مانی از پدر و مادری اشکانی و با نژادی کاملا ایرانی به دنیا آمده بود. او در شش سالگی به همراه پدر، ترک مادیات کرده و به همراه یک فرقه عرفانی مسیحی زندگی میکرد. بنابر اعتقاد مانویها در دوازده سالگی و بیست و چهارسالگی، فرشته الهی بر او ظاهر گشت و از آن به بعد او ادعای رسالت الهی کرد.
مانی خود را جانشین پیغمبران آسمانی میدانست که از زمان آدم تا زرتشت و بودا و عیسی برای راهنمایی بشر آمدهاند و خود را خاتم پیامبران و برترین ایشان میشمرد و ادعا داشت که او همان فارقلیط است که مسیح ظهور او را پیش بینی کرده است.
اساس و پایه دین مانی، ثنویت و دوگانگی است که از کیش مجوس، اقتباس شده است. برای مانی – مانند برخی از ادیان دیگر- انتساب مصائب و بدیها و در قالب کلیتر شرور، به خداوند بسیار سخت بود؛ لذا به خدایی اعتقاد پیدا کردند که بسیار مهربان و رحیم بود و از او تعبیر به نور میکردند. در مقابل به خدایی دیگر اعتقاد پیدا کردند که در کنار خدای نور بوده و تمام بدیها به او منتسب است. او هرگز خدای درستی و پاکی نیست، بلکه خدای ظلمت است و به همین جهت این خدا، خدای ظلمت خوانده شد. اعتقادات دیگری از مانی نقل است که برخی از آنها در پاسخ تفصیلی بیان میشود.
مسلمانان نیز مانند ادیان دیگر، رویکرد مثبتی به مانی و پیروان او نداشته، بلکه افکار او و پیروانش مردود میدانند.
مانی خود را جانشین پیغمبران آسمانی میدانست که از زمان آدم تا زرتشت و بودا و عیسی برای راهنمایی بشر آمدهاند و خود را خاتم پیامبران و برترین ایشان میشمرد و ادعا داشت که او همان فارقلیط است که مسیح ظهور او را پیش بینی کرده است.
اساس و پایه دین مانی، ثنویت و دوگانگی است که از کیش مجوس، اقتباس شده است. برای مانی – مانند برخی از ادیان دیگر- انتساب مصائب و بدیها و در قالب کلیتر شرور، به خداوند بسیار سخت بود؛ لذا به خدایی اعتقاد پیدا کردند که بسیار مهربان و رحیم بود و از او تعبیر به نور میکردند. در مقابل به خدایی دیگر اعتقاد پیدا کردند که در کنار خدای نور بوده و تمام بدیها به او منتسب است. او هرگز خدای درستی و پاکی نیست، بلکه خدای ظلمت است و به همین جهت این خدا، خدای ظلمت خوانده شد. اعتقادات دیگری از مانی نقل است که برخی از آنها در پاسخ تفصیلی بیان میشود.
مسلمانان نیز مانند ادیان دیگر، رویکرد مثبتی به مانی و پیروان او نداشته، بلکه افکار او و پیروانش مردود میدانند.