«تدبیر» از ریشه «دَبَرَ»، در لغت به معنای اندیشیدن و عاقبتبینى در کارها و امور است،[1] که به تنظیم و اداره کردن و مدیریت توسعه معنایی داده شده است. مقصود از اصطلاح «تدبیر منزل» نیز، همین معنا است.
تدبیر منزل، از اقسام حکمت عملی در فلسفه مشاء است و موضوع آن چگونگی اداره منزل و مشارکت مرد با زن، فرزند، بندگان و خدمتکاران برای تنظیم امور منزل است.[2] از تدبیر منزل، به «حکمت منزلی» نیز تعبیر شده است.[3]
برخی از مباحث تدبیر منزل در احادیث پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) نیز یافت میشود؛ مانند: «لا فَقرَ مَعَ حُسنِ تَدبیر»؛[4] (اگر تدبیر نیکو باشد، فقر وجود نخواهد داشت)، «مَن أحسَنَ تَدبیرَ مَعیشَتِهِ رَزَقَهُ اللهُ تَبارَکَ و تَعالى»؛[5] (هر کس براى گذرانِ زندگانى خویش به درستى برنامهریزى کند، خداى تبارک و تعالى روزیاش میبخشد)، «صَلاحُ العَیشِ التَّدبیر»؛[6] (سامان بخشِ گذرانِ زندگى، برنامهریزى است).
اهمیت یافتن بحث تدبیر منزل، حاصل توجه ارسطو بدان است. ارسطو با تأکید بر این نکته که «هر شهری از خانوادهها فراهم میآید»،[7] جایگاه خاصی برای خانواده قائل شده است. او بخش اول کتاب سیاست را به بحث تدبیر منزل اختصاص داده و آنرا مشتمل بر بحث درباره نسبت شوهر و زن یا رابطه همسری، نسبت خواجه و بنده، نسبت پدر و فرزند، و فنّ به دست آوردن مال دانسته،[8] اما خود در این اثر فقط به نسبت میان خواجه و بنده و فنّ به دست آوردن مال پرداخته است.[9] ارسطو در اخلاق «نیکوماخوس»[10] نیز تدبیر منزل را یکی از اقسام حکمت عملی دانسته است.
حکمای بعد از ارسطو، تدبیر منزل را دومین قسم از اقسام سهگانه حکمت عملی، به همراه تهذیب اخلاق و سیاست مدن، برشمردهاند.[11]
تدبیر منزل، از اقسام حکمت عملی در فلسفه مشاء است و موضوع آن چگونگی اداره منزل و مشارکت مرد با زن، فرزند، بندگان و خدمتکاران برای تنظیم امور منزل است.[2] از تدبیر منزل، به «حکمت منزلی» نیز تعبیر شده است.[3]
برخی از مباحث تدبیر منزل در احادیث پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) نیز یافت میشود؛ مانند: «لا فَقرَ مَعَ حُسنِ تَدبیر»؛[4] (اگر تدبیر نیکو باشد، فقر وجود نخواهد داشت)، «مَن أحسَنَ تَدبیرَ مَعیشَتِهِ رَزَقَهُ اللهُ تَبارَکَ و تَعالى»؛[5] (هر کس براى گذرانِ زندگانى خویش به درستى برنامهریزى کند، خداى تبارک و تعالى روزیاش میبخشد)، «صَلاحُ العَیشِ التَّدبیر»؛[6] (سامان بخشِ گذرانِ زندگى، برنامهریزى است).
اهمیت یافتن بحث تدبیر منزل، حاصل توجه ارسطو بدان است. ارسطو با تأکید بر این نکته که «هر شهری از خانوادهها فراهم میآید»،[7] جایگاه خاصی برای خانواده قائل شده است. او بخش اول کتاب سیاست را به بحث تدبیر منزل اختصاص داده و آنرا مشتمل بر بحث درباره نسبت شوهر و زن یا رابطه همسری، نسبت خواجه و بنده، نسبت پدر و فرزند، و فنّ به دست آوردن مال دانسته،[8] اما خود در این اثر فقط به نسبت میان خواجه و بنده و فنّ به دست آوردن مال پرداخته است.[9] ارسطو در اخلاق «نیکوماخوس»[10] نیز تدبیر منزل را یکی از اقسام حکمت عملی دانسته است.
حکمای بعد از ارسطو، تدبیر منزل را دومین قسم از اقسام سهگانه حکمت عملی، به همراه تهذیب اخلاق و سیاست مدن، برشمردهاند.[11]