خانه » همه » مذهبی » فتوای جهاد با تکفیری های سوریه

فتوای جهاد با تکفیری های سوریه


فتوای جهاد با تکفیری های سوریه

۱۳۹۸/۰۸/۰۴


۱۶۲۷ بازدید

سلام خسته نباشید.امروز با دوستان در مورد شهدای مدافع حرم بحث میکردیم.یکی از دوستان گفت که شهدای مدافع حرم ایرانی اصلا شهید محسوب نمیشوند چون که ایت الله خامنه ای حکم جهاد برای مردم ایران علیه داعش نداد.حالا من سوال دارم که چرا رهبری حکم جهاد نداده اند و ایا حکم جهاد مگر به ایرانی بودن و عراقی بودن ربط دارد؟ایا رهبری به خاطر مسایل سیاسی این حکم را نداده است؟

دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس شما با این مرکز، برای پاسخ به این سوال به نظر می رسد بهتر باشد که توضیحی در باره جهاد در اسلام و شرایط آن داشته باشیم که در همین راستا به یک تقسیم بندی از شهید مطهری در این زمینه اشاره می کنیم :
جهاد در چند مورد است. یک مورد، جهاد ابتدایی است، یعنی جهاد برمبنای اینکه اگر دیگران غیرمسلمان باشند و مخصوصاً اگر مشرک باشند،اسلام اجازه می دهد که مسلمین ولو اینکه سابقة عداوت ودشمنی هم با آنها نداشته باشند به آنها حمله کنند برای ازبین بردن شرک. شرط این نوع جهاد این است که افراد مجاهد باید بالغ وعاقل وآزاد باشند وانحصاراً برمردها واجب است نه برزنها. ودراین نوع جهاد است که اذن امام یا منصوب خاص امام شرط است. از نظر فقه شیعه این نوع جهاد جز درزمان حضور امام یا کسی که شخصاً از ناحیة امام منصوب شده باشد جایز نیست. مورد دوم جهاد، آن جایی است که حوزة اسلام مورد حملة دشمن قرار گرفته؛ یعنی جنبة دفاع دارد، به این معنا که دشمن یا قصد دارد بر بلاد اسلامی استیلا پیدا کند وهمه یاقسمتی از سرزمینهای اسلامی را اشغال کند، یا قصد استیلای بر زمینها را ندارد، قصد استیلای برافراد را دارد ومی خواهد بیاید یک عده افراد را اسیر کند وببرد، یا حمله کرده و می خواهد اموال مسلمین را به شکلی برباید. و یا می خواهد به حریم وحرم مسلمین، به نوامیس مسلمین، به اولاد و ذرّیة مسلمین تجاوز کند. در اینجا برعموم مسلمین اعمّ اززن ومرد وآزاد وغیر آزاد واجب است که در این جهاد شرکت کنند و در این جهاد اذن امام یا منصوب از ناحیة امام شرط نیست. نوع سوم هم نظیر جهاد است ولی جهاد عمومی نیست؛ جهاد خصوصی است و احکامش با جهادهای عمومی فرق می کند. جهاد عمومی احکام خاصی دارد، از جمله اینکه هر کس که در این جهاد کشته شود شهید است و غسل ندارد. کسی که در جهاد رسمی کشته می شود او را با همان لباسش و بدون غسل با همان خونها دفن می کنند. قسم سوم را هم اصطلاحاً «جهاد» می گویند. اما جهادی که همة احکامش مثل جهاد نیست, اجرش مثل اجر جهاد است، فردش شهید است؛ و آن این است که اگر فردی درقلمرو اسلام نباشد ،در قلمرو کفار باشد و آن محیطی که او در قلمرو آن است مورد هجوم یک دستة دیگر از کفار قرار بگیرد به طوری که خطر تلف شدن او نیز که در میان آنهاست وجود داشته باشد یک آدمی که اساساً جزء آنها نیست در اینجا چه وظیفه ای دارد؟ وظیفه دارد که جان خودش را به هر شکل هست حفظ کند، واگر بداند که حفظ جانش موقوف به این است که عملاً باید وارد جنگ شود واگر نشود جانش درخطر است, نه برای همدردی با آن محیطی که درآنجا هست بلکه برای حفظ جان خودش، باید بجنگد واگر کشته شد اجرش مانند اجر شهید است. دو مورد دیگر هم داریم. یک مورد رااصطلاحاَ می گویند:« قتال اهل بغی». مقصود این است: اگر درمیان مسلمین جنگ داخلی دربگیرد ویک طایفه بخواهد نسبت به طایفة دیگر زور بگوید، اینجا وظیفة سایر مسلمین در درجة اول این است که میان اینها صلح برقرار کننند. یکی دیگر ازموارد ـ که درآن تا اندازه ای میان فقها اختلاف است ـ مسئلة قیام خونین برای امر به معروف ونهی از منکر است. آن هم یک مرحله و یک مرتبه است. (مجموعه آثار شهید مطهری ج14 ـ صلح امام حسن(ع) صفحه624،شهید مطهری به نقل از سایت تبیان)
با توجه به این تقسیم بندی در مورد جهاد در سوریه و یا عراق باید بگوییم که سوریه از دو ناحیه مورد تعرض و تجاوز قرار گرفته است : نخست از ناحیه صهیونیست های اشغالگر که علاوه بر اشغال بخش هایی از خاک این سرزمین اسلامی ، کل این کشور را در معرض تهدید دائمی قرار داده اند و دوم تعرضاتی که از جانب گروه های به ظاهر مسلمان داخل و خارج این کشور -که عمدتا از جانب کشورهای غربی و برخی کشورهای منطقه همچون عربستان و قطر پشتیبانی می شوند- نسبت به جان و مال و ناموس این سرزمین و به ویژه مقدسات شیعیان روا داشته می شود و جهاد با آنان نوعی قتال با اهل بغی تلقی می گردد. کشور عراق هم از سوی تکفیری ها مورد تعرض قرار گرفته است. بنابر این با توجه به تقسیم بندی بالا مشخص می شود اولا ضرورتی به صدور حکم جهاد از سوی ولی امر مسلمین وجود ندارد و دفاع از این کشورها به هر دلیلی که رخ دهد واجب است، هر چند این وجوب، نوعی وجوب کفایی است، به این معنا که هر کسی که توان و امکانات حضور در این کشور را داشته باشد بر او واجب بوده و در صورت وجود چنین افرادی(چنانکه به نظر می رسد در حال حاضر این افراد به تعداد کافی وجود داشته و در سوریه حضور دارند) از دیگران تکلیف ساقط است، ثانیا هر کدام از دو موردی که اتفاق افتد و مسلمانی امکان دفاع از جان و مال و ناموس مسلمانان را در این کشور داشته باشد قطعا کار او نوعی جهاد بوده و کشته این راه نیز شهید محسوب خواهد شد. بنابر این اصل جهاد در کشور سوریه و عراق در صورت امکان و نبرد با رژیم صهیونیستی یا تروریست های تکفیری که از گوشه و کنار جهان به این کشور گسیل شده و هر روزه جنایت های هولناکی بر علیه ملت مسلمان و مظلوم سوریه اعم از شیعه و سنی مرتکب می شوند ، خواه تحت عنوان جهاد با کفار و خواه تحت عنوان قتال با اهل بغی از نظر شرعی مشروع بوده و کشته این راه نیز شهید محسوب می شود و این موضوع ارتباطی به ماهیت دولت این کشور و یا صدور حکم جهاد ندارد. البته این سخنان بدین معنا نیست که صدور حکم جهاد در این زمینه ها، اشکال شرعی دارد، بلکه بدین معناست که نیازی به آن نیست و بدون حکم جهاد هم، جنگیدن در چنین عرصه هایی واجب و کشته آن شهید محسوب می شود، با این حال، در مواردی ممکن است بزرگانی اقدام به صدور فتاوا و احکام جهادی نمایند که این کار به منظور تایید و تاکید هر چه بیشتر و بالا بردن انگیزه مجاهدان صورت می گیرد، چنانکه در جنگ های ایران و روس، علما اقدام به صدور فتاوای جهادی نمودند(رک: کتاب رسائل جهادیه، قائم مقام فراهانی) و یا در جریان اشغال عراق توسط انگلستان، علمای این کشور، فتاوای جهادی صادر کرده و در مقابل اشغالگران ایستادگی کردند، در حالی که ماهیت این جنگ ها و جهادها، دفاعی بود و در اصل نیازی به صدور حکم جهاد نداشت، در مورد عراق و سوریه نیز ماهیت اقدامات، دفاعی بوده و نیازی به صدور حکم نمی باشد، با این حال ممکن است برخی شخصیت ها و چهره های بزرگ و اثر گذار فتاوای جهادی نیز صادر کنند که این کار برای تقویت انگیزه و تشویق مجاهدان و سلب هر گونه بهانه ای می باشد، چنانکه مراجع معظم تقلید از جمله حضرت آیت الله العظمی سیستانی پس از هجوم داعش به عراق و خطر اشغال شهرهای مذهبی توسط آنها، اقدام به صدور چنین فرمانی نمود، به همین دلیل حتی اگر کسی بهانه نماید که جنگ در عراق، به دلیل فقدان حکم جهاد، مشروع نبوده و کشته آن نیز شهید محسوب نمی شود، این بهانه با صدور حکم جهاد از سوی حضرت آیت الله سیستانی، از بین رفته است، ضمن اینکه تجلیلی که از مقام معظم رهبری نسبت به مقام والای شهدای مدافع حرم همواره صورت گرفته است، حاکی از این است که از منظر ولی امر مسلمین جهان نیز حضور در جبهه های جنگ با تکفیری ها در سوریه و عراق، یک فضیلت و ارزش تلقی می شود و کشته شدگان آن، شهدای والامقامی هستند که در راه دفاع از اهل بیت ع به شهادت رسیده اند و لو اینکه در نقطه ای دور از حرم شهید شده باشند که به عنوان حسن ختام، بخش هایی از دیدگاه های مقام معظم رهبری در این زمینه را خدمت شما تقدیم می کنیم:
«شهدای مدافع حرم که در این دوران با این‌همه تبلیغات مخالف و معاند و جورواجور، دلشان پَر میکشد به سمت منطقه‌ی جهاد و شهادت، مقامشان خیلی بالا است. فرق است بین آن وقتی‌که رادیو و تلویزیون و مردم همه دارند شعار میدهند و یک عدّه هم به جبهه میروند و به شهادت میرسند -البتّه آنها هم مقامشان خیلی بالا است- با آن وقتی‌که این خبرها نیست. اینها با اصرار، با التماس -که ما هم موافق نیستیم، نمیگوییم بروند- می‌آیند مکرّر، این را می‌بینند، آن را می‌‌بینند، واسطه میتراشند برای اینکه بروند مثلاً در سوریه، در حلب یا در زینبیّه مبارزه کنند و میروند و مبارزه میکنند و جانشان را در این راه میدهند. اینها خیلی مقامشان بالا است.* جوانهای شما در خلال هزاران نفرِ دیگر رفتند این بلا را از سرِ اسلام و مسلمین درواقع رفع کردند؛ کار بزرگی که این جوانهای شما انجام دادند، این است. و این برای خدا بوده؛ وَالّا ما که کسی را تشویق نکردیم [برود]؛ مثل دوره‌ی جنگ که تشویق میکردیم و امام دستور میدادند و مارش عملیّات میزدند؛ این خبرها نبود، امّا درعین‌حال این جوانها با شوق، با التماس، با علاقه‌مندی، بلند شدند رفتند؛ این اخلاص است دیگر؛ این اخلاص را خدای متعال برکت میدهد. ان‌شاءالله در آینده‌ی نه‌چندان دوری، برکات اینها را دنیای اسلام خواهد دید.*
این را بدانید که هرکدام از جوانهای شما در هر جای سوریه و در هر جای عراق که به شهادت رسیدند، در مقام دفاع از حرم اهل‌بیت به شهادت رسیدند؛ فرق نمیکند کجای عراق و کجای سوریه باشد، چون جوانهای شما در مقابل کسانی ایستادند که اگر آنها مسلّط میشدند میخواستند اثری از آثار اهل‌بیت را باقی نگذارند. چه کسی مانع شد؟ همین جوانهای فداکار از جمله بچّه‌های شما، همسران شما، که رفتند و ایستادند و شربت شهادت نوشیدند. باب شهادت این جور بر روی کسانی که این سعادت را دارند، باز است حتّی برای آن کسانی که در مقام پشتیبانی بودند و در جنگ هم نبودند. ما در دوران جنگ، کسانی را داشتیم که در راه جبهه ماشینشان تصادف میکرد، او هم شهید است، این هم برای خدا است، این هم در راه خدا است. اینها را بایستی ما قدر بدانیم، اینها را بایستی ما با عمق جانمان و از بن دندان بفهمیم. اگر بفهمیم، نگاه ما به مسائل دنیایی فرق میکند. هر جا بچّه‌های شما شهید شدند، کأنّه پای ضریح امام حسین یا پای ضریح امیرالمؤمنین یا پای ضریح حضرت زینب شهید شدند. فرق نمیکند که در بیابانهای فلان استان سوریه یا فلان استان عراق باشد یا هر جای دیگر باشد، تفاوتی نمیکند. مثل اینکه دم در حرم امام حسین در مقام دفاع شهید شده باشند.*»( گزیده‌ای از بیانات در دیدارهای خانواده‌های شهدای مدافع حرم، پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=41853 )

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد