خانه » همه » مذهبی » فهم دین- گزاره های دینی- تقلید در اصول دین

فهم دین- گزاره های دینی- تقلید در اصول دین


فهم دین- گزاره های دینی- تقلید در اصول دین

۱۳۹۳/۰۹/۱۴


۸۸۱ بازدید

@ ـ چرا فهم دین یک فهم شخصی نیست که هر کس متناسب با فهم و عقل خودش دین را درک کند؟( اندیشه ۲)

گزاره هایی که در یک دین میتواند فرض شود سه حالت دارد:
1. عقل گریز: یعنی عقل ما توانایی درک آنها را ندارد و هر چه که به فکر خودش فشار بیاورد چیزی متوجه نمیشود. مانند گزاره چرا «نماز صبح دو رکعت است»؟ یا مثلا آیه «الم»، اینها را عقل نمیتواند بفهمد.
2. عقل ستیز: یعنی عقل ما میفهمد که این گزاره درست نیست بر خلاف قبلی که عقل ما اصلا نمیتوانست نظر بدهد. مانند برخی از گزاره هایی که در کتاب های انجیل و تورات آمده، مثل تثلیث و یا گزاره ی کشتی گرفتن حضرت یعقوب با خدا که در کتاب پیدایش آمده است. همه اینها را عقل ما دور می اندازد، چون میفمهد که خدا اصلا جسم ندارد که بخواهد با کسی کشتی بگیرد، یا عقل سلیم حکم میکند که خدا باید یکی باشد و محال است که بیشتر از یکی باشد.
3. گزاره هایی که عقل ما میفهمد و آنها را تصدیق میکند. مانند این که «خدا یکی است»، این گزاره را عقل میفهمد و تصدیق هم میکند.
در دین اسلام فهمیدن گزاره های عقل گریز، بر عهده اهلش یعنی همان راسخون در علم است. و هر کسی نمیتواند ادعای فهمیدن این جور گزاره ها را بکند.
اما در رابطه با گزاره های عقل ستیز: در دین اسلام از این قبیل گزاره ها وجود ندارد بلکه هر گزاره ای که دارد یا از قبیل قسم قبلی است و یا اینکه عقل سلیم قدرت فهم و درک و تصدیق آنها را دارد. اما در رابطه با قسم آخر این نکته را باید خاطر نشان کنیم که هر چه را که عقل سلیم میگوید دین هم همان را میگوید و محال است که دین چیزی بر خلاف عقل بگوید و همچنین بر عکس یعنی هر چه را که دین میگوید عقل هم همان را میگوید و تعارضی بین این دو وجود ندارد، اگر هم تعارضی دیده شود تعارض ظاهری است نه تعارض واقعی.
برخی از گزاره هایی که عقل سلیم میپذیرد، گزاره «اجتماع نقیضین محال است»، گزاره «شکاکیت مطلق محال است» و… میباشد. اگر ما قائل بشویم که هر کسی که متناسب با عقل خودش دین را درک کرد، این فهمش درست است. این برخی اوقات باعث اجتماع نقیضین میشود. مثلا یک کسی از دین این را میفهمد که خدا یکی است و شخص دیگر با عقل خودش این را میفهمد که خدا یکی نیست بلکه سه تاست، اگر بپذیریم که هر دوی اینها راست میگویند این مستلزم اجتماع نقیضین است. چون که هم پذیرفته ایم که خدا یکی است و هم گذیرفته ایم که خدا یکی نیست. و این که اجتماع نقیضین باطل است جزء بدیهیات است و هیچ کس به این اجتماع نقیضین تن نمیدهد.
پس بنابراین اگر فهم انسان ها برخواسته از عقل سلیم باشد(عقلی که از روی هوی و هوس و…نیست بلکه عقل برهانی است)، این فهم علاوه بر اینکه مشکلی ندارد بلکه خداوند هم در قرآن به این جور تعقل و تفکری مردم را دعوت کرده است و این عقل همان عقلی است که شرع هم به آن حکم کرده است و هیچ تعارضی با دین ندارد.
علاوه بر همه اینها؛ برخی از گزاره هایی دینی مربوط به اصول دین میشود که انسان باید خودش در آن زمینه ها به یقین برسد (یعنی باید با فهم خودش نظریه مطلوب را بدست بیاورد) و تقلید در اصول دین جایز نیست.
پس فهم شخصی از دین زمانی درست است که با عقل سلیم برویم دین را بفهمیم (البته به جزء گزاره های عقل گریز که فهمش بر عهده اهلش یعنی راسخون در علم است)، نه با هر عقل و سلیقه ای. مثلا از این که یک کلاغی به پرواز درآمد بگوییم پس خدا هست یا همین که اجدادمان یک حرفی در مورد دین زده اند ما بدون فحص و بررسی آن را بپذیریم و از این قبیل مثال ها که انسان به خاطر انگیزه های دنیایی، از دین یک برداشت هایی میکند که با عقل سلیم در تعارض است .

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد