خانه » همه » مذهبی » مراد از قلب در آیه ۴ سوره احزاب

مراد از قلب در آیه ۴ سوره احزاب


مراد از قلب در آیه ۴ سوره احزاب

۱۳۹۷/۰۹/۱۹


۴۹۶۹ بازدید

با سلام. و قتون بخیر. ببخشید. سوال من اینه که طبق آیه ۴ سوره مبارکه احزاب هیچ مردی دو قلب ندارد در صورتی که در سطح جهان چند مرد وجود داشته که دو قلب داشته از جمله آقای جورج لیپرت!

مراد از قلب صنوبری شکل در سینه که کار پمپاژ خون را به عهده دارد با قلبی که مرکز گرایش و تمایل به حق و باطل یا به افراد و امور حق و باطل است، فرق دارد.قلب صنوبری ممکن است به دلایل مختلف در سینه انسان چند تا خلق شود(البته به صورت نادر) اما قلبی که مرکز احساسات و عواطف، گرایش ها و تمایلات ما است و از شؤون روح می باشد ، یکی بیش نیست . آیه می فرماید: « مَا جَعَلَ الله لِرَجُلٍ مِن قَلبَینِ فِی جَوفِهِ» ( سوره احزاب / 4) « خدا برای یک نفر دو قلب در جوفش ننهاده. »
این جمله کنایه است از اینکه جمع بین دو اعتقاد متنافی و متناقض در قلب ادراکی و روحی ممتنع است، پس بدرستی که یک قلب واحد یا به عبارتی یک نفس واحدة گنجایش برای دو اعتقاد متنافی و دو رأی متناقض را ندارد، لذا اگر در جایی دو اعتقاد متنافی وجود داشت، کشف می کنیم که آن دو اعتقاد مربوط به دو قلب جدا جدا است و خدا در جوف کسی دو قلب ننهاده پس یک نفر نمی تواند به دو رأی متنافی معتقد شود.1
« ابی حمزه ثمالی از حنش بن معتمر نقل می کند که گفت : بر حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) وقتی که حضرت در رحبه به چیزی تکیه داده بود وارد شدم و گفتم : السلام علیک یا امیرالمؤمنین و رحمة الـله و برکاته ، صبح شما چگونه است ؟ ( در چه حالی هستید؟) گفت : حضرت سر خود را بلند کردند و جواب سلام مرا دادند و فرمودند صبح کردم در حالی که دوستدار کسانی هستم که به ما محبّت دارند، و بر بغض کسانی که ما را مبغوض دارند، صابر هستم، به درستی که دوستداران ما هر روز و شب منتظر روح و فرج هستند و دشمنان ما هم بنائی را پایه گذاری کرده اند ، پس بنای خویش را بر لب سیلگاهی نهاده اندکه فرو ریختنی است ، پس مثل اینکه اساس و بنیان آن فرو ریخته و سقوط کرده پس با او در جهنم سقوط می کند. ای ابا المعتمر بدرستی که محبّ ما استطاعت برای بغض ما را ندارد و دشمن ما استطاعت برای محبّت ما را ندارد و بدرستی که خداوند تبارک و تعالی قلبهای بندگان را بر محبّت ما همچون کوهی استوار کرده است و دشمنان ما را رها کرده و از حیطه بندگان جدا و آنها را بی یاور گذارده است پس هرگز دوستدار ما قدرت بر بغض ما را ندارد و هرگز دشمن ما توانایی محبّت ما را ندارد و هرگز محبّت ما و محبّت دشمن ما در یک قلب واحد جمع نمی شود چرا که خداوند برای یک شخص در سینه اش دو قلب قرار نداده است که با یکی از آن دو قومی را دوست بدارد و با دیگری هم دشمنان همان قوم را دوست بدارد »2
«در تفسیر علی بن ابراهیم قمی و در روایت ابی الجارود از امام باقر (علیه السلام) در مورد قول خداوند متعال ( ما جعل الـله لر جل من قلبین فی جوفه ) آمده است که حضرت فرمودند : علی بن ابی طالب صلوات الـله علیه فرمود، محبّت ما و محبّت دشمن ما درسینه انسان جمع نمی شود بدرستیکه خداوند متعال برای شخص دو قلب در سینه اش قرار نداده است که یک شیء را با یکی از آن دو قلب دوست بدارد و همان شیء را با قلب دیگر مورد بغض قرار دهد . و اما کسانی که محبّت ما را دارا هستند همانگونه که طلا بواسطه آتش خالص می شود و هیچ کدورتی درآن نمی ماند و چیزی غیر طلا در آن نیست پس این محبّت را برای ما خالص می کنند و هیچ چیز دیگر در آن راه نمی دهند. پس کسی که می خواهد نسبت به حبّ ما علم پیدا کند و ببیند که محبّت ما در دل او هست یا نه باید قلبش را امتحان کند پس اگر در محبّتش به ما محبّت دشمنان ما هم مشارکت دارد پس از ما نیست و ما هم از او نیستیم و خداوند متعال و جبرائیل و میکائیل دشمن آنها هستند و خداونددشمن کافران است »3
و در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیه السلام) آمده است: « ما جعل الـله لرجل من قلبین؛ یعنی قلبا یحبّ محمد و آله ، و یعظمهم ، و قلبا یعظم به غیرهم کتعظیمهم أو قلبا یحبّ به اعدائهم ، بل من أحبّ أعدائهم فهو یبغضهم ولایحبّهم.»؛ « یعنی قلبی که محمدو آل محمد را دوست دارد و آنها را تعظیم می کند و قلبی که با آن غیر ایشان را همانندایشان تعظیم می کند یا قلبی که با آن قلب اعداء محمدو آل محمد را دوست میدارد بلکه اصلاً کسی که اعداء محمد و آل محمد را دوست بدارد بغض محمدو آل محمد را دارد و محمد و آل محمد را دوست ندارد.»4
با توجه به این مطالب مؤمن خالص که مورد تأیید خداوند متعال است کسی است که محبّت محمد وآل محمد و بغض دشمنان محمد و آل محمد را داشته باشد و صورت دیگری نمیتوان برای آن تصور کرد چرا که از طرفی حبّ به یک شیء با بغض به همان شیء و همچنین حبّ به شیء و حبّ به مقابلش با هم جمع نمی شوند و از طرفی هم بین حبّ و بغض شیئی یا حالت دیگری وجود ندارد که مثلاً بگوییم به یک شیء حبّ دارد و به مقابلش نه حبّ دارد و نه بغض؛ در نتیجه حالت سومی نسبت به مقابلش برای شخص وجود داشته باشد همانند عدم و وجود و مثل نور و ظلمت و … که یا عدم است یا وجود و همچنین یا نور است یا ظلمت لذا می گوییم یا حبّ است یا بغض پس کسی که حبّ خدا را دارد حتماً باید بغض دشمن خدا را داشته باشد و کسی که بغض دشمن خدا را ندارد پس حبّ به دشمن خدا دارد و کسی که حبّ به دشمن خدا دارد نمیتواند حبّ به خدا داشته باشد، لهذا پیامبر اکرم (صلی الـله علیه و آله و سلم) فرمودند : « یَا عَلِیُّ لَا یُحِبّکَ إلَّا مُؤمِن وَ لَا یُبغِضکَ إلَّا مُنَافِق» ؛ دوست ندارد تو را مگر مؤمن ! و دشمن ندارد تو را مگر منافق »5
پی نوشت:
1- تفسیر المیزان ، ذیل آیه شریفه؛
2- درأمالی مفید مجلس 27 ص 232 ؛
3- تفسیر علی بن ابراهیم قمی ذیل آیه شریفه؛
4- تفسیرمنسوب به امام حسن عسکری علیه السلام؛
5- کتاب سرور قلب فاطمه سلام الله علیها ص ۱۳ تا ۱۷ .

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد