خانه » همه » مذهبی » مراحل سلوک و نیاز به استاد

مراحل سلوک و نیاز به استاد


مراحل سلوک و نیاز به استاد

۱۳۹۷/۰۵/۲۸


۴۶۲ بازدید

چگونه می توان عارف شد؟ آیا بدون استاد عارف شدن امکان پذیر است؟

راه عارف شدن بندگی خالصانه خدا است. برای رسیدن به مقام بندگی و قرب بعد از غفلت زدایی مراحل زیر باید طی شود. 1- شناخت معبود 2- شناخت روش بندگی خدا 3- توبه و آشتی با خدا 4- انجام وظایف شرعی 5- انس با عبادات و معنویات. غفلت زدایی یعنی بداند که او برای بندگی خدا خلق شده و تنها کاری که او را به کمال و سعادت می رساند در این دنیا بندگی خالصانه خدا است و پرستش هر چیزی غیر خدا او را از کمال و سعادت دور می کند.
نیاز به استاد اخلاق:
یکی از نیازهای جدی جوانان و مردم استاد اخلاق است. تمام کسانی که به کمال رسیده اند استاد اخلاق و عرفان داشته اند و بدون استاد این راه طی نمی شود.
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن. ظلمات است بترس از خطر گمراهی.
درروایت آمده است: هلک من لیس له حکیم یرشده. کسی که حکیم مرشد ندارد هلاک می شود. منظور از حکیم در این روایت همان استاد اخلاقی است که به حکمت رسیده و بر حقایق بنیادین مانند انسان و دین و زندگی و خدا و جهان هستی، اشراف دارد.
استاد اخلاق کسی است که اگر شما یک جوان را به او بسپارید بتواند قلب و عقل و نفس او را بسازد و هویت انسانی او را شکوفا نماید و در او رشد انسانی ایجاد کند.
در سلوک عقلانی تمام اساتیدی که علم آموزی می کنند استاد هستند و در حقیقت محتوای سلوک عقلانی را به شاگردان منتقل می کنند و عقلانیت آنها را تقویت می نمایند، اما در عین حال نیاز به استاد روش شناس دیگری هست که تحت عنوان استاد اخلاق، روش خودسازی و سلوک را به طالبان کمال بیاموزد.
فرق استاد اخلاق و خودسازی با سایر عالمان دینی این است که استاد اخلاق علاوه بر اشراف به محتوای دین، روش سلوک دینی را هم می داند، ولی عالمان دینی معمولا تنها علوم محتوایی دین را می دانند و در روش سلوک دینی مهارت کافی ندارند.
نیاز به استاد خودسازی یک نیاز دائمی نیست. این نیاز مربوط به کسانی است که با روش خودسازی و سلوک آشنا نیستند. طبیعی است که این گروه باید به یک استاد روش شناس مراجعه کنند و روش سلوک را از او بیاموزند.
اما کسی که روش را می داند خودش در حقیقت راه بلد است، مانند فقیهی که علم روشی رجال را از استاد آموخته و زین پس برای استنباط احکام شرعی نیازمند استاد رجال نیست.
جایگاه استاد اخلاق در دین و جامعه، جایگاه ولایت و راهبری در جاده توحید و یکتاپرستی است. العلماء ورثه الانبیاء. کار حوزه این است که ولی و راهبر راه توحید تولید کند، اما متاسفانه حوزه در این زمینه بسیار ضعیف عمل کرده است.
ویژگی های استاد اخلاق و خودسازی!
1- استاد اخلاق باید تفکر راهبردی داشته باشد و دین و زندگی را به عنوان یک راه بشناسد و کاملا با حقایق هستی و زندگی و دین که قوانین و مقررات راه توحید است آشنا باشد.
انسان شناس و قلب شناس ماهری باشد و ساختار وجودی انسان و روابط منطقی نفس و عقل با قلب انسان را بداند و نسبت به راه کمال انسان مهارت داشته باشد، چون تخصص اش انسان سازی است.
در علم توحید (خداشناسی و خداپرستی) و همچنین شرک، مهارت داشته باشد و ذات و صفات خداوند را بشناسد. چون راهبرد کلی تربیت انسان صراط مستقیم توحید و عبودیت و بندگی است.
توحید راهبرد کلی و اکسیر اعظم انسان سازی است. استاد اخلاق کسی است که اولا خودش با تفکر توحیدی ساخته شده باشد و ثانیا بتواند انسان های دیگر را با این تفکر آشنا کند و به آنها یکتاپرستی و تخلیه از شرک را آموزش دهد و از این طریق انسان کامل طراز اسلام تربیت نماید.
در مورد نقش و جایگاه ولایت و رهبری آگاهی داشته باشد و روش ارتباط با مقام ولایت و بهره مندی از هدایت و ولایت تکونی و تشریعی امامان و رهبران دینی مطلع باشد.
هدف و مقصد زندگی و سلوک و هدایت دینی را بداند تا هدایت هایش کاملا در مسیر هدف باشد.
2- راهبرد و راهکارهای سلوک علمی و سلوک عملی دینی را برای تربیت انسان بداند و نسبت به سیستم و ساختار هدایت گام به گام دینی تسلط و مهارت لازم را داشته باشد.
درروایت داریم که العلم علمان علم الابدان و علم الادیان. کار پزشک شناخت بدن انسان و عوامل تاثیر گذار منفی و بیماری زا و عوامل تاثیر گذار مثبت و درمانگر و ارایه راهکارهای درمانی است.
همین نقش را استاد اخلاق نسبت به روح انسان به عهده دارد. عالم اخلاقی باید بتواند آسیب های روحی انسان را بشناسد و درمان کند و راه پرورش روح را به طالبان آن بیاموزد.
استاد اخلاق، یعنی کسی که متخصص روح و انسانیت و خداپرستی است و دقیقا مانند پزشک، هم قادر است بیماری های روح انسان را بشناسد و درمان کند و هم علاوه بر کار درمانی، راهبرد و راهکارهای ارتقای وضعیت انسانی را تا مرحله کمال آموزش می دهد.
یک روحانی ممکن است کارهای زیادی انجام دهد مثلا روانشناسی، جامعه شناسی، طب سنتی هم بلد باشد، هر علمی کمال است، اما کار اصلی عالم دینی انسان سازی است و نباید از این رسالت خود غفلت نماید.
3- تجربه عملی سلوک داشته باشد و خودش یک بنده واقعی خدای متعال باشد و روحیه بندگی را در خود پرورش داده باشد و بتواند شاگردان خود را در مسیر بندگی و سلوک عملی راهبری و مراقبت نماید و نیز آشنا به اسرار و منازل راه باشد.
4- در تدریس و انجام وظایف خود تنها خدا را در نظر بگیرد و اخلاص کامل داشته باشد و برای خدا کار کند و مقاصد نفسانی یا شیطانی نداشته باشد.
5- زمان شناس باشد و آگاهی های سیاسی و اجتماعی هم داشته باشد و به طلبه و سالک بصیرت اجتماعی بدهد و او را برای رهبری سیاسی و اجتماعی جامعه آماده نماید.
طلبه و سالکی که از مسایل روز و آنچه در اطراف او می گذرد بی خبر و غافل و منزوی است، به درد اسلام و مسلمین نمی خورد و تاثیر گذار نیست.
استاد اخلاق عالمی است که کاملا با انسان و دین و راه کمال انسان آشنا است و بر تمام ابعاد این راه اشراف دارد و می تواند انسان تربیت کند و استعدادهای انسانی را شکوفا نماید و آدمی را به سرمنزل مقصود او در زندگی برساند.
نقش استاد اخلاق و عالم دینی راه سازی است، یعنی سعی می کند راه رسیدن به خدا را باز و هموار کند و برای بندگان خدا رفتنی نماید، درست مانند کسانی که جاده سازی می کنند و راهی برای دسترسی به شهرها باز می کنند تا رفتن به آن شهرها تسهیل شود. لذا است که حتما باید تفکر راهبردی داشته باشد.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد