خانه » همه » مذهبی » عبادت شدن کار

عبادت شدن کار


عبادت شدن کار

۱۳۹۸/۱۰/۱۷


۶۹۱ بازدید

ایا تلاش کردن برای رسیدن به اهداف عبادت است؟

اگر تلاش مشروع باشد و از جاده دین خارج نشود و همچنین اهداف نیز راجح باشند (یعنی یا واجب و یا مستحب باشند) بله چنین تلاش کردنی عبادت است!
مثال: کسی که می خواهد در دانشگاه درس بخواند تا بتواند کسب علم بیشتری کند و با آگاهی بالاتری کارکند و مدرکی بگیرد که با آن مدرک امکان خدمت برای او در این زمینه خاص فراهم شود و هدفش از خدمت وکار این است که اولا: محتاج دیگران نباشد وثانیا: پول حلال بدست آورد و ثالثا: کارش کارحلال و خدمت رسانی به جامعه از رو آگاهی باشد! چنین شخصی تلاش کردنش عبادت است .
ولی اگر هرکدام از شرایط فوق را نداشته باشد مثلاکارش کار حلالی نباشد و هدفش مکیدن خون مردم باشد، یا حتی کارش حلال باشد ولی هدفش جمع اموال از هرکسی شد، باشد، مثل بعضی از…که هدفشان همین است ، تلاشش عبادت نیست چون ثمره تلاشش رسیدن به دنیای بیشتر است که می رسد و دیگر عبادت نکرده است.
بله اگرهدفش رضایت خدا و راه انداختن کارمردم شد و دستمزدی هم از روی انصاف گرفت او هم کارش عبادت می شود.
توضیح معانی چهارگانه عبادت!!!
1 – معنای لغوی عبادت:
پس از جستجوی فرهنگهای لغت عرب به این نتیجه می رسیم که کلمه «عبد» بر معنایی آمیخته از «اطاعت » و «فروتنی » دلالت می کند. همچنین دانسته می شود منظور از کلمه «عبادة » عملی است که فرمانبری از معبودی را در پی دارد. برای آگاهی از درستی آنچه گفتیم به مراجعی مانند «اساس البلاغه »، «لسان العرب » و «تاج العروس » مراجعه کنید.
با توجه به معنایی که گفته شد، هر اطاعتی عبادت نیست. آن اطاعتی عبادت است که محض دیگری باشد!، شخصی که برای برآوردن خواسته خود دست به کار می زند، نمی گویند عبادت کرده است!
2 – معنای قرآنی (مفهوم اسلامی عبادت)
مفهوم کلمه «عبد» و مشتقات آن در فرهنگ قرآن و در گستره مفاهیم اسلامی به گونه ای است که همه افعال آدمی را در بر می گیرد. همه انسانها به گونه ای در طریق این مفهوم عام سیر می کنند. عبادت جز پیروی فروتنانه معنایی ندارد و اگر چنین است – که هست – همه آدمیان، از مؤمن ترین مردم گرفته تا کافرترین آنها، عابدند.
آنچه بین عبادات فرق می اندازد، «معبود» است، عده ای انسان را عبادت می کنند، دسته ای هوای نفس خود را، گروهی شیطان را و جمعی بتها را. در این میان کسانی هم هستند که فقط خدای یکتا را می پرستند. (ایاک نعبد) آنجا که سخن از عبادت اسلامی به میان می آید، همین عامیت و فراگیری معنای آن رخ می نماید:
الف) در آیه 64 آل عمران می خوانیم: «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله »; بگو ای اهل کتاب به سخنی روی آورید که میان ما و شما یکسان است، جز خدا را نپرستیم. – چنانکه پیداست این آیه، به جای دعوت به اسلام، به عبادت خداوند دعوت می کند. – یا آیه 11 سوره زمر: «قل انی امرت ان اعبدالله مخلصا له الدین »; بگو من مامور شده ام خدا را بپرستم و برای او در دین اخلاص ورزم.
در این گونه آیات، دعوت به عبادت خداوند عبارت است از قبول و پای بندی به همه مفاهیم شریعت اسلام.
ب) دو آیه (آیات 28 و29) سوره یونس «و یوم نحشرهم جمیعا ثم نقول للذین اشرکوا مکانکم انتم و شرکاؤکم فزیلنا بینهم و قال شرکاؤهم ما کنتم ایانا تعبدون. فکفی بالله شهیدا بیننا و بینکم ان کنا عن عبادتکم لغافلین »; روزی که همگان را گرد آوریم، به مشرکان می گوییم: شما و معبودهایتان در جایتان بمانید. آنگاه آنها را از یکدیگر جدا خواهیم کرد. معبودهای آنها خواهند گفت: «شما ما را عبادت نمی کردید» همین بس که خدا گواه باشد که ما از عبادت شما بی خبر بودیم.
در این آیات می خوانیم که معبود بعضی از انسانها هوای نفس آنهاست. آنها به خیال خود از بزرگان قوم خود اطاعت می کردند; ولی بی خبر بودند که کارشان عبادت خود و هوای نفسشان است.
ج) صادق آل محمد(علیه السلام) در تفسیر آیه 31 سوره توبه: «اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله »; آنان احبار و راهبان را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند. فرمود: به خدا سوگند، احبار و راهبان مردم را به عبادت خویش نخواندند، چون می دانستند که مردم به خواسته شان تن نمی دهند; آنها حلال را حرام و حرام را حلال کردند و این گونه مردم، بی آنکه بدانند مطیع آنها شدند.
در سخن دیگری از امام(ع) آمده است: «هر که سخن شخصی را بپذیرد و خدا را معصیت کند، آن شخص را عبادت کرده ».
د) در آیه 44 سوره مریم می خوانیم: «یا ابت لا تعبد الشیطان. ان الشیطان کان للرحمن عصیا»; ای پدر، شیطان را پرستش نکن، زیرا شیطان به خدای رحمان نافرمانی کرد. در حقیقت، بت پرستی «آزر» عبادت شیطان بود; زیرا شیطان است که نفس آدمی را به معصیت وسوسه می کند و انسان، با ارتکاب آن، شیطان را معبود خود قرار می دهد.
ه) در آیه 43 سوره فرقان می خوانیم: «ارایت من اتخذ الهه هواه افانت تکون علیه وکیلا»; آیا دیدی کسی را که هوای نفسش را به عنوان معبود برگزیده است؟ آیا می توانی حافظ و نگهبان او باشی؟ قرآن، از هوای نفس، با عنوان «اله » و «معبود» سخن گفته است.
با تدبر در آیاتی که گذشت و مانند آن درمی یابیم که عبادت در اصطلاح دینی و اسلامی، معنایی عام دارد و همه کارهای انسان را وحتی کلمات والفاظی که به کار می برد واعتقاد دارد ،( گرچه پیروی از شیطان و هوای نفس باشد)، شامل می شود. پس همه کارها بدین معنا عبادتند. اما عبادتی که اسلام می گوید چیزی نیست جز قراردادن کارها والفاظ وکلمات مستعملش و خواهشها یش در مسیری که امرها و نهی های خداوند نشان می دهد.
این ندای دین اسلام را، مسلمانان لبیک می گویند و همه خداوند را عبادت می کنند; عبادتی که در همه عرصه های زندگی شان حضور دارد; در شیوه حکومت، در مسایل مربوط به مردم، در توزیع و تولید و در واجباتی مانند: نماز و روزه و جهاد و … همه این امور گونه های متفاوتی از عبادت خداوند است. عباداتی که به خواست و اراده خداوند تحقق می پذیرند.
3 – معنای فقهی عبادت:
تدریس مسایل شرعی و تالیف کتابهای فقهی، فقیهان را بر آن داشت که به تقسیم احکام مبادرت ورزند. این کار از دو جهت سودمند بود; زیرا هم تشخیص احکام از یکدیگر را آسان می کرد و هم تالیف این گونه کتابها را تا حدی روشمند می ساخت. آنها این نکته را دریافته بودند که معدودی از احکام، برای همیشه، بر جبین خود شرط «اسلام » را دارند; یعنی آن که می خواهد این احکام را به اجرا درآورد باید قصد تقرب کند، آگاه باشد که اینها دستورهای خداوند تبارک و تعالی است، انجام دادنشان سر به فرمان او سپردن است و در غیر این صورت اعمالی لغو و بیهوده خواهد بود; اعمالی که یا باید آنها را دوباره، با قصد تقرب، به جای آورد یا، اگر وقتشان گذشته، قضا کرد. در مقابل واجباتی هم وجود دارد که قید «اسلام » را ندارد و صرف انجام دادن آنها، بدون قصد تقرب، خواسته خداوند است. فقیهان نام این گروه اخیر را «واجبات توصلیه » (واجباتی که مهم عمل به آنهاست) گذاشتند و گروه اول را، «واجبات تعبدیه » (واجباتی که قصد تقرب لازم دارد) نام دادند، مانند نماز، روزه، حج و …
واز این جا پاسخ بعضی دیگر از سؤال شما که راجع به« قصد تقرب »پرسیده اید نیز روشن می شود ، قصد تقرب این شد که شخص عمل ویا عبادتش را به قصد کسب رضای خدا و (به وسیله این عمل)به قصد نزدیک شدن (معنوی ونه مکانی!) به خدا ، انجام دهد.
4 – معنای عرفی عبادت
اعمالی چون روزه، حج، دعا، تسبیح و مانند آن داخل در معنای عرفی عبادت است. این معنای عبادت از دیگر معانی آن محدودتر است. معنای عرفی عبادت، به همان اندازه که به معنای فقهی عبادت نزدیک است، از معنای عام و فراگیر قرآنی آن دور است; با در نظر گرفتن معنای فقهی، واجباتی مانند زکات و خمس عبادت است، چون قصد تقرب در آنها شرط است; ولی معنای عرفی این امور را در بر نمی گیرد. معصومان نیز، گاه عبادت را در معنای عرفی آن استعمال کرده اند. زیرا مصداق بارز کلمه عبادت در بین مردم معنای عرفی است.
در پایان به این نکته اشاره می کنیم که چه چیز سبب شد معنای عبادت اسلامی با آن گستردگی اش، در ذهن مسلمانان جای خود را به معنای محدود و ناکارآمد عرفی بدهد. اگر نگاهی، هرچند اجمالی، به تاریخ تفکر در جهان اسلام بیفکنیم، در می یابیم که علت این امر به دوران انحطاط فکری مسلمانان باز می گردد. در پی این سقوط، بسیاری از مفاهیم اصیل و بلند اسلامی از ذهن مردم زدوده شد و جای آن را مفاهیم خشک و محدود و نیز مفاهیم فرهنگهای دیگری مانند غرب پر کرد که با فرهنگ اصیل اسلامی سر ناسازگاری داشت.
استعمارگران و همدستانشان همه کوشش خود را به کار بردند تا مفاهیم اصیل دینی را تحریف کنند و به انواع زواید بیالایند.اینان درکشورهای تحت سلطه خود برنامه های تربیتی مسموم و غلط را پیاده کردند و از طریق رسانه های گروهی در القای مفاهیم دست خورده و تحریف شده بسیار کوشیدند. دشمنان پی برده بودند که می توان با سوء استفاده از ویژگی معنای عرفی عبادت تا حدی مسلمانان راازمبارزه با خود منصرف کنند .آنها همواره در گوش مسلمانان زمزمه می کردند: «اگر اسلام شما را به عبادت خداوند فرا خوانده و عبادت همان انجام عبادات اسلامی است، پس وظیفه ای جز این ندارید که در سایه آزادیی، که ما برایتان به ارمغان آورده ایم، با خیالی آسوده به عبادت بپردازید; روزه بگیرید، حج بروید، نماز بخوانید، قرآن تلاوت کنید. شما را چه شده است که رابطه آرام و بی درد سر خود با خداوند را رها کرده اید و با وارد کردن دینتان به کسب و کار، زندگی روزمره و رویارویی با ما، آن را از حیات و حرکت انداخته اید. این وضع شما را به آنچه خداوند می خواهد (عبادت او) نمی رساند و از هدف بلندی که دین اسلام ترسیم کرده، باز می دارد!» این نمونه ای از توطئه استعمارگران است.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد