم؟ خدایی که مرا آفریده و همه خوبی هایم از او است.
با خود بگوییم: این تصور که من با پرگویی ها و بعضا تمسخر یا غیبت دیگران توانسته ام جایی در قلب دیگران باز کنم و تحسین آنها را برانگیزم، معلوم نیست صحیح باشد و بلکه تصور اشتباهی است، زیرا با این کار به آنان ثابت کرده ام که پایبند به اصول اخلاقی نیستم و امانت دار خوبی برای رازهای دیگران نیستم.
به قول شاعر: آنکه عیب دگران پیش تو آورد و بگفت لاجرم عیب تو پیش دگران خواهد برد.
بنابراین اگر درباره نتایج کارهایمان خوب فکر کنیم، می بینیم بسیاری از خوش بینی هایمان بی مورد است و حقیقت چیز دیگری است.
با خود بگوییم: فرضا اگر با این پرحرفی ها و گفتن سخنان ناروا چند صباحی هم دل دوستان را متوجه خود کردم، حداکثر چیزی که ممکن است بدست آورم این است که آنها مرا فردی خوش مشرب و بذله گو بشناسند که چند لحظه می توانم آنها را با سخنانم سرگرم کنم (یعنی مثل یک دلقک). ولی در عوض اگر یکی از وعده های الهی در مورد دروغ گویان و غیبت کنندگان و سخن چینان درست باشد چه عاقبت سختی در انتظارم خواهد بود.
در حدیث است اگر کسی به فردی تهمت بزند و به دروغ چیزی را به او نسبت دهد، در روز قیامت او را بر کوهی از آتش مذاب می نشانند و می گویند آنقدر اینجا باش،تا آن فرد بیاید و برایش ثابت کنی که حرفت درست بوده است. حالا چه مدت طول می کشد که آن بیاید خدا می داند. فقط همین قدر می دانیم که قیامت هر روزش پنجاه هزار سال طول می کشد.
2. برنامه ریزی:
مطمئن باشیم که تا ما انسان ها تصمیم جدی برای اصلاح خود نداشته باشیم و تا درباره عاقبت کارهایمان خوب فکر نکنیم نمی توانیم اشتباهاتمان را اصلاح کنیم.”بنابراین:
 لیستی از مضرات پر حرفی را بنویسید و هر روز آن را مرور کنید و چند نکته دیگر به آن اضافه کنید.
 لیستی از گناهانی که به وسیله زبان انجام می شود تهیه کنید و روز به روز آن را مطالعه و تکمیل کنید.
 نکات و احادیث و مطالبی که درباره ترغیب به سکوت و تفکر و تدبر وجود دارد یادداشت کنید و هر روز آن را کامل کنید.
 سعی کنید بیشتر شنونده باشید تا گوینده و از زمان کوتاه شروع و روز به روز به مقدار آن بیافزایید.
 سعی کنید در مورد هر کاری نظر ندهید بگذارید بیشتر دیگران نظر بدهند.
3. مراقبه و محاسبه:
می توان از پرگویی زبان و آفات آن جلوگیری کرد. اگر انسان متوجه و بیدار باشد و مراقب اعمال و گفتار خود باشد و کلام خود را سبک و سنگین نماید و عواقب و آثار آن را بسنجد و قبلا درباره آن اندیشه کند و سپس آن را بر زبان آورد و اگر از روی غفلت و سهل انگاری گناه و خطایی از زبانش سر زد با محاسبه اعمال، در هنگام خواب و طلب مغفرت و توبه آن را جبران نماید ؛ کم کم عملا زمینه تکرار آن گناهان را از بین میبرد.
داشتن حالت مراقبه نسبت به همه اعمال به ویژه گفتار و فعالیت هایی که توسط زبان انجام می گیرد و محاسبه و حسابرسی در هنگام خواب و در پایان فعالیت های روزانه عاملی مهم در کنترل زبان و بازداشتن آن از پرگویی است.
کنترل دایم بر گفتار و سخنان هم چون پاسبانی که با چشم باز و حواس جمع مواظب اعمال مجرمان است و فعالیت های آنها را شدیدا تحت نظر دارد و سپس حسابرسی و رسیدگی به پرونده اعمال زبان در طول روز، موجب می گردد که به تدریج گفتار انسان تحت کنترل درآید و پرگویی انسان مهار گردد.
منع زبان از پرگویی کاری تدریجی و طولانی است. انسانی که سالها به پرگویی و کنترل نداشتن بر زبانش عادت داشته و این عمل در او به صورت ملکه درآمده است، نمی تواند یک روزه بر خلاف آن عمل کند، بلکه باید قرار بر این بگذارد که هر روز مقداری از پرگویی اش را کم کند تا به تدریج با تسلط بر زبان و سخنانش بتواند به مقدار لازم و ضروری از زبانش استفاده کند و سخن بگوید.
4. تشویق و تنبیه
هر بار که نتوانستید جلوی پرحرفی خود را بگیرید و سخنان بیهوده و ناروایی از شما صادر شد، به گونه ای خود را جریمه و یا تنبیه کنید. میزان تنبیه باید متناسب با خطا باشد مانند این که برای هر خطا یک صدقه یا روزه قرار دهید. همچنین هر بار که موفق شدید جلوی پر حرفی خود را بگیرید به گونه ای خود را تشویق کنید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد