خانه » همه » خبر » ترند ترین های خبری امروز » متراژ میز مذاکره مهم نیست! / «گشت ارزی» راه می‌افتد؟ /سفر بایدن پایان برجام نخواهد بود

دانلود کتاب های امتحان شده

متراژ میز مذاکره مهم نیست! / «گشت ارزی» راه می‌افتد؟ /سفر بایدن پایان برجام نخواهد بود

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز ۲۳ تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که تنش‌آفرینی امریکا در خارج نزدیک چین، برقراری جریمه یک میلیونی تردد برای واکسن نزده‌ها، دما در خوزستان نزدیک به ۵۰ و عرضه مجدد خودرو در بورس در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:

سفر بایدن پایان برجام نخواهد بود

حشمت ا… فلاحت پیشه نماینده ادوار مجلس طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان سفر بایدن پایان برجام نخواهد بود نوشت: دو سفر در طول یک هفته آینده در منطقه تاثیر جدی در تحولات منطقه خاورمیانه خواهد داشت. یکی سفر بایدن به سرزمین‌های اشغالی و عربستان و دیگری سفر برنامه‌ریزی شده پوتین به ایران. معتقدم این دو سفر با هم مرتبط خواهند بود ضمن اینکه تحولات مربوط با هم بر هم اثر متقابل هم خواهند داشت. سفر بایدن در شرایطی انجام می‌شود که فضای فکری مقامات آمریکایی، صهیونیستی و عربستانی با هم متفاوت است و سخت است که این سه فضای فکری به یک راهبرد مشترک برسد. حداقل راهبردی که جنبه عملی داشته باشد. فضای فکری بایدن و دولت آمریکا تقویت بازار انرژی و ایجاد مسئولیت بیشتر برای عربستان و برخی کشور‌های عربی است برای اینکه آمریکایی‌ها از این بحران انرژی گذر کنند. فضای فکری صهیونیست‌ها تحمیل یک چتر امنیتی به منطقه در قالب طرح ایران هراسی است و فضای فکری عربستانی‌ها هم تعمیر مناسبات خراب شده اخیرشان با آمریکا و پیگیری یکسری دغدغه‌های منطقه‌ای مثل یمن است. به هر حال اینکه این سه راهبرد به‌هم برسند، سخت است به‌ویژه اینکه الان در موضوع اول کشور‌های عربی و عربستان با حداکثر ظرفیت در بازار‌های انرژی حضور دارند و تنها ظرفیت بکری که وجود دارد، ایران است که خیلی سریع می‌تواند بیش از ۳ میلیون بشکه نفت اضافه به بازار تزریق کند. موضوعی که عامل پیشنهاد مکرون در نشست گروه هفت بود و از طرفی با قرارداد‌های کوتاه مدت و بلندمدت ایران می‌تواند خیلی سریع در بازار گاز دنیا هم صاحب نقش شود. ولی بعد از اینکه برجام به نتیجه نرسید، الان بایدن بیشتر یک سفری را دارد انجام می‌دهد که به رغم اینکه در منطقه سعی می‌کند تحلیل امنیتی بر آن بار کنند، سفر بایدن برای آمریکا بیشتر یک سفر اقتصادی است. دلیلش این است که راهبرد اصلی آمریکا، راهبرد مقابله با دو تهدید اصلی است: یک تهدید هژمونیک آمریکا و غرب در چین که دیدیم در نشست گروه هشت هم ۸۰۰ میلیارد دلار برای مقابله با چین پیش بینی شد و دوم، مقابله با تهدید نظامی فیزیکی روسیه و احیای جنگ سرد که در اوکراین داریم می‌بینیم. در گروه هفت موضوع ایران بیشتر به عنوان یک چالش و بیانیه‌ای مطرح شد و در آنجا هم بحث اولویت دیپلماسی کماکان در دستور کار قرار گرفت؛ لذا معتقدم به میزانی که بایدن در سفرش پیام‌های مختلفی را برای ایران ارسال کند با سورپرایز طرف ایرانی مواجه خواهد شد. یعنی به عبارتی ایرانیان برای سفر بایدن سورپرایز خواهند داشت و همین آمریکایی‌ها را دچار احتیاط خواهد کرد و سعی می‌کنند نوعی همراهی محتاطانه با برخی از دغدغه‌های صهیونیستی ارتجاعی را داشته باشند ولی بیشتر سعی‌شان این است که بهره اقتصادی ببرند و مسائل منطقه را در قالب راهبرد مدیریت منطقه‌ای دنبال کنند. آمریکایی‌ها سعی نمی‌کنند دوباره در چالش‌های منطقه‌ای گرفتار شوند و چالش‌های هژمونیک و جنگ سردی خودشان را به حاشیه برانند. بنابراین در سمت دیگر هم اتفاق دیگری می‌افتد که سفر پوتین به تهران است. سفری که برنامه‌ریزی شده است ولی به نظر می‌رسد متن مذاکرات طرف‌های ایرانی و روسی بسته به نوع رفتاری که بایدن در منطقه دارد، متفاوت خواهد بود. اگر بایدن سعی کند نوعی همراهی را به سمت ایجاد حتی بلوک منطقه‌ای نشان دهد حتما طرف‌های ایران و روسیه هم چاره‌ای نخواهند داشت غیر از اینکه یکسری کلمات دارای مضمون راهبردی را در نشست و بیانیه‌های مشترک و توافقات خودشان مطرح کنند و این موضوعی است که آمریکایی‌ها همواره از آن نگرانی دارند؛ لذا من معتقدم سفر بایدن پایان برجام نخواهد بود بلکه ایشان فقط یک مدت سعی می‌کند منافذی را ایجاد کند که در آن دغدغه‌های عربی ارتجاعی دیده شود ولی کماکان اولویت آمریکا را براساس موضوع برجام شکل دهد. اگر این سفر بایدن سفری باشد که در قالب ایران هراسی تعریف شود، معتقدم حداقل از طرف ایرانی‌ها باید مرگ برجام اعلام شود ولی اگر نه، بایدن بیشتر در قالب سیاست بهره‌گیری اقتصادی از متحدان عرب و منطقه‌ای کردن چالش‌های خاورمیانه حرکت کند، امکان اینکه دور تازه‌ای از مذاکرات برجام را حتی بعد از این دو سفر مهم داشته باشیم، وجود دارد و باید منتظر بود که ببینیم آیا بایدن به گونه‌ای عمل می‌کند که ایرانی‌ها سورپرایز‌های جدی خودشان را در مقابل آمریکایی‌ها رو کنند؟ رفتار‌هایی که می‌تواند از یک سمت هم منجر به تصاعد و گسترش بحران شود و یا از سمت دیگر می‌تواند زمینه را برای مذاکرات بیشتر فراهم کند. به شخصه معتقدم اگر بایدن از نزدیک در جریان تحولات منطقه‌ای خاورمیانه قرار بگیرد و در قالب سیاست عملگرایانه دولت آمریکا عمل کند، مجبور است که کماکان فرصت را برای دیپلماسی فراهم نگه دارد.

«گشت ارزی» راه می‌افتد؟

جهان‌صنعت طی یادداشتی در شماره امروز با عنوان «گشت ارزی» راه می‌افتد؟ نوشت: ایزد توانا نیرویی به نام خرد به آدمیان داده است تا در هنگامه سختی‌ها و تنگنا‌ها با آن نیرو خود را به جایی برساند که آسیب نبیند. آدم خردمند در روزگار امروز ایران در بازی کار و زندگی و رسیدن به همان جایی که آسودگی یاد او را نگه دارد و آسیب نبیند پس‌انداز می‌کند و پس‌اندازش را نیز به کالایی که بیشترین خریدار در ایران و دنیا را دارد تبدیل می‌کند. تلخی روزگار برای نهاد‌های اداره‌کننده کشور یکی هم این است که پول کشوری که با آن بیشترین ناسازگاری را دارند در ایران و در دنیا بیشترین خریدار را دارد و ارزشمندترین پول جهان است. از اوایل دهه ۱۳۹۰ که قیمت هر دلار آمریکا با جهشی بلند ۳ برابر شد و از حدود هر دلار برابر با ۱۰۰۰ تومان به هر دلار برابر با ۳۰۰۰ تومان رسید شهروندان خردمند و دانا و توانا به این سو رفتند که برای روز مبادا دلار نگه دارند و پس‌اندازشان را از ریال به دلار برگردانند. جهش‌های دلار از ۱۳۹۷ تا امروز قیمت هر دلار را ۳۲ برابر نسبت به سال ۱۳۹۰ کرده است. بسیاری از شهروندان ایرانی که توانایی خرید دلار را داشته‌اند شاید در خانه از ۱۰۰۰ دلار به بالا پس‌انداز دلاری دارند. این یک وضعیت تصور شده است که به احتمال قوی صحت دارد، اما اینکه میزان دلار‌هایی که پس‌انداز شده دسترنج شهروندان ایرانی به ویژه خانواده‌های فقیر و بخش پایینی قشر میانه است در مجموع چقدر است کسی خبر ندارد. برخی گمانه‌زنی‌ها آن را نزدیک به ۲۰ میلیارد دلار می‌دانند. با توجه به اینکه شمار خانواده‌های ایرانی بیش از بیست میلیون خانوار است میانگین دلار در خانواده‌های ایرانی کمتر از ۱۰۰۰ دلار است. حالا برخی از اعضای مجلس و نیز برخی کادر‌های دولت و نهاد‌های قدرت چشم طمع به این پس‌انداز‌های کوچک دارند و هر از چند مدت با صدور بخشنامه و ترساندن شهروندان می‌خواهند این پس‌انداز‌های خرد شهروندان را از دست آن‌ها بگیرند و هزینه‌های دلاری خود را پوشش دهند. آیا دولت و بانک مرکزی و قوه قضاییه به لحاظ عرف و قانون و شرع مجازند به شهروندان اخطار دهند باید پس‌انداز دلاری خود را به بازار بریزید تا قیمت‌ها فرو ریزد؟ واقعیت این است که هیچ نهادی حق ندارد چشم طمع به منابع در مالکیت شهروندان حتی اگر ارز‌های معتبر باشد داشته باشد و برایش نقشه بکشد. آیا آزمندان دلار می‌خواهند برای بیرون کشیدن دلار‌های خانگی که اصطلاحی عجیب است و شهروندان با خرد و هوش خود و با رنج و درد بخشی از ریال هر روز بی‌ارزش شده خود را به آن تبدیل کرده اند قرار است گشت ارزی تاسیس کرده و خانه به خانه دنبال دلار‌های مردم بگردند. این کار دولت تنها و تنها به منفعت دلاربازان حرفه‌ای است که برخی از شهروندان هراسان که دلار خود را از سر بیم و هراس به بازار می‌آورند را غارت کنند. بانک مرکزی در صدر این آزمندان قرار دارد.

 

متراژ میز مذاکره مهم نیست!

حنیف غفاری طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با عنوان متراژ میز مذاکره مهم نیست! نوشت: مقامات ارشد اروپایی اخیرا در محافل رسمی و غیر رسمی از تلاش خود جهت چینش دوباره میز مذاکرات احیای برجام سخن می‌گویند. در این سیکل تکراری، اروپائیان دچار آسیب مزمنی به نام «غلبه فرامتن بر متن» شده اند. به عبارت بهتر، مقامات اروپایی با وجود گذشت بیش از یک سال از حضور بایدن در کاخ سفید هنوز قدرت تفکیک «فرامتن» از «متن» یا حتی تعریف نسبت منطقی آن‌ها با یکدیگر را ندارند.
بهتر است جهت ورود دقیق‌تر به این موضوع و اثبات گزاره فوق، نیم نگاهی به مذاکرات دوحه بیندازیم مذاکرات اخیر دوحه در حالی برگزار شد که آقای جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا ادعا داشت مجموعه تحت مدیریت وی زیرساخت‌هایی را فراهم کرده و ابتکاراتی برای حل و فصل نقاط اختلافی در مذاکرات خواهد داشت. با برگزاری مذاکرات دقیقا این پیام مخابره شد که نه تنها آمریکا و اتحادیه اروپا از مشی قبلی خود مبنی بر نادیده گرفتن بخش مهمی از حقوق ایران در برجام عقب نشینی نکردند بلکه بر تاکتیک بازگشت پوچ به برجام اصرار داشتند که در قالب آن طرف غربی ظاهرا به برجام بازگردد، اما عملا بخشی از تحریم‌های ایران را برندارد.
در مقابل، جمهوری اسلامی ایران بر همان خطوط قرمز خود مبنی بر مختومه شدن پرونده‌های ادعایی آژانس انرژی اتمی قبل از عملیاتی شدن برجام، ارائه تضمین‌های اعتباری درخصوص حضور شرکت‌های خارجی در ایران و همچنین رفع محدودیت‌ها و تحریم‌های غیر هسته‌ای
(که در مسیر رفع عملیاتی تحریم‌های برجامی خلل ایجاد می‌کند)، تاکید کرد. با این حال مقامات آمریکایی و اروپایی تاکید داشتند که طرح این مطالبات یا هر مطالبه دیگری که مانع از بازگشت غیر عملیاتی آن‌ها به برجام شود، مصداق «مطالبات فرابرجامی و زیاده خواهانه» محسوب می‌شود.
تجربه مذاکرات دوحه نشان داد که اروپائیان تلاش دارند تا با استناد به عوامل محیطی و فرامتنی، متن و محتوای مذاکرات را تحت تاثیر قرار دهند. در هر حال، تغییر مکان یا اصرار مقامات اروپایی برای برگزاری مذاکرات متعدد، حل کننده ماجرای این توافق نیست بلکه در اینجا غرب به اتخاذ یک تصمیم واقعی نیاز دارد.
هر لحظه‌ای که این تصمیم واقعی از سوی غرب اتخاذ شود، با توجه به مختومه شدن نسبی ابعاد فنی و حقوقی مذاکرات امکان احیای توافق هسته‌ای وجود دارد، در غیر این صورت شاهد استمرار همین دور باطل هستیم!
باید این حقیقت را مدنظر قرار دهیم که در نگاه یک بازیگر عاقلانه و واقع بین در حوزه روابط بین الملل و سیاست خارجی، نمی‌توان «متن» را قربانی «فرامتن» کرد! به عبارت بهتر، عوامل محیطی و بازی‌های تبلیغاتی در صورتی اصالت و موضوعیت دارند که بتوانند تأمین کننده منافع ملی یک کشور باشد. در حال حاضر، آمریکا و تروئیکای اروپایی تلاش زیادی در راستای اصالت بخشی کاذب به فرامتن مذاکرات و زدودن مطالبات حقوقی و منطقی جمهوری اسلامی ایران پای میز مذاکره دارند، اما این تاکتیک مدت‌هاست مورد رصد و تحلیل دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان قرار گرفته است. در هر حال، اکنون اروپائیان و آمریکا فرصت بسیار اندکی جهت بازتعریف نسبت متنی و فرامتنی مذاکرات احیای برجام در ذهن مغشوش و سردرگم خود دارند. در این میان، مخابره آدرس‌ها و سیگنال‌های نادرست از سوی غرب صرفا منجر به پیچیده‌تر شدن اوضاع به ضرر واشنگتن و تروئیکای اروپایی خواهد شد.

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها