جوانان، مراقب پانیک باشند!
یکی از بیماریهایی که جوانان را تهدید میکند حمله پانیک است. مشخصهی اصلی اختلال پانیک، وقوع خودبهخود و غیرهمنتظرهی حملات پانیک است؛ اما گاه حملههای پانیک به دنبال آشفتگی، فعالیت بدنی، فعالیت جنسی و یا آسیب هیجانی متوسطی روی میدهند.
بیماری پانیک
چکیده
یکی از بیماریهایی که جوانان را تهدید میکند حمله پانیک است. مشخصهی اصلی اختلال پانیک، وقوع خودبهخود و غیرهمنتظرهی حملات پانیک است؛ اما گاه حملههای پانیک به دنبال آشفتگی، فعالیت بدنی، فعالیت جنسی و یا آسیب هیجانی متوسطی روی میدهند. علائم آن همراه بودن با تشدید ضربان قلب و تصور حمله قلبی است.
یکی از بیماریهایی که جوانان را تهدید میکند حمله پانیک است. مشخصهی اصلی اختلال پانیک، وقوع خودبهخود و غیرهمنتظرهی حملات پانیک است؛ اما گاه حملههای پانیک به دنبال آشفتگی، فعالیت بدنی، فعالیت جنسی و یا آسیب هیجانی متوسطی روی میدهند. علائم آن همراه بودن با تشدید ضربان قلب و تصور حمله قلبی است.
تعداد کلمات 1866/ تخمین زمان مطالعه 10 دقیقه
رامین بابازاده
[یک شب، تمام هوشیاریام را از دست دادم؛ هر چیزی که در ذهنم داشتم. در رختخواب دراز کشیده بودم و تلاش میکردم تا بخوابم؛ کاری که معمولاً هر شب انجام میدادم. ناگهان احساس کردم همهی اعصاب، در تمام بدنم آتش گرفتهاند. عضلاتم مانند میلههای فولادی راست شده بود و احساس میکردم قلبم در حال انفجار است. اولین عکسالعمل من این بود؛ چنگ زدن به تشک. در آن زمان تنها سه گزینه برای فکر کردن داشتم: اول اینکه، من دیوانه شدهام؛ دوم اینکه، من دارم کارهای دیوانهواری انجام میدهم و سومین فکر، ناامیدکنندهترین فکرم بود؛ من در حال مرگ هستم. کم کم این فکر داشت بر من مسلط میشد که برای رهایی و فرار از آن جهنم، از روی تخت بلند شده و به بیرون اتاق فرار کنم و یا اینکه حتی خود را از پنجره به پایین بیندازم؛ اما این فکر هم عملی نبود. من نمیتوانستم از جایم تکان بخورم. همهی عضلاتم از ترس فلج شده بود؛ درست مانند وقتی که شما با زنجیری بسته شدهاید و ماشینی با تمام سرعت به طرف شما میآید. ماشینی در کار نبود؛ اما خطر و ترس تمام وجود من را گرفته بود. 45 دقیقهی بعد همهچیز تمام شده بود. در آن زمان من متقاعد شده بودم که یک دیوانگی موقت از من عبور کرده است؛ اما جستوجوهای بیشتر، مرا با تشخیص باورپذیرتری روبهرو کرد؛ یک حملهی پانیک.] حملهی حاد شدید اضطراب، همراه با احساس مرگ قریبالوقوع را اختلال «وحشتزدگی»، «هول» و یا «پانیک» مینامند. مشخصهی اختلال پانیک، حملات و دورههای مجزای ترس شدید هستند و فراوانیِ بروز آنها از چند حمله در یک روز، تا صرفاً تعداد انگشتشماری حمله در یک سال فرق میکند. اختلال هول با تعدادی اختلالات دیگر و بهخصوص «بازارهراسی» همراه است. بازارهراسی عبارت است از: ترس از تنها بودن در اماکن عمومی، بهویژه اماکنی که در صورت عارض شدن حملهی پانیک بر فرد، خروج سریع از آنها دشوار است. آنها دوست دارند در اماکنی مثل: خیابانهای شلوغ، مغازههای پرازدحام، فضاهای سربسته (مانند: زیرپل و آسانسور) و وسایل نقلیهی دربسته (مانند: مترو، اتوبوس و یا هواپیما)، یکی از دوستان یا اعضای خانواده، همراهیشان کنند.
پانیک، نوعی بیماری روانی از گروه اختلالات اضطرابی است که با هجوم ناگهانیِ وحشت به بیمار و ترس شخص از وقوع مجدد آنها مشخص میشود. افراد مبتلا به این نوع اضطراب، اغلب جوان هستند. بسیاری از افراد که برای اولین بار دچار این حملات میگردند، فکر میکنند دچار حملهی قلبی شده، در حال از دست دادن عقل خود هستند و یا دارند میمیرند. بسیاری میگویند: این حملات، دلهرهآورترین وقایع زندگی آنها بوده است.
منشأ بیماری
مشخصهی اصلی اختلال پانیک، وقوع خودبهخود و غیرهمنتظرهی حملات پانیک است؛ اما گاه حملههای پانیک به دنبال آشفتگی، فعالیت بدنی، فعالیت جنسی و یا آسیب هیجانی متوسطی روی میدهند. در بررسیای که روی بیماران با چنین حملاتی انجام شد، مشخص شد که آنها اگرچه پیش از حمله، استرس واقعی را که بتواند باعث ایجاد چنین حالتی شود، تجربه نمیکنند، در حدود شش تا هشت ماه قبل از حملهی پانیک، با واقعهای مانند: تغییرات شغلی، جابهجایی منزل، طلاق یا حتی ازدواج و یا حاملگی روبهرو بودهاند؛ وقایعی که قالبهای روزمرهی زندگی را تحت تأثیر قرار میدهند.
انسانها وقتی در مدت زمان کوتاهی با تغییرات سریعی در زندگی روبهرو میشوند، حتماً تحت تأثیر قرار میگیرند؛ ممکن است مشکلشان را حل کنند، فراموششان کنند و… یا اینکه به حملات پانیک دچار شوند. اگر استعداد دچار شدن به حملات پانیک را داشته باشند، آن وقت است که یک ناخوشی درونی و البته ساده میتواند روی فرد تأثیر گذاشته و تحملش را کاهش دهد، تا جایی که به ذهن و بدنش پیغامهای مخربی فرستاده شود؛ پیغامهای شروع حمله.بررسیهای مغز در زمان وقوع حملههای پانیک نشان دادند، هنگام رخداد این حملات، ساخت هورمونهایی در مغز تحریک میشود، که به طور ذاتی در زمان جنگ و یا پرواز در بدن ساخته میشوند. دوتا از این هورمونها «آدرنالین» و «نودآدرنالین» هستند. در شرایط معمولی، این هورمونها باید وقتی ترشح شوند که شخص با یک ببر یا خرس روبهرو میشود، نه در هنگامی که راحت در تختخوابش خوابیده است! ترشح این هورمونها، شخص را برای مقابله با وضعیت دشوار احتمالی آماده میکند؛ در نتیجه هم سیستم تنفسی و هم سیستم چرخش خون فعالتر و پرکارتر میشود تا بدن بتواند در مقابل خطر، عکسالعمل مناسبی داشته باشد.
حال این پرسش به وجود میآید: چرا یک اتفاق مشابه، کار بعضی را به حملات پانیک میکشاند و بعضیهای دیگر به راحتی و با خوردن یک لیوان لیموناد با مشکلاتشان کنار میآیند؟ متخصصان هنوز هم به درستی نمیدانند که استرس چگونه باعث وقوع حملات پانیک میشود؛ اما بعضی حدس میزنند که این اتفاق میتواند ناشی از آسیب به فرآیندهای طبیعی اعصاب حسی، در اثر تحمیل استرس به فرد باشد.
یک نظریه با بیان اینکه ذهن برخی افراد به واسطهی شکل تنظیمبندیشان، حساسیت بیشتری به وقایع استرسآور نشان میدهند، از تئوری «ذهنهای تحریکپذیر» حمایت میکنند. به نظر آنان، این تحریکپذیری ناشی از اشتباه مغز در تقسیمبندی وقایع خطرناک در نظر گرفته میشود و در نتیجه، علائم هشداردهندهای به بدن مخابره میکند. در کنار همهی اینها، نقش ترکیب ژنی در استعداد ذاتی انسانها، به تمایل به سمت تجربهی حملهی پانیک نیز میتواند بررسی شود.
بررسیهای مغز در زمان وقوع حملههای پانیک نشان دادند، هنگام رخداد این حملات، ساخت هورمونهایی در مغز تحریک میشود، که به طور ذاتی در زمان جنگ و یا پرواز در بدن ساخته میشوند. دوتا از این هورمونها «آدرنالین» و «نودآدرنالین» هستند. در شرایط معمولی، این هورمونها باید وقتی ترشح شوند که شخص با یک ببر یا خرس روبهرو میشود، نه در هنگامی که راحت در تختخوابش خوابیده است! ترشح این هورمونها، شخص را برای مقابله با وضعیت دشوار احتمالی آماده میکند؛ در نتیجه هم سیستم تنفسی و هم سیستم چرخش خون فعالتر و پرکارتر میشود تا بدن بتواند در مقابل خطر، عکسالعمل مناسبی داشته باشد. در اثر این هورمونها، میزان زیادی اکسیژن به مغز پمپ میشود تا مرکز فرماندهی بدن بتواند در برابر خطرهای تهدیدکنندهی حیات، سریعترین واکنشِ ممکن را داشته باشد. مشکل واقعی اینجاست که در حملات پانیک، همهی این اتفاقها در داخل بدن به وقوع میپیوندد؛ اما در محیط بیرون هیچ خطر واقعیِ تهدیدکنندهای وجود ندارد. وقتی فرد وحشتزده میشود و همهی فرآیندهای بدن افزایش پیدا میکند و البته هیچ خطر واقعیای را نمییابد، آن وقت است که گیج میشود و این حیرت و تعجب، بر میزان ترس او میافزاید.
انسانها وقتی در مدت زمان کوتاهی با تغییرات سریعی در زندگی روبهرو میشوند، حتماً تحت تأثیر قرار میگیرند؛ ممکن است مشکلشان را حل کنند، فراموششان کنند و… یا اینکه به حملات پانیک دچار شوند. اگر استعداد دچار شدن به حملات پانیک را داشته باشند، آن وقت است که یک ناخوشی درونی و البته ساده میتواند روی فرد تأثیر گذاشته و تحملش را کاهش دهد، تا جایی که به ذهن و بدنش پیغامهای مخربی فرستاده شود؛ پیغامهای شروع حمله.بررسیهای مغز در زمان وقوع حملههای پانیک نشان دادند، هنگام رخداد این حملات، ساخت هورمونهایی در مغز تحریک میشود، که به طور ذاتی در زمان جنگ و یا پرواز در بدن ساخته میشوند. دوتا از این هورمونها «آدرنالین» و «نودآدرنالین» هستند. در شرایط معمولی، این هورمونها باید وقتی ترشح شوند که شخص با یک ببر یا خرس روبهرو میشود، نه در هنگامی که راحت در تختخوابش خوابیده است! ترشح این هورمونها، شخص را برای مقابله با وضعیت دشوار احتمالی آماده میکند؛ در نتیجه هم سیستم تنفسی و هم سیستم چرخش خون فعالتر و پرکارتر میشود تا بدن بتواند در مقابل خطر، عکسالعمل مناسبی داشته باشد.
حال این پرسش به وجود میآید: چرا یک اتفاق مشابه، کار بعضی را به حملات پانیک میکشاند و بعضیهای دیگر به راحتی و با خوردن یک لیوان لیموناد با مشکلاتشان کنار میآیند؟ متخصصان هنوز هم به درستی نمیدانند که استرس چگونه باعث وقوع حملات پانیک میشود؛ اما بعضی حدس میزنند که این اتفاق میتواند ناشی از آسیب به فرآیندهای طبیعی اعصاب حسی، در اثر تحمیل استرس به فرد باشد.
یک نظریه با بیان اینکه ذهن برخی افراد به واسطهی شکل تنظیمبندیشان، حساسیت بیشتری به وقایع استرسآور نشان میدهند، از تئوری «ذهنهای تحریکپذیر» حمایت میکنند. به نظر آنان، این تحریکپذیری ناشی از اشتباه مغز در تقسیمبندی وقایع خطرناک در نظر گرفته میشود و در نتیجه، علائم هشداردهندهای به بدن مخابره میکند. در کنار همهی اینها، نقش ترکیب ژنی در استعداد ذاتی انسانها، به تمایل به سمت تجربهی حملهی پانیک نیز میتواند بررسی شود.
بررسیهای مغز در زمان وقوع حملههای پانیک نشان دادند، هنگام رخداد این حملات، ساخت هورمونهایی در مغز تحریک میشود، که به طور ذاتی در زمان جنگ و یا پرواز در بدن ساخته میشوند. دوتا از این هورمونها «آدرنالین» و «نودآدرنالین» هستند. در شرایط معمولی، این هورمونها باید وقتی ترشح شوند که شخص با یک ببر یا خرس روبهرو میشود، نه در هنگامی که راحت در تختخوابش خوابیده است! ترشح این هورمونها، شخص را برای مقابله با وضعیت دشوار احتمالی آماده میکند؛ در نتیجه هم سیستم تنفسی و هم سیستم چرخش خون فعالتر و پرکارتر میشود تا بدن بتواند در مقابل خطر، عکسالعمل مناسبی داشته باشد. در اثر این هورمونها، میزان زیادی اکسیژن به مغز پمپ میشود تا مرکز فرماندهی بدن بتواند در برابر خطرهای تهدیدکنندهی حیات، سریعترین واکنشِ ممکن را داشته باشد. مشکل واقعی اینجاست که در حملات پانیک، همهی این اتفاقها در داخل بدن به وقوع میپیوندد؛ اما در محیط بیرون هیچ خطر واقعیِ تهدیدکنندهای وجود ندارد. وقتی فرد وحشتزده میشود و همهی فرآیندهای بدن افزایش پیدا میکند و البته هیچ خطر واقعیای را نمییابد، آن وقت است که گیج میشود و این حیرت و تعجب، بر میزان ترس او میافزاید.
بیشتر بخوانید: حملهی اضطراب در مقابل حمله پانیک
بعضی محققان بر این باورند که ممکن است نورآدرنالین، مسئول بیشتر پریشانیِ بهوجودآمده در بیماران باشد. نورآدرنالین میتواند روی «لوب فرونتال» مغز، که مسئول قضاوت و استدلال است، اثر گذاشته و علاوه بر دیگر فرایندهای مغزی، به شکل واضحی روی قدرت تفکر افراد تأثیر میگذارد. وقتی فرد نمیتواند به درستی اتفاقات اطراف و زنجیرهی احساسهای منفی را که به سویش هجوم میآورد درک کند، آن وقت است که دچار اشتباه در ارزیابی از شرایط شده و تصور میکند دچار حملهی قلبی شده و یا در حال مرگ است.
برخی افراد نیز در اثر مصرف بعضی مواد شیمیایی به این حملات دچار میشوند. موادی مانند کافئین، نیکوتین و بعضی داروهای دیگر میتوانند جرقهی وقوع حملهی پانیک را در یک فرد بزنند؛ چراکه اینها موادی هستند که باعث ایجاد علائم تحریک در فرد میشوند؛ مثل عصبانیتی که گاه پس از خوردن چند فنجان قهوه اسپرسو به وجود میآید. در غرب، نزدیک به یکسوم تا نیمی از بیمارانی که اولین بار حملهی پانیک را تجربه میکنند، از سابقهی مصرف «ماری جوانا» پیش از وقوع حمله خبر میدهند.
برخی افراد نیز در اثر مصرف بعضی مواد شیمیایی به این حملات دچار میشوند. موادی مانند کافئین، نیکوتین و بعضی داروهای دیگر میتوانند جرقهی وقوع حملهی پانیک را در یک فرد بزنند؛ چراکه اینها موادی هستند که باعث ایجاد علائم تحریک در فرد میشوند؛ مثل عصبانیتی که گاه پس از خوردن چند فنجان قهوه اسپرسو به وجود میآید. در غرب، نزدیک به یکسوم تا نیمی از بیمارانی که اولین بار حملهی پانیک را تجربه میکنند، از سابقهی مصرف «ماری جوانا» پیش از وقوع حمله خبر میدهند.
علائم بیماری
وقتی حملهی پانیک آغاز میشود، علائمش در عرض دَه دقیقه به سرعت تشدید میشود. حمله عموماً بیست دقیقه و ندرتاً بیش از یک ساعت طول میکشد. علائم حملهی پانیک ممکن است سریع یا به تدریج برطرف شود. گاه بیمار فکر میکند تپش قلب و درد قفسهی سینهاش، نشانهی آن است که دارد میمیرد. حدود بیست درصد از بیماران در حین حمله، دچار حملههای افتش (سنکوپ) میشوند. این بیماران به بخش فوریتها مراجعه میکنند و با اینکه از نظر جسمی سالماند، اصرار میکنند دچار حملهی قلبی شدهاند و دارند میمیرند!
حملهی پانیک، حداقل با چهار علامت از نشانههای زیر همراه است:
ـ ترس از تنهایی؛
ـ ترس از، ازدستدادن کنترل در مکانهای عمومی؛ مثلاً زمین خوردن در محل کار یا مدرسه و دانشگاه؛
ـ ترس از مکانهایی که خروج از آنها شاید دشوار باشد؛
ـ خانهنشین شدن برای مدت طولانی؛
ـ احساس جدایی و بیگانگی با دیگران؛
ـ احساس بیچارگی؛
ـ وابستگی به دیگران؛
ـ احساس غیرطبیعی بودن اندام بدن؛
ـ احساس غیرطبیعی بودن محیط؛
ـ پریشانی و اضطراب ناگهانی؛
ـ رفتار و مزاج غیرعادی، سراسیمگی، لرزش و تکانهای ناگهانی.
دیگر علائمی که ممکن است رخ دهد، عبارتند از: سرگیجه، حالتی شبیه غش کردن، تعرق بیش از اندازه، سرخ شدن پوست، اختلال در تنفس، احساس درد در قفسهی سینه، تپش قلب، حالت تهوع و استفراغ، کرخت شدن، ناراحتی معده، افکار مغشوش و آشفته، ترس از دیوانه شدن و ترس از مرگ قریبالوقوع، احساس وحشت و سراسیمگی، اشکال در تمرکز گوشبهزنگی، بیخوابی، کاهش میل جنسی و احساس گیر کردن لقمه در گلو. در کنار اینها، احساس غیرواقعی بودن محیط اطراف و یا جدا شدن از جسم هم میتواند در طول حملهی پانیک اتفاق بیفتد.
حملهی پانیک، حداقل با چهار علامت از نشانههای زیر همراه است:
ـ ترس از تنهایی؛
ـ ترس از، ازدستدادن کنترل در مکانهای عمومی؛ مثلاً زمین خوردن در محل کار یا مدرسه و دانشگاه؛
ـ ترس از مکانهایی که خروج از آنها شاید دشوار باشد؛
ـ خانهنشین شدن برای مدت طولانی؛
ـ احساس جدایی و بیگانگی با دیگران؛
ـ احساس بیچارگی؛
ـ وابستگی به دیگران؛
ـ احساس غیرطبیعی بودن اندام بدن؛
ـ احساس غیرطبیعی بودن محیط؛
ـ پریشانی و اضطراب ناگهانی؛
ـ رفتار و مزاج غیرعادی، سراسیمگی، لرزش و تکانهای ناگهانی.
دیگر علائمی که ممکن است رخ دهد، عبارتند از: سرگیجه، حالتی شبیه غش کردن، تعرق بیش از اندازه، سرخ شدن پوست، اختلال در تنفس، احساس درد در قفسهی سینه، تپش قلب، حالت تهوع و استفراغ، کرخت شدن، ناراحتی معده، افکار مغشوش و آشفته، ترس از دیوانه شدن و ترس از مرگ قریبالوقوع، احساس وحشت و سراسیمگی، اشکال در تمرکز گوشبهزنگی، بیخوابی، کاهش میل جنسی و احساس گیر کردن لقمه در گلو. در کنار اینها، احساس غیرواقعی بودن محیط اطراف و یا جدا شدن از جسم هم میتواند در طول حملهی پانیک اتفاق بیفتد.
انواع درمانهای حملات پانیک
حملات پانیک، نادر نیستند. متخصصان میگویند: بیشتر از یکچهارم مردم در تمام طول زندگیشان، حداقل یک حملهی پانیک را تجربه میکنند. حملات پانیک اگرچه ناتوانکنندهاند، یکی از درمانپذیرترین بیماریهای روانی نیز هستند. اکثر بیماران، با توجه به علائمی که مربوط به قلب و تنفس میباشد، به پزشکان متخصص قلب و ریه و مغز و اعصاب مراجعه میکنند و انواع آزمایشات و اقدامات پاراکلینیک را انجام میدهند (انواع عکسبرداری از سر و ریه، نوار مغز و…)؛ اما در واقع دارودرمانی، مشاوره، شناختدرمانی، رواندرمانی و آنالیز ریشههای خودآگاه و ناخودآگاه اضطراب و روشهای آرامسازی (relaxation) است که میتواند به بیمار در کنترل این حملات، کمک فراوانی کند.
نکات دیگری که میتواند آرامش بیشتری به فرد دچار حمله دهد، شامل این موارد است: اطمینان دادن به بیمار و همراهیان مبنی بر اینکه این علائم مربوط به یک بیماری شناختهشده است و منشأ جسمانی ندارد، بلکه منشائی ذهنی و روانی دارد و باعث مرگ نخواهد شد، تشویق بیمار به تنفس آرام و عمیق در مواقع تنگی نفس، اجتناب از مصرف کافئین و نیکوتین.
در دارودرمانی، دورهی درمان پس از بهبود اولیه، که حدود یک ماه طول میکشد، در حدود هشت تا دوازده ماه است؛ اما خبر خوب اینکه پانیک به هیپنوتیزمدرمانی نیز جواب میدهد؛ بهخصوص وقتی با هیپنوآنالیز و جلسات شناختدرمانی همراه باشد که دورهی درمان را بسیار کوتاه میکند.
همچنین شیوهی واکنش بیمار در زمان بروز حملات میتواند به او کمک کند تا از وقوع واکنشهای عصبی غیر قابل کنترل، جلوگیری نماید. بیمار در صورت وقوع حمله باید سریع بنشیند تا دیگر ترسی از افتادن نداشته باشد. بعد، عضلات ساق پا، دست و شکمش را سفت کند. این کار باعث میشود خون به سمت سر جریان یابد و از بیهوشی جلوگیری کند؛ علاوه بر این، بیمار باید فکرش را از وقوع حمله منصرف کند و در مقابلِ یورش افکار منفی، سعی کند به سراغ کارهای ساده و راحت برود؛ میتواند تنها سکوت کند و بنشیند، یا اینکه به سراغ تماشای تلویزیون برود و یا اتاقش را مرتب کند.
در پایان باید به این نکته نیز توجه داشت که برای داشتن شرایط روانی سالم و پیشگیری از ابتلا به بسیاری از بیماریهای اعصاب و روان، داشتن یک شیوهی زندگی سالم، حرف اول را میزند. این شیوهی زندگی سالم، آمیزهای است از داشتن تعادل همیشگی در زندگی در فاصلهی ساعاتی که صرف کار، تفریح، مسافرت، استراحت و ورزش میشود. در ضمن، توجه به تغذیهی سالم، بهویژه رژیم غذایی شامل: سبزیجات، میوهجات و لبنیات تازه و پرهیز از مصرف مواد الکلی و مصرف خودسرانهی هر گونه دارو توصیه میشود.
نکات دیگری که میتواند آرامش بیشتری به فرد دچار حمله دهد، شامل این موارد است: اطمینان دادن به بیمار و همراهیان مبنی بر اینکه این علائم مربوط به یک بیماری شناختهشده است و منشأ جسمانی ندارد، بلکه منشائی ذهنی و روانی دارد و باعث مرگ نخواهد شد، تشویق بیمار به تنفس آرام و عمیق در مواقع تنگی نفس، اجتناب از مصرف کافئین و نیکوتین.
در دارودرمانی، دورهی درمان پس از بهبود اولیه، که حدود یک ماه طول میکشد، در حدود هشت تا دوازده ماه است؛ اما خبر خوب اینکه پانیک به هیپنوتیزمدرمانی نیز جواب میدهد؛ بهخصوص وقتی با هیپنوآنالیز و جلسات شناختدرمانی همراه باشد که دورهی درمان را بسیار کوتاه میکند.
همچنین شیوهی واکنش بیمار در زمان بروز حملات میتواند به او کمک کند تا از وقوع واکنشهای عصبی غیر قابل کنترل، جلوگیری نماید. بیمار در صورت وقوع حمله باید سریع بنشیند تا دیگر ترسی از افتادن نداشته باشد. بعد، عضلات ساق پا، دست و شکمش را سفت کند. این کار باعث میشود خون به سمت سر جریان یابد و از بیهوشی جلوگیری کند؛ علاوه بر این، بیمار باید فکرش را از وقوع حمله منصرف کند و در مقابلِ یورش افکار منفی، سعی کند به سراغ کارهای ساده و راحت برود؛ میتواند تنها سکوت کند و بنشیند، یا اینکه به سراغ تماشای تلویزیون برود و یا اتاقش را مرتب کند.
در پایان باید به این نکته نیز توجه داشت که برای داشتن شرایط روانی سالم و پیشگیری از ابتلا به بسیاری از بیماریهای اعصاب و روان، داشتن یک شیوهی زندگی سالم، حرف اول را میزند. این شیوهی زندگی سالم، آمیزهای است از داشتن تعادل همیشگی در زندگی در فاصلهی ساعاتی که صرف کار، تفریح، مسافرت، استراحت و ورزش میشود. در ضمن، توجه به تغذیهی سالم، بهویژه رژیم غذایی شامل: سبزیجات، میوهجات و لبنیات تازه و پرهیز از مصرف مواد الکلی و مصرف خودسرانهی هر گونه دارو توصیه میشود.