خانه » همه » مذهبی » موارد حرمت غیبت

موارد حرمت غیبت


موارد حرمت غیبت

۱۳۹۷/۱۰/۱۷


۴۵۲ بازدید

غیبت پشت سر انسان مومن حرام است چگونه باید تشخیص دهیم چه کسی مومن است؟

پرسشگر گرامی ، به نکات زیر توجه نمایید :
الف ) هر شخصی که در جامعه اسلامی زندگی می کند، تا زمانی که اظهار کفر و نفاق نکرده و مواردی که غیبت از او را جایز می نماید، انجام ندهد، آبروی او محترم بوده و لازم است که آبروی او حفظ شود و غیبت از او جایز نیست .
ب ) موارد جواز غیبت
گاهی عنوان ثانوی غیبت ، عنوان اولی را تحت الشعاع قرار می دهد و در موارد خاصی غیبت مجاز یا واجب می گردد و این در جایی است که پای مصلحت مهمتری در کار باشد به گونه ای که حفظ آن مصلحت بر مفاسد بزرگ غیبت غالب و چیره گردد. از جمله مواردی که داخل در این استثناء است موارد زیر است:
1- در مورد دادخواهی و رفع ظلم و گرفتن حق که اگر شخص مظلوم افشاگری نکند کسی به داد او نمی رسد و حق او پایمال می گردد. این همان چیزی است که قرآن کریم می فرماید: «لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم و کان الله سمیعا بصیرا؛خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود بدی ها را اظهار کند مگر آن کس که مظلوم واقع شده خداوند شنوا و دانا است» (نساء، آیه 148).
2- در مورد بدعت گذاران و توطئه گران و کسانی که بر ضد مصالح مسلمین نقشه می کشند که اگر کار آنها برملا و آشکار گردد مردم به پا می خیزند و جلوگیری کامل یا نسبی می کنند، غیبت این گونه افراد نیز جایز بلکه واجب است.
3- در مورد مسلمانی که جان یا مال یا ناموسش از سوی دیگری در خطر قرار گرفته و او آگاه نیست، افشای این خطر نیز جایز بلکه گاهی واجب است.
4- در مورد مشورت؛ یعنی در آنجا که کسی می خواهد مثلا با دیگری ازدواج کند یا شرکتی تشکیل دهد یا مسافرت نماید و از انسان درباره شخص مورد نظرش سؤال می کند، در اینجا امانت در مشورت اقتضا می کند آنچه را می داند و در مورد آن برنامه تأثیری گذارد افشا کند چون پرده پوشی در این گونه موارد خیانت است و خیانت در مشورت جایز نیست.
5- در مورد شهادت دادن در جایی که از انسان تقاضای شهادت کنند، نیز غیبت کردن جایز است چون مصلحت شهادت قوی تر است.
6 – طرف متجاهر به فسق باشد؛ یعنى، هیچ گونه پروایى نداشته باشد که علناً به گناه و معصیتى دست بزند، که در خصوص گناه علنى او غیبت جایز است.
7 ـ ممکن است فردى را براى سمتى نظیر نمایندگى یا ریاست قسمتى خاص، نامزد نموده و مورد بحث قرار دهند. در اینجا انسان مى تواند اگر نقطه ضعفى را اطلاع دارد که خداى ناخواسته با پیدا کردن آن سمت، به اسلام و انقلاب ضربه مى زند، به مسؤولین گوشزد کند،
8 ـ فرض بفرمایید بیمارى است که نمى خواهد بعضى از اسرارش نزد طبیب فاش شود و از طرفى چاره اى نیست و طبیب براى معالجه باید بداند. در اینجا نیز مى توان على رغم خواست بیمار، پزشک معالج او را در جریان امر قرار داد. غیبت نسبت به گناهان پنهانى جایز نیست و در نتیجه اگر شخص مبتلا به ارتکاب گناهى است که دیگران از آن خبر ندارند، ذکر آن گناه حرام است.
9 ـ اگر در مورد خاصى احتمال منحرف شدن شخصى در اثر هم نشینى و عدم اطلاع از مفاسد وى وجود دارد، مى توانیم شخص مورد نظر را از معاشرت با آن گنه کار منع کنیم. در این راستا باید کمال احتیاط را رعایت نمود؛ یعنى، در مرحله اول تنها مى توانیم بگوییم که «این معاشرت به صلاح شما نیست» و حق بازگو کردن معایب و گناهان آن شخص را نداریم، پس باید این کار را مرحله به مرحله و به صورت تدریجى انجام دهیم.
10ـ کسی که ادعای منصبی را داشته باشد که صلاحیت آنرا ندارد مثلا شخص بی لیاقتی ادعای فقاهت می کند و متصدی اموری می شود که اهلیت و صلاحیت آنرا ندارد می توان مردم را به نواقص او توجه داد.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد