۱۳۹۸/۰۳/۰۷
–
۴۶۰ بازدید
سلام.اینکه گفته میشود فلان مال یا فلان کار یا برخی چیزها برکت دارند یا برخی امور توفیق افرینند سوال این هست که دقیقا منظور از (( برکت)) و ((توفیق)) چیست؟ ایا این اصطلاحات حقیقتی در عالم واقع هم دارند یا صرفا مفاهیم ذهنی فاقد حقیقتند؟
الف ) برکت
برکت به معنای پایداری خیر الهی در چیزی و رشد و افزایش آن و درخواستی است که هرانسان مومن از خدا دارد. بار ها یکی از دعاهایی که در حق شما شده و یا شما در حق دیگری کرده اید، این بوده است: خدا به زندگی شما برکت دهد!، خدا در مالت برکت دهد! خدایا در زندگی و مالم برکت ده! اما این که چگونه می توان به زندگی و چیزی برکت داد، مساله ای است که هر مومنی دوست دارد تا علل و عوامل آن را بشناسد؛ زیرا می داند برکت در هر چیز به معنای پایداری خیر و رشد و بهره گیری بهینه و کامل از آن است. خداوند علاوه بر آنکه بسیاری از نعمات خود را با تعبیر «مبارک» در قرآن کریم یاد کرده ، به زیبایی به اصل برکت اشاره کرده و می فرماید:« وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقری آمَنوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ» [اعراف ،7 /96 ] و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعا برکاتی از آسمان و زمین بر ایشان می گشودیم.
علامه طبرسی در تفسیر این آیه می نویسد: خداوند می فرماید: از شرک و گناهان بپرهیزید تا ما درهای برکات و خیرات تکامل بخش را، از آسمان به وسیله آمدن باران و از زمین به خاطر روییدن گیاهان و به وجود آمدن میوه ها نازل گردانیم.
در برکت، جنبه الهی و معنوی هم بسیار تأثیرگذار است و به فزونی، تعالی و ماندگاری نعمت کمک کرده و در نهایت، انسان را به سلامت دنیوی و سعادت اخروی نزدیک می سازد. این موضوع در بیانات امام رضا (علیه السلام) هم از جهات گوناگونی مطرح شده و آن حضرت در بیانات مختلفی این اصل مهم زندگی اجتماعی بشر را یادآور شده اند. [تفسیر مجمع البیان، جزء 6ـ9، ص 165 طبرسی. ] ب ) توفیق
در فرهنگ قرآن کریم، توفیق به معنای «آسان کردن» است؛ یعنی خدای سبحان، پیمودن راه را برای انسان آسانتر میکند؛ چه از طرف مثبت که همان صراط مستقیم است و چه از جانب منفی که کج راهه است. آن جایی که خداوند به کسی توفیق میدهد، به این معناست که گرایش قلبی او به سمت امور خداپسند، آسانتر میشود و اسباب و علل حرکت در این مسیرها، برایش فراهمتر میگردد و بهتر معارف را درک میکند و راحتتر عمل میکند؛ البته این به معنای آن نیست که راه گناه برای او بسته است – و الا جبر به وجود میآید – بلکه گناه کردن برای وی سخت است.
عکس توفیق، حالت بیتوفیقی است؛ یعنی به واسطه ی گناه پیدرپی، گرایش قلبی انسان به سمت امور ناپسند، آسان میشود. چنین فردی، راحت دروغ میگوید؛ راحت به نامحرم نگاه میکند و با سختی، معارف الهی را میفهمد و عمل میکند؛ نسبت به مسائل معنوی، بیمیل است؛ ترک گناه برای او سخت میشود و اذعان دارد که دلم میخواهد گناه نکنم؛ ولی نمیتـوانم!پس توفیق در هر دو مسیر، به معنای سهولت است.
قرآن کریم دربارهی گروه اول میفرماید: « «فامّا من اعطی واتّقی و صدّق بالحسنی، فسنیسّره للیسری » (1)
و اما آن کس که برای رضای خدا از مال خویش بخشید و تقوا پیشه کرد و نیکوترین وعده خدا را در مورد انفاقکنندگان راست شمرد، به زودی او را برای ورود به بهشت، آماده خواهیم ساخت و به آسایش و زندگی آسوده میرسانیم».(2)
قرآن درباره ی گروه دوم نیز میفرماید: «و امّا من بخل و استغنی و کذّب بالحسنی فسنیسّره للعسری» (3)
و اما آن کس که بخل ورزید و با گردآوری ثروت، در پی توانگری بود و نیکوترین وعدهی خدا را دروغ شمرد، به زودی او را برای دشواری و عذاب، آماده خواهیم ساخت».
بنابراین، راه برای هر دو گروه باز است. گروه اول به راحتی کار خیر انجام میدهند و در عین حالی که میتوانند گناه کنند، گناه کردن برایشان سخت است و گروه دوم به راحتی گناه انجام میدهند و در عین حالی که میتوانند توبه کنند، توبه کردن برایشان سخت است. پس هر دو گروه با اختیار خود، مسیر حرکت خود را انتخاب میکنند؛ هم گروه اول، توان گناه کردن دارند، ولی با اختیار خود گناه نمیکنند و هم گروه دوم توان توبه دارند، ولی با اختیار خود و به سختی، توبه میکنند یا موفق به توبه نمیشوند.(4)
حضرت امام (قدس سره)در مورد ارتباط اعمالی که انسان انجام میدهد و توفیق یا سلب توفیقی که نصیب او میشود، میفرماید: «ممکن است یک نظر به نامحرم یا یک لغزش کوچک لسانی، مدتها انسان را از سرایر و حقایق توحید باز دارد و از حصول جلوات محبوب و خلوات مطلوب که قرة العین (نور چشم) اهل معرفت است، باز دارد».(5)
برکت به معنای پایداری خیر الهی در چیزی و رشد و افزایش آن و درخواستی است که هرانسان مومن از خدا دارد. بار ها یکی از دعاهایی که در حق شما شده و یا شما در حق دیگری کرده اید، این بوده است: خدا به زندگی شما برکت دهد!، خدا در مالت برکت دهد! خدایا در زندگی و مالم برکت ده! اما این که چگونه می توان به زندگی و چیزی برکت داد، مساله ای است که هر مومنی دوست دارد تا علل و عوامل آن را بشناسد؛ زیرا می داند برکت در هر چیز به معنای پایداری خیر و رشد و بهره گیری بهینه و کامل از آن است. خداوند علاوه بر آنکه بسیاری از نعمات خود را با تعبیر «مبارک» در قرآن کریم یاد کرده ، به زیبایی به اصل برکت اشاره کرده و می فرماید:« وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقری آمَنوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ» [اعراف ،7 /96 ] و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعا برکاتی از آسمان و زمین بر ایشان می گشودیم.
علامه طبرسی در تفسیر این آیه می نویسد: خداوند می فرماید: از شرک و گناهان بپرهیزید تا ما درهای برکات و خیرات تکامل بخش را، از آسمان به وسیله آمدن باران و از زمین به خاطر روییدن گیاهان و به وجود آمدن میوه ها نازل گردانیم.
در برکت، جنبه الهی و معنوی هم بسیار تأثیرگذار است و به فزونی، تعالی و ماندگاری نعمت کمک کرده و در نهایت، انسان را به سلامت دنیوی و سعادت اخروی نزدیک می سازد. این موضوع در بیانات امام رضا (علیه السلام) هم از جهات گوناگونی مطرح شده و آن حضرت در بیانات مختلفی این اصل مهم زندگی اجتماعی بشر را یادآور شده اند. [تفسیر مجمع البیان، جزء 6ـ9، ص 165 طبرسی. ] ب ) توفیق
در فرهنگ قرآن کریم، توفیق به معنای «آسان کردن» است؛ یعنی خدای سبحان، پیمودن راه را برای انسان آسانتر میکند؛ چه از طرف مثبت که همان صراط مستقیم است و چه از جانب منفی که کج راهه است. آن جایی که خداوند به کسی توفیق میدهد، به این معناست که گرایش قلبی او به سمت امور خداپسند، آسانتر میشود و اسباب و علل حرکت در این مسیرها، برایش فراهمتر میگردد و بهتر معارف را درک میکند و راحتتر عمل میکند؛ البته این به معنای آن نیست که راه گناه برای او بسته است – و الا جبر به وجود میآید – بلکه گناه کردن برای وی سخت است.
عکس توفیق، حالت بیتوفیقی است؛ یعنی به واسطه ی گناه پیدرپی، گرایش قلبی انسان به سمت امور ناپسند، آسان میشود. چنین فردی، راحت دروغ میگوید؛ راحت به نامحرم نگاه میکند و با سختی، معارف الهی را میفهمد و عمل میکند؛ نسبت به مسائل معنوی، بیمیل است؛ ترک گناه برای او سخت میشود و اذعان دارد که دلم میخواهد گناه نکنم؛ ولی نمیتـوانم!پس توفیق در هر دو مسیر، به معنای سهولت است.
قرآن کریم دربارهی گروه اول میفرماید: « «فامّا من اعطی واتّقی و صدّق بالحسنی، فسنیسّره للیسری » (1)
و اما آن کس که برای رضای خدا از مال خویش بخشید و تقوا پیشه کرد و نیکوترین وعده خدا را در مورد انفاقکنندگان راست شمرد، به زودی او را برای ورود به بهشت، آماده خواهیم ساخت و به آسایش و زندگی آسوده میرسانیم».(2)
قرآن درباره ی گروه دوم نیز میفرماید: «و امّا من بخل و استغنی و کذّب بالحسنی فسنیسّره للعسری» (3)
و اما آن کس که بخل ورزید و با گردآوری ثروت، در پی توانگری بود و نیکوترین وعدهی خدا را دروغ شمرد، به زودی او را برای دشواری و عذاب، آماده خواهیم ساخت».
بنابراین، راه برای هر دو گروه باز است. گروه اول به راحتی کار خیر انجام میدهند و در عین حالی که میتوانند گناه کنند، گناه کردن برایشان سخت است و گروه دوم به راحتی گناه انجام میدهند و در عین حالی که میتوانند توبه کنند، توبه کردن برایشان سخت است. پس هر دو گروه با اختیار خود، مسیر حرکت خود را انتخاب میکنند؛ هم گروه اول، توان گناه کردن دارند، ولی با اختیار خود گناه نمیکنند و هم گروه دوم توان توبه دارند، ولی با اختیار خود و به سختی، توبه میکنند یا موفق به توبه نمیشوند.(4)
حضرت امام (قدس سره)در مورد ارتباط اعمالی که انسان انجام میدهد و توفیق یا سلب توفیقی که نصیب او میشود، میفرماید: «ممکن است یک نظر به نامحرم یا یک لغزش کوچک لسانی، مدتها انسان را از سرایر و حقایق توحید باز دارد و از حصول جلوات محبوب و خلوات مطلوب که قرة العین (نور چشم) اهل معرفت است، باز دارد».(5)
*** با توجه به مطالب بالا به این نتیجه می رسیم که این اصطلاحات حقیقت داشته و در عالم واقع هم وجود دارند .
پی نوشتها :
1.لیل، آیات 5-7.
2. برگرفته از ترجمهی قرآن براساس تفسیر المیزان، سیدمحمدرضا صفوری
3. لیل، آیه 8-10.
4. تقریرات درس تفسیر، سوره یونس، آیة 88.
5. شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص69.