خانه » همه » مذهبی » علت عدم استجابت دعا باوجود توسل به ائمه(ع)

علت عدم استجابت دعا باوجود توسل به ائمه(ع)


علت عدم استجابت دعا باوجود توسل به ائمه(ع)

۱۳۹۴/۰۵/۰۸


۷۳۱ بازدید

در پاسخ به این سوال به نکات ذیل دقت بفرمایید:اولا ائمه اطهار و معصومین علیهم السلام واسطه درگاه الهی و استجابت دعا هستند و به فرموده خودشان اگر خداوند صلاح بداند وساطت آنان را قبول نموده و حاجت بنده مومن رابرآورده می نماید. البته شکی نیست که این بزرگواران بهترین واسطه در درگاه الهی هستند.ثانیا توسّل به امامان معصوم(ع) و دعا و درخواست از درگاه خداوند به معناى آن نیست که هر خواسته اى با دعا و توسّل برآورده گردد؛ بلکه دعا و توسّل نیز امرى قانون مند است و شرایط و موانعى دارد؛ از جمله:1. باید با کمال اعتقاد و اخلاص در نیت صورت بگیرد؛ چرا که عطایاى الهى به اندازه نیّت خالصانه، سرازیر مى شود. حضرت على(ع) مى فرماید: «ان العطیّة على قدر النیّة»؛ «بخشش الهى به اندازه [ اخلاص در ]نیّت است». (نهج البلاغه، نامه 31.)
2. خواسته و حاجت انسان، باید معقول و مشروع باشد.
3. دعا و توسّل باید در کنار به کارگیرى اسباب و عوامل طبیعى داراى نقش در برآمدن حاجت باشد.
4. از شرایط بسیار مهم و مؤثر در استجابت دعا و توسّل، ایمان و عمل صالح است. طبیعى است، کسى که پیمان خویش را در برابر خداوند شکسته است؛ نباید انتظار داشته باشد هر خواسته اى را به سرعت اجابت یافته ببیند.
5. گاهى زمان مناسب براى تحقق مطلوب و خواسته شخص، فرا نرسیده است. در چنین حالتى با طول کشیدن زمان اجابت، در شخص حالت انابه و تضرع به درگاه الهى ایجاد مى شود و رابطه معنوى و عاطفى اش با امامان(ع) طول مى کشد و در نتیجه ارتباط او با خدا محکم تر مى شود.
در حقیقت، خود توفیق بر دعا و توسّل، اوج عبودیت و بندگى و نشانه لطف و عنایت حضرت حق به انسان است و الطاف و رحمت هاى بزرگ ترى را به دنبال دارد.
6. گاهى برآورده شدن حاجت شخص، به مصلحت و نفع وى نیست و صلاح او در عدم استجابت آن است: «عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»؛ (بقره (2)، آیه 216). «بسا چیزى را خوش نمى دارید و حال آنکه براى شما خوب است و بسا چیزى را دوست مى دارید و آن براى شما بد است؛ خدا مى داند و شما نمى دانید»
در چنین حالتى به ظاهر حاجت شخص برآورده نمى شود؛ امّا این به نفع و صلاح او است و در واقع دعاى او -که درخواست خیر و مصلحت خود است- به گونه اى پنهان و ناآشکار برآورده مى شود.
در هر صورت خداوند، به جهت دعا و توسّل انسان، اجر عظیمى به او عطا مى کند و وى از نعمت ارتباط و تقرب به خدا و امامان(ع) بهره مند مى شود.
به هر حال انسان نباید از دعا و توسّل به ائمه اطهار علیهم السلام مأیوس گردد؛ زیرا هیچ گاه باب رحمت الهى به سوى کسى بسته نیست. چه حاجت برآورده شود و چه بنابر مصلحت شخص، در ظاهر برآورده نشود؛ چرا که این گونه بر نیامدن حاجت، در واقع برآمدنى پنهانى است. از طرفى خود دعا و توسلِ انسان، لبیک و اجابت الهى است.
ثالثا چون افکار و شبهات وهابیت ذهن شما را مشغول کرده خوب است حقیقت توسل بیان شود تا شما از این تفکرات مخرب رهایی یابید:
توسّل که در لغت به معناى مدد جستن از وسیله براى نیل به مقصود است مسئله ی است که در فطرت هر بشری بلکه هر موجود زنده ای نهادینه و گذاشته شده حتی حیوانات (مثل داستان ضمانت امام رضا (ع) از آهوی بیابان که شهره ی خاص وعام هست) منتها بعضی ها از فطرت خود بی خبراند و پا روی فطرت خود گذاشته اند و چنین مسائلی( انکار مساله توسل) را مطرح می کنند و الا با اندک توجهی خواهند دانست که توسل یعنی حیات و زندگانی، و کسی که توسل ندارد یعنی اینکه حیات و زندگی ندارد و انکار توسل یعنی انکار یک امر و موضوع فطری وحیاتی، چون هر انسان و موجودی هدفی را دنبال می کند و در فکر رسیدن و نیل به آن هدف و مقصد است و رسیدن به هدف و مقصد بدون وسیله و ابزار امکان ندارد، روی این اصل است که در روایات این گونه بیان شده است: «أبی الله أن یجری الأمور إلا بأسبابها فجعل لکل شئ سبباً؛ خداوند متعال امتناع دارد از این‌که امور را جز از راه اسباب آن فراهم آورد» )امام صادق (علیه السلام ) مجمع البحرین) حال فرقی ندارد آن هدف ، وسیله، مادی باشد یا معنوی ، چون هدف، علل و اسباب و امور را به ابعاد مادی نباید منحصر کرد و به این لحاظ یکی از چیزهایی که می تواند وسیله قرار بگیرد و انسان را در نیل و رسیدن به هدف کمک کند وجهه و مقام وآبروی شخص آبرومند است. و چه کسانی آبرومند تر از ائمه (ع) و اولاد طاهرینشان هستند تا اینکه انسان از آنها کمک بگیرد و آنها را واسطه به پیشگاه خدا قرار بدهد، پس مسئله توسل علاوه براین که یک امرفطری وعقلی است، از توسل به اهلبیت پیامبر (ص) و اولاد طاهرینش و بزرگان دین، آثار و برکات زیادی دیده و مشاهده شده است که بهترین و بالاترین دلیل برای اثبات توسل است.
در قرآن کریم نیز خداوند در آیهء 35 سورهء مبارکهء مائده، مؤمنان را به تقوا و گرفتن وسیلهء نجات و جهاد در راه خدا سفارش کرده است.)
از روایات متعددی که از طرق شیعه و اهل تسنّن در دست داریم ، به خوبی استفاده می شود که توسل به آن معنا که در بالا گفتیم از پیامبران و امامان و افراد صالح هیچ گونه اشکالی ندارد، بلکه کار خوبی محسوب می شود.
بنابراین توسل جستن از روح بلند پیامبران و امامان و امامزادگان و صالحان مانعی ندارد.
توسل صحابه به پیامبر اکرم بعد از وفات ایشان
در زمان عمر بن الخطاب قحطی آمد ، بلال بن حارث آمد کنار قبر پیامبر عرضه داشت :امت تو نابود شدند ، از خدای عالم باران رحمت طلب کن .بعد پیامبر به خوابش آمد و گفت برو پیش عمر و سلام مرا به او برسان و به او خبر بده که باران رحمت نازل خواهد و به او بگو که نسبت به مردم بذل و بخششت بیشتر باشد . این شخص آمد خدمت عمر . عمر خیلی گریه کرد که ما قابل این سلام نبودیم . و گفت : هیچ خدمتی را نسبت به مسلمانان که از دستم بر بیاید کوتاهی نخواهم کرد .
ابن حجر عسقلانی‌ از استوانه های علم رجال اهل سنت در آخر می گوید : سند این حدیث صحیح است .)فتح الباری ، ج2 ، ص412)
در قرآن کریم می خوانیم: هنگامى که یوسف صدیق، خود را به برادران خویش معرفى کرد و آنان را مورد بخشودگى قرار داد، فرمود:
«إذهبوا بقمیصى هذا فألقوه على وجه أبى یأت بصیراً» (یوسف: 93)
این پیراهن مرا با خود ببرند و بر صورت پدرم (یعقوب) افکنید تا دیدگانش بینا گردد.
سپس مى فرماید:
« أن جاء البشیر ألقاه على وجهه فارتدّ بصیراً» (یوسف: 96.)
آنگاه که مژده دهنده، آن پیراهن را بر رخسار او افکند، بینایى وى بازگشت.
این سخن گویاى قرآن، گواه روشنى بر تبرک جستن پیامبر خدا (یعقوب) به پیراهن پیامبرى دیگر (حضرت یوسف) مى باشد، بلکه بیانگر آن است که پیراهن یاد شده، موجب بازگشت بینایى حضرت یعقوب گردید.
آیا مى توان گفت رفتار این دو پیامبر گرامى ، از چارچوب توحید و پرستش خدا خارج بوده است؟!
2- شکى نیست که پیامبر گرامى اسلام، به هنگام طواف خانه خدا، حجر الاسود را استلام مى نمود و یا مى بوسید.
بخارى در صحیح خود مى گوید: مردى از عبدالله بن عمر درباره استلام حجر سؤال کرد و او در پاسخ گفت: «رأیت رسول الله (صلى الله علیه وآله) یستلمه و یقبّله». (صحیح بخاری ، جزء2، کتاب الحج، باب تقبیل الحجر، صفحه 152-151، ط مصر.)
پیامبر را مشاهده کردم که حجرالاسود را استلام مى نمود و مى بوسید. در صورتى که اگر لمس کردن و یا بوسیدن سنگى ، شرک به خدا بود، هرگز پیامبر (که مناداى توحید است) به چنین کارى مبادرت نمى ورزیدند.
3- در کتب صحاح و مسانید و در میان کتاب هاى تاریخ و سنن، روایات انبوهى در مورد تبرک جستن صحابه پیامبر به آثار آن حضرت؛ مانند: لباس، آب وضو، ظرف آب و … به چشم مى خورد که با مراجعه به آنها، کوچکترین تردیدی در مشروعیّت و پسندیده بودن آن باقى نمى ماند.
گرچه شمارش همه روایات در این زمینه، در این نوشتار نمى گنجد، ولی به عنوان مثال، برخى از آنها را در اینجا یادآور مى شویم:
الف: بخارى در صحیح خود، در ضمن روایتى طولانى که شرح برخى از ویژگى هاى پیامبر و یاران او را در بردارد، چنین مى گوید:
«واذا توضّأ کادوا یقتتلون على وضوئه».
هرگاه پیامبر وضو مى گرفت، نزدیک بود مسلمانان، (بر سر بدست آوردن آب وضوى آن حضرت) با هم بجنگند). صحیح بخاری ، ج3، باب ما یجوز من الشروط فی الاسلام، باب الشروط فی الجهاد والمصالحه، ص195.)
ب: ابن حجر مى گوید: ان النّبیّ صلى الله عیه وآله وسلم کان یؤتى بالصّبیان فیبرک علیهم.( الاصابه، ج1، خطبه کتاب، ص7، ط مصر. )کودکان را نزد پیامبر مى آوردند و آن حضرت به منظور تبرک آنان، دعا مى کرد.
ج: محمد طاهرمکّى مى گوید:«از ام ثابت روایت شده که گفت: رسول خدا بر من وارد شد و از دهانه مشکى که آویزان بود، ایستاده آب نوشید و من برخاستم و دهانه مشک را بریدم»
سپس مى افزاید: «این حدیث را ترمذى روایت کرده و مى گوید: حدیث صحیح و حسن است و شارح این حدیث درکتاب الریاض الصالحین مى گوید: ام ثابت، دهانه مشک را برید تا جاى دهان پیامبر را نگهدارى کند و به آن تبرک جوید و همچنین صحابه مى کوشیدند تا از جایى که رسول خدا از آن آب نوشیده بود، آب بنوشند.( ترک الصحابه، (محمد طاهر مکّی )، فصل اول، ص29، ترجمه انصاری)
و همچنین آیات بسیاری در قرآن کریم وجود دارد که در خواست از غیر خداوند را مشروع نمی‌داند ؛ از جمله :
یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ . یوسف / 97 .
گفتند: «اى پدر ! براى گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم »
در این آیه خداوند داستان برادران حضرت یوسف علیه السلام را یادآوری می‌کند که آن‌ها بعد از پیشیمانی از کردارشان به پیش حضرت یعقوب علیه السلام آمدند و از او که پیامبر خدا بود درخواست کردند که از خداوند برای آن‌ها طلب بخشش کند . حضرت یعقوب هم نگفت که چرا خودتان مستقیماً سراغ خداوند نمی‌روید و به من متوسل شده‌اید ؛ بلکه به آن‌ها وعده داد که از خداوند برای آن‌ها طلب بخشش خواهد کرد :
قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ . یوسف / 98 .
گفت : « به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مى خواهم ، که او همانا آمرزنده مهربان است»
همچنین خداوند در آیه 64 سوره نساء خطاب به پیامبرش می‌فرماید :
وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا .
و اگر آنان وقتى به خود ستم کرده بودند ، پیش تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پیامبر [ نیز ] براى آنان طلب آمرزش مى کرد ، قطعاً خدا را توبه پذیرِ مهربان مى یافتند .
این آیه نشان می‌دهد که باید برای طلب بخشش از خداوند واسطه و وسیله آبروداری را پیدا کرد تا خداوند به خاطر او حاجات انسان را برآورده سازد .

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد