خانه » همه » مذهبی » عدالت الهی و رنج و شکستها

عدالت الهی و رنج و شکستها


عدالت الهی و رنج و شکستها

۱۳۹۷/۱۰/۱۵


۶۲۵ بازدید

سلام خدا قوت .

سوالم اینه که چرا خدا فرق گذاشته بین بنده هاش ازین نظر که یکی از بچگی معلوله یا مشکل سلامتی داره و مثل بقیه نمیتونه زندگی کنه ،مثلا خود من که دخترم موام کم پشته و گاهی اوقات دیگران این قضیرو به روم میارن و من از این قضیه خیلی ناراحت میشم که چرا مثل بقیه نیستم در صورتی که دخترای دیگه موی کافی دارن حالا این مسیله کوچیکیه ولی در کل میخوام بدونم این فرق بین افرینش مخلوقات چیه ایا عذاب کشیدن این جور افراد تو این دنیا سودی برای اخرتشون داره؟

بر اساس نظام حاکم طبیعی هر امری علل خود را دارد.دلایل نامعلوم بر وجود امور فراوانند لذا نباید منتسب به خدای متعال نماییم. اگر چه همه نیروها و قدرتها در ید قدرت تامه و کامله خدای متعالند اما خدای متعال این روابط را حاکمیت داده و بر اساس آنها امورمان را اصلاح مینماییم. اگر شخصی مدتی غذا و آب را کنار بگذارد نباید صدمات حاصله بر خود را بی عدالتی الهی ترجمه نماید و متوقع باشد در حق او معجزه بشود و بر خلاف طبیعت عمل شود. ما در پرتو عقل می دانیم که خدای تعالی حکیم است و تمام امور عالم را بر مدار حکمت می چرخاند؛ امّا آن اندازه علم نداریم که بتوانیم از اسرار امور سر در آوریم. انبیاء در این کار فرو می مانند ما که جای خود داریم. حضرت موسی علیه السلام خود را عالمترین فرد روی زمین دید و پیش خود فکر کرد که اسرار امور برایش آشکار است؛ در این هنگام خدای تعالی او را امر نمود که به دنبال بنده ای از بندگان خدا باشد به نام خضر؛ و امر نمود که برو از خضر علم بیاموز. در آن ماجرا، خداوند متعال به واسطه مأمور خودش حضرت خضرعلیه السلام سه مطلب را به موسی علیه السلام تعلیم داد. تعلیم نمود که اتّفاقات دنیا بر سه گونه اند:
1ـ اتّفاقاتی که ابتدا ما سرّ آنها را نمی دانیم و در موردشان قضاوت نادرست می کنیم ولی بعداً سرّش روشن می شود و ما متوجّه قضاوت اشتباه خودمان می شویم. مانند جریان کشتی ، تصوّر کنید وقتی صاحبان کشتی دیدند کسی کشتی آنها را سوراخ نموده چه قضاوتی کرده اند؟ امّا بعد که دیده اند پادشاه کشتی همه را گرفت و کشتی معیوب آنها را نگرفت، متوجّه حکمت خدا شده و شکر کرده اند و مثلن از لعن و نفرین خود استغفار نموده اند. ما نیز در بسیاری از امور، ابتدا گمان بد به خدا می بریم امّا بعداً می فهمیم که چه اشتباهی در قضاوت خود کرده ایم.
2ـ اتّفاقاتی که ما هیچگاه سرّشان را نمی فهمیم. تصوّر کنید پدر و مادر آن نوجوان در مورد قاتل فرزندشان چه قضاوتی کرده اند؟ روشن است که تا توانسته اند نفرینش نموده اند!
3ـ اتّفاقاتی که ما حتّی از اصل آن نیز خبر نداریم چه برسد به حکمت و سرّش. آن فرزندانی که صاحب گنج بودند، روزی می آیند و آن گنج را از زیر دیوار برمی دارند؛ امّا هیچگاه نمی فهمند که این دیوار روزی می خواسته فرو بریزد ولی کسی آمده و آن را محکم نموده است. کار خدا در دنیا بر این سه گونه است. ما می پرسیم چرا خدا چنین نکرد و چرا چنان کرد؟ چرا چنین سوالی می کنیم؟ چون ما فقط ظاهر قضایا را می بینیم؛ و از پشت پرده ی آنها خبر نداریم؛ لذا راهی برای قضاوت درست هم نداریم. البته عقل ما حکم می کند که خدا یقیناً حکیم است و همه ی اتّفاقات ـ چه ظاهراً خوب و چه ظاهراً بد ـ حکمتی دارند. لذا عقل به ما حکم می کند که در هیچ کاری خدا را متّهم نکنیم؛ و بدانیم که خیلی چیزها هست که او می داند و ما نمی دانیم. و باز عقل حکم می کند که در اموری که بدان علم نداریم، جاهلانه قضاوت نکنیم؛ و با علم ناقص و مورچه ای خودمان، خدای علیم و حکیم را به محاکمه نکشیم. ما حتّی در مورد خودمان هم نمی توانیم به چیزی یقین داشته باشیم کجا رسد دیگران. فرض کنید کسی برخلاف قانون از چراغ قرمز عبور کرده و موجب ترافیک شده است. از آن طرف کسی هم در آمبولانس به سوی بیمارستان برده می شود؛ امّا به خاطر همین ترافیک به موقع به بیمارستان نمی رسد و می میرد. آیا این شخص که از چراغ قرمز عبور نموده جنایتکار هست یا نیست؟ یقیناً جنایت کرده، امّا خودش هم خبر ندارد. چه فرقی می کند که شما چاقویی را در شکم کسی فرو کنید تا او بمیرد یا راه بندان ایجاد کنید تا کسی بمیرد. حال تصوّر کنید که ممکن است ما چه جنایتها که ندانسته نکرده باشیم. پس وقتی کار جهان این اندازه پیچ در پیچ است، همان بهتر که کار را به خدای علیم و حکیم بسپاریم و خودمان را در معادلات میلیاردها مجهولی گرفتار نکنیم؛ که حلّ این گونه معادلات از عهده ی پیغمبر اولوالعزمی چون حضرت موسی علیه السلام هم خارج است؛ بندگان عادی که جای خود دارند.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد