خانه » همه » مذهبی » مراتب بندگی

مراتب بندگی


مراتب بندگی

۱۳۹۷/۰۴/۲۴


۱۲۴۰ بازدید

آیا عبادت خداوند برای رسیدن به نعمات بهشتی نوعی کفر محسوب می شود و اگر جواب آری است پس چرا خداوند این همه از بهشت و نعمت های بهشتی سخن می گوید و رسیدن به آنها را رستگاری بزرگ می نامد؟

عبادت داراى مراتب گوناگونى است و شاید به تعداد انسان هاى مؤمن و معتقد عبادات وجود داشته باشد. از آن جا که عبادت در واقع تجلى و ظهور شناخت و معرفت و عمق باور و اعتقاد انسان است، درجات عبادت بستگى مستقیم به میزان معرفت و شناخت انسان از خداوند ونظام هستى دارد. هر قدر معرفت عمیقتر و همه جانبه تر باشد عبادت از درجه بالاتر و عمیق بیشترى برخوردار خواهد بود. در این میان انبیاء و اولیا – علیهم السلام – چون شناختشان از خداوند متعال و جهان آفرینش از همه بیشتر و عمیقتر است. لذا عبادت آنها در رأس همه عبادت ها است و حضور و خلوص و توجه آنها در نماز و عبادات از همه بیشتر است و حتى خود آنها عبادات خود را ناقص و ناچیز مى شمرند. و زبان حال و قال همگى این است: الهى ما عبدتک حق عبادتک، خداوندا! تو را چنان که شایسته است عبادت نکردم و عبادتى را که شایسته و در خور توان به جا نیاوردم، چون وقتى آن عظمت خداوند و بزرگى و علم و قدرت و کمالات بى انتهاى او را مشاهده مى نمایند و سپس به عبادت هاى خود نظر مى افکند مى بیند این عبادت ها با همه عمق و اخلاص در خود چنان پروردگار عظیم و جمیل و جلیلى نمى باشد و همین مطلب در مقایسه عبادت هاى ما با عبادات انبیا و اولیاء و برگزیدگان حق و پاکان در گاه روبوبى نیز ثابت است. یعنى وقتى نماز و عبادت و دعاى دست و پاشکسته خود را با نماز و دعاى شورانگیز و مناجات آتشین امیرمؤمنان على علیه السلام مقایسه مى کنیم و پراکندگى و بى حالى و تفرقه خاطر خود در نمازمان را با حضور و شور و جمعیت خاطر آن راد مرد الهى مى سنجیم مى بینیم بین این در هیچ نسبتى وجود ندارد و به خاطر همین نسبى بودن درجات عبادت و بندگى و اعمال است که گفته اند: «حسنات الابرار سیئات المقربین» یعنی کارهاى نیک نیکوکاران در نزد مقربان درگان خداوند گناه و سیئه به شمار مى آید، یعنى هر چند در حد خود کارهاى خوب و ارزنده اى هستند ولى نسبت به کارهاى عالى تر و خالصتر و برخاسته از معرفت و شناخت بیشتر گناه به شمار مى آید.
در حدیث معروفى که هم در نهج البلاغه و هم در منابع حدیثى دیگر آمده است، چنین مى خوانیم: «ان قوما عبدوا الله رغبةً فتلک عبادة التجار و ان قوما عبدوا الله رهبه فتلک عبادة العبید و ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عباده الاحرار» گروهى خداوند را به امید عطاى او پرستش کردند که این پرستش بازرگانان است و گروهى او را از روى ترس عبادت کردند که این عبادت بردگان است و گروهى خدا را از روى سپاسگذارى پرستیدند و این پرستش آزادگان است (نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت 229) و در بعضى احادیث به جاى شکراً «حباً» آمده، در بحارالانوار حدیثى به این مضمون آمده است: «الهى ماعبدتک خوفاً من نارک ولا طعماً فى جنتک بل وجدتک اهلاً للعبادة فعبدتک ؛ (بحارالانوار، ج 41، باب 101، ص 14) یعنى، خدایا من تو را از ترس آتش جهنمت و به طمع بهشتت پرستش نکردم بلکه فقط تو را شایسته پرستش دیدم، پس تو را عبادت و پرستش نمودم.
یعنى عبادت هایى هم که به طمع بهشت و ترس از جهنم است عبادت و بدون شک مقبول درگاه الهى است و آیات قرآن که انواع نعمت هاى بهشتى و اوصاف بهشتیان را بیان کرده و نیز انواع عذاب و شکنجه هاى دوزخ و حالات دوزخیان را بیان کرده در واقع به دنبال این هدف بود که با بیان نعمت هاى بهشتى در ما ایجاد انگیزه و کشش نماید و ما را به طمع این نعمت ها به سوى بندگى خدا و عبادت او بکشاند و نیز با بیان عذاب هاى دوزخ ما را از مخالفت حق و گناهان بازدارد، یعنى این دو نوع عبادت از نظر حق تعالى مطلوب است و ما را به آن دعوت نموده است. ولى در عین حال عالى ترین عبادت، آن است که از همه این امور خالى باشد که این ویژه انسان هاى برجسته و ممتازى مانند پیامبران و امامان(ع) و شاگردان برجسته مکتب آنها و دنباله روان آنها در عقیده و عمل است ولى این به معناى باطل بودن عبادت هایى که در سطح پایین تر از ارزش برخوردارند نمى باشد.
هدف اصلى قرآن دعوت مردم به دیدار حق تعالى و بازگشت به مبدأ هستى است که از آن به «عبادت احرار» یاد مى شود. اولین سوره اى که بر قلب نازنین پیامبر اکرم(ص) نازل شد، سوره مبارکه «علق» است. در آیه 14 این سوره مى فرماید: (أ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى »؛ «آیا نمى داند که خداوند مى بیند»؛ یعنى، آیا در محضر محبوب عالم حیا نمى کند؟! اما بسیارى از مردم در حدى هستند که یا از ترس جهنم یا به شوق بهشت عبادت مى کنند و اگر بهشت و جهنمى در کار نبود، تن به عبادت نمى دادند. بنابراین بهشت و جهنم دو نعمت برزگ الهى است که انسان را – که به شوق آن و ترس آن بندگى خدا را مى کند – کم کم به سمت خود محبوب دو سرا مى کشاند. و قرآن نیز با توجه به اینکه مخاطبانش انسان ها هستند، بر هر سه جنبه بندگى آزادگان، بردگان و تاجران تأکید کرده است. آرى عبادت کردن از روى ترس یا شوق، بسیار بهتر از بندگى شیطان و نفس است که انسان را به کلى از کمال مطلوبش باز مى دارد.
در این مختصر به بعضى از آیات و روایات اشاره مى کنیم:
«لعلهم بلقاء ربهم یؤمنون ؛ شاید به دیار پروردگارشان ایمان آورند» (انعام (6)، آیه، 154.)
«لعلکم بلقاء ربکم توقنون ؛ شاید شما به دیدار پروردگارتان یقین پیدا کنید» (رعد (13)، آیه 2.)
«من کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا ؛ کسى که به دیدار پروردگارش امید دارد، کردار شایسته انجام دهد» (کهف (18)، آیه 110.)
آیات مذکور از لقاى ذات اقدس حق و دیدار یار سخن مى گوید که از آن به «جنة اللقاء» تعبیر مى شود.
«هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن ؛ او (خداى سبحان) هم اول است و هم آخر، هم ظاهر است و هم باطن» (حدید (57)، آیه 3.)
آیا خدایى که این چنین است و هم مبدأ همه چیز و هم منتها و غایت همه چیزها است، شایسته بندگى نیست؟! آرى غایت و منتهاى ما انسان ها بهشت نیست؛ بلکه دیدار او است. پس خداوند آخر و غایتى فراى غایات دیگر معرفى شده است.
«ارجعى الى ربک راضیة مرضیة ؛ به سوى خدایت باز گرد در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو راضى و خشنود است». (جر (89)، آیه 28.)
به تعبیر زیباى «الى ربک» توجه فرمایید معناى آن آرامش گرفتن در جوار قرب حق است، امرى که به مراتب بالاتر از بهشت و نعمت هاى آن است.
«وعد الله المؤمنین و المؤمنات جنات تجرى من تحتها الانهار خالدین فیها و مساکن طیبة فى جنات عدن و رضوان من الله اکبر ذلک هو الفوز العظیم» (توبه (9)، آیه 72.)
به این آیه با دقت توجه کنید؛ اولاً به زن و مرد مؤمن وعده بهشت برین مى دهد و آن گاه مى فرماید: «و رضوان الهى برتر و والاتر است» و آن را رستگارى عظیم مى داند؛ یعنى، مردم را پله پله بالا مى برد ابتدا از آنچه براى آنها درکش آسان تر و براى طبعشان خوشایندتر است شروع مى کند. آن گاه دست آنان را مى گیرد و به بالا؛ یعنى، رضوان الهى مى برد و یادآور مى شود که رستگارى بزرگ، همان رضوان الهى است.
«و فى الاخرة عذاب شدید و مغفره من الله و رضوان» (حدید (57)، آیه 20.) آیه مذکور به هر سه مورد دوزخ، بهشت (مغفرة من الله) و جنت رضوان (همان هدف والاى احرار)، اشاره دارد؛ یعنى، برخى جویاى بهشت و گروهى گریزان از دوزخ هستند. در این میان تنها آزادگان درصدد رضا و خشنودى حق اند و جز خدا را نمى طلبند. به ما فرموده اند: سعى کنید سطح خود را بالا بیاورید و همچون آزادگان بندگى کنید.
چه زیبا فرموده است امام على(ع): (ما عبدتک خوفاً من نارک و لاطمعاً فى جنتک بل وجدتک اهلاً للعبادة فعبدتک»؛ «خداوندا! من تو را نه به جهت ترس از دوزخ و نه به طمع بهشت برین که من تو را سزاوار عبادت دیده و به پرستش تو مى پردازم». و چه زیبا است تعبیر امام سجاد(ع) در خاتمه مناجات مریدین: (یا نعیمى و جنتى و یا دنیاى و آخرتى یا ارحم الراحمین»؛ «اى خدایى که نعیم و بهشت من تویى و دنیا و آخرت من تنها تو هستى، اى رحم کننده ترین رحم کنندگان».
توجه به این نکته ضرورى است که افراد در مراتب ایمان و شخصیت گوناگون هستند. امام صادق(ع) مى فرماید: «الایمان حالات و درجات و طبقات و منازل»؛ «ایمان در افراد حالات گوناگون و درجات و نیز مراحل و مراتب مختلفى دارد» (اصول کافى ج 2، ص 38.) بنابراین نمى توان از همگان انتظار عالى ترین هدف را داشت. براى کودک ابتدایى نمى توان توضیح داد که اگر تحصیل علم را ادامه دهد، در آینده از شخصیت ها و رجال برجسته خواهد شد و چه بسا قدرت علمى او ماه و اختر را تسخیر کند؛ بلکه کودک را با تشویق و احیاناً با تهدید باید وادار به درس و مدرسه کرد. مخاطبان قرآن نوعاً طبقه متوسط مردم اند؛، اگرچه در قرآن حکیم در بطون، ظرایف، لطایف و اشاراتش به افراد ویژه و نخبگان توجه دارد. اما اکثریت همانند دانش آموزان کلاس اول ابتدایى اند که باید دستشان را گرفت و پا به پا برد تا شیوه درست عبادت را بیاموزند و اگر آموختند، مى یابند که تنها خداوند شایسته پرستش است: (ایاک نعبد».
در عالم وجود، بهشت و دوزخ به عنوان جزا و پاداش صالحان و شایستگان و مجازات و کیفر تبه کاران مقرر گشته است. بهشت جایگاه ابدى همه مومنان و صالحان و حتى اولیاى الهى است؛ اما نه به عنوان هدف نهایى، بلکه به عنوان مرحله اى از هدف برتر. از آنجا که قرآن کتاب انسان سازى و تربیت انسان به کمال مطلوب است و مسأله تشویق و تهدید نقش عمده اى در تربیت و انگیزش افراد دارد، بنابراین بهشت و دوزخ را چونان دو عامل مهم تشویق و تنبیه مطرح کرده است. امام على(ع) مى فرماید: «انبیاء آمدند تا بشر را از قیامت و مواقف آن و آنچه براى اهل طاعت و معصیت فراهم شده از بهشت و دوزخ و کرامت و خفت آگاه گردانند». (نهج البلاغه، خطبه 183.)
زهراى اطهر(س) نیز مى فرماید: «ثم جعل الثواب على طاعته و وضع العقاب على معصیته زیادة لعباده عن نقمته و حیاشته لهم الى جنته»؛ «خداى سبحان ثواب و عقاب را مقرر ساخت براى سوق دادن خلایق به بهشت برین و بر حذر داشتن آنها از نقمت و بلایش (دوزخ)». (اعیان الشیعه، ج 1، ص 316؛ این جمله از حضرت على(ع) نیز نقل شده است. ر.ک: بحارالانوار، ج 6، ص 114 به نقل از نهج البلاغه)
پس هدف اصلى «خداوند سبحان» است؛ اما مردم داراى مراتب و حالات مختلفى اند و بسیارى از آنها را باید با ترس و شوق به بارگاه الهى کشاند. آن گاه که آمدند، مى بینند که به چه مقامى مشرف شده اند.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد