در اخلاق اسلامی رویکردها و مشربهای متفاوتی وجود دارد که دستگاهها و نظامهای اخلاقی گوناگونی را پدید آورده است. یکی از این رویکردها و مشربها، «اخلاق فلسفی(عقلی)» میباشد.
اخلاق فلسفی را گونهای از نظامهای اخلاقی دانستهاند که مبادی، هدف، گفتارها و روشهایش را از نوعی فلسفه دریافت میکند. ماده اینگونه اخلاق، یک نظام ارزشی و هنجاری(مثلاً دینی)، و صورت آن، مقولات و گفتارهای فلسفی است. مفهوم محوری این مشرب اخلاقی، سعادت از دیدگاه فلاسفه است.
اخلاق فلسفی مانند خود فلسفه میتواند در سه چهره جلوهگر شود:
1. مشرب اخلاق فلسفی مشائی، 2. مشرب اخلاق فلسفی اشراقی، 3. مشرب اخلاق فلسفی صدرائی.
ولی اخلاق فلسفی رایج در حوزه فلسفه اسلامی، اخلاق فلسفی ارسطوئی بوده و پیروان فراوانتر و نیرومندتری در جهان اسلام داشته است. البته نظام اخلاقی ارسطوئی دیباچهای بر سیاست است و اخلاق فلسفی در جهان اسلام در غایت و هدف؛ یعنی سعادت با سیاست مرتبط است. با اوجگیری بحثهای کلامی، اخلاق به سوی صبغه و سیستم عقلی و نظری گام برداشت.[1]
اخلاق فلسفی را گونهای از نظامهای اخلاقی دانستهاند که مبادی، هدف، گفتارها و روشهایش را از نوعی فلسفه دریافت میکند. ماده اینگونه اخلاق، یک نظام ارزشی و هنجاری(مثلاً دینی)، و صورت آن، مقولات و گفتارهای فلسفی است. مفهوم محوری این مشرب اخلاقی، سعادت از دیدگاه فلاسفه است.
اخلاق فلسفی مانند خود فلسفه میتواند در سه چهره جلوهگر شود:
1. مشرب اخلاق فلسفی مشائی، 2. مشرب اخلاق فلسفی اشراقی، 3. مشرب اخلاق فلسفی صدرائی.
ولی اخلاق فلسفی رایج در حوزه فلسفه اسلامی، اخلاق فلسفی ارسطوئی بوده و پیروان فراوانتر و نیرومندتری در جهان اسلام داشته است. البته نظام اخلاقی ارسطوئی دیباچهای بر سیاست است و اخلاق فلسفی در جهان اسلام در غایت و هدف؛ یعنی سعادت با سیاست مرتبط است. با اوجگیری بحثهای کلامی، اخلاق به سوی صبغه و سیستم عقلی و نظری گام برداشت.[1]