خانه » همه » مذهبی » مواضع نسبت به مختار

مواضع نسبت به مختار


مواضع نسبت به مختار

۱۳۹۷/۰۹/۱۳


۱۹۳۶ بازدید

آیا مختار ثقفی مورد تایید ائمه هست یا خیر؟؟چرا برخی افراد از مختار بد میگن؟؟؟؟آیا درست است که ابراهیم مالک اشتر مختار را تنها گذاشت؟؟؟؟

ائمه نسبت به قیام های متعددی که در طول تاریخ شکل گرفته بنابر انگیزه‌ها و اهداف قیام و شرایط سیاسی دوران اقدام به حمایت، رد قیام و یا سکوت می کردند. اما آنچه در اکثر مواضع واضح و مبرهن است، ایشان به نحو مستقیم یا غیر مستقیم در هیچ قیامی مشارکت نداشتند و امر قیام را موکول به زمان ظهور امام زمان(علیه السلام) می کردند.دو دستگی روایات در مدح و ذم مختار:
با نگاهی به احادیث و روایات و نیز آثار علمای متقدم و متاخر می توان به دو دستگی نگاه ها درباره مختار و قیام او پی برد. از علمای متاخر، آیت الله خوئی درباره اخبار مربوط به مختار بر این باور است که اخبار و روایات رسیده در مورد مختار دو قسم است: ۱ـ اخباری در مدح و ستایش اوست و ۲ـ اخباری که در مذمت اوست؛ اما اخبار در مدح او قوی تر و برتر است (معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۹۴).

الف.روایات در مدح مختار:
ظاهراً اولین کسی که از مختار حرفی را نقل می کند، علامه حلی است. علامه در «خلاصة الاقوال» ( ص ٢٧۶، شمارة ١٠٠٧) ایشان را در قسمت اول کتاب نقل می کند. برخی از صاحب نظران را این عقیده است، این که علامه حلّی شخصی را در قسمت اول نقل می کند، به این معناست که او عادل و ممدوح است. در ادامه مهمترین روایات های را بیان می کنیم که درباره مدح مختار بیان شده است.
1. در تفسیر حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) آمده است که امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: «… این دو فرزند بزرگوار من حسن و حسین را شهید خواهند کرد، حق تعالى عذابى بر ایشان[دشمنان] وارد خواهد ساخت به شمشیر آنهائى که بر ایشان مسلّط خواهد گردانید چنانچه بر بنى اسرائیل چنین عذاب‌ها مسلّط گردانید.گفتند: «کیست آنکه بر ایشان مسلّط خواهد شد یا امیرالمؤمنین؟» فرمود: «پسرى است از قبیله بنى ثقیف که او را مختار بن ابى عبیده مى گویند»( بحار الانوار، ج،۴۵ ص۳۴).
2- بررسی موضع گیری امام سجاد(علیه السلام) نسبت به قیام مختار امری مبهم و دارای ابعاد نامشخصی است؛ چرا که نقل قول ها در این باره گوناگون و گاه متضاد است؛ اما آنچه که بسیار معروف و مشخص است نقل تاریخی است که مختار سر عبیدالله را به خدمت امام سجاد(علیه السلام) فرستاد و ایشان به سجده رفتند و فرمودند: «سپاس خداى را که دعاى مرا مستجاب نمود و انتقام خون پدرم را گرفت». (رجال کشّی، ص۱۲۷؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۴۴).
همچنین در روایات های از امام باقر و امام صادق(علیه السلام)، مختار و قیام او مورد عنایت قرار گرفته است.( رجال کشى، ج 1، ص 340-341). برخی نقل های تاریخی نیز دلالت بر آن دارد که قیام مختار قبل از آغاز و شکل گیری آن از سوی یاران خاص اهل بیت خبر داده شده بود؛ میثم تمار که از یاران خاص علی بن ابی طالب (علیه السلام) و آشنا با علوم و اسرار غریبه بود به مختار اعلام کرده بود که وی موفق به کشتن ابن مرجانه خواهد شد. اینها بخشی از روایات است که خویی آنها بیان کرده است(معجم رجال الحدیث، ج ١٨، ص٩۴). علمای متاخر شیعه را عقید بر این است که روایات فوق به لحاظ محتوا و سند محکم هستند و ضعفی ندارند.
ب.روایات در ذم مختار:
در مقابل گروهی از مخالفان مختار، روایاتی را از ائمه معصومین نقل کرده و به استناد بدانها رای به انحراف مختار داده اند. بعضی از علما عقیده دارند که مختار بن ابی عبیده ثقفی فردی درست عقیده نبوده و مستحق ورود در آتش است، به همین دلیل وارد جهنم می شود اما با شفاعت امام حسین (علیه السلام) از آن خارج می گردد. علامه مجلسی مایل به این قول شده است و آن را راه حلی برای جمع بین اخبار مختلفی- که درباره مختار وارد شده اند ، قرار داده است.
از جمله روایاتی که دربارۀ مذمت مختار در کتب روایی و رجالی ذکر شده عبارتند از:

1. حبیب الخثعمی از أبی عبد الله (امام صادق(علیه السلام)) روایت کرده که فرمود: مختار بر علی بن حسین (امام سجاد علیه السلام ) دروغ می بست.
2. یونس بن یعقوب، از أبی جعفر (امام باقر (علیه السلام) ) روایت کرده که فرمود: مختار بن أبی عبیدة به علی بن الحسین(امام سجاد (علیه السلام)) نامه ای نوشت و هدایایی برای ایشان از عراق فرستاد، پس هنگامی که فرستادگان بر در خانه علی بن الحسین ایستادند، شخصى رفت براى آنان اجازه ورود بگیرد.

آنگاه شخصى از طرف حضرت سجاد بیرون آمده و به آنان گفت: امام سجاد می فرماید: از در خانه من دور شوید، زیرا من هدیه هاى دروغ گویان را نمی پذیرم و نامه هاى آنان را نمی خوانم. آنان نام حضرت سجاد را محو کردند و در عوض نام محمّد بن حنفیه را نوشتند.

3. شیخ صدوق نیز روایت مرسلی را روایت کرده است که: وقتى امام حسن (علیه السلام) در تاریکى ساباط (مدائن) زخمی شد، مختار به عموى خود گفت: حسن را بگیر و تسلیم معاویه کن، او عراق را به ما خواهد داد، شیعیان از گفتار مختار به عمویش به خشم آمدند؛ پس قصد کردند مختار را بکشند، عمویش از شیعیان عذر خواهى نمود و تقاضا کرد او را ببخشند، شیعیان از کشتنش در گذشتند.

نظر علمای متاخر از جمله آیت الله خویی در بررسی این روایات این است که با بررسی این روایات معلوم می شود که سند سه روایت اول به طور جدّی ضعیف است و روایت چهارم به خاطر مرسل بودنش قابل اعتماد نیست، علاوه بر آن، اگر روایت صحیح هم بوده باشد می توان گفت این خواسته مختار خواسته ای جدی نبوده و بی شک مختار خواسته است با آن پیشنهاد نظر عمویش را کشف کند، پس اگر بداند که عمویش چنین می خواهد برای خلاصی امام حسن(علیه السلام) اقدام کند. بنابراین گفته او از باب علاقه به امام حسن(علیه السلام) است. در ادامه نظرات برخی از علمای شیعه معاصر را بیان می کنیم:

نظرات علمای شیعه متاخر:
1. مقدس اردبیلی: «در حسن عقیده مختار سخنی نیست و علامه حلی رحمه الله او را مقبول شمرده و امام باقر جمعی را که مختار را به بدی یاد کردند از این کار منع فرمود و امام صادق(علیه السلام) بر او رحمت فرستاد و امام زین العابدین (علیه السلام) وی را به دعای خیر یاد کردند» (حدیقه الشیعه، صص۵۰۶ – ۵۰۵).
2. حاج شیخ عباس قمی: ایشان بعد از نقل روایتی درباره شاد کردن دل مؤمن واعانت به مسلمانان می فرماید:«چگونه خواهد بود حال مختار که این سیرت مرضیه او بود و اخبار معتبر در باب ادخال سرور در قلب مؤمن بیش از آن است که احصاء شود. پس خوشا به حال مختار که دل های حزون و ماتم زده اهل البیت رسالت را شاد کرد و دو دعای امام سجاد به دست او مستجاب شد» (منتهی الآمال، ج۱، ص۴۵۱).
3.علامه مامقانی: «این مرد (مختار) مذهبش امامی ومعتقد به امامت ائمه معصومین (:) و حکومت او با اجازه امام بوده است گرچه وثاقت او ثابت نیست.(تنقیح المقال، ج۳، ص۲۰۶).
4. علامه عبدالرزاق مقرّم: مقام مختار از هرگونه تهمت و ناروا منزه است و دل او سرشار از محبت ولایت خاندان پیامبر(ص) بود و روایات و سخنانی که حاکی از تهمت های ناروا به ساحت اوست همه دروغ و باطل بوده است (تنزیه المختار، ص۲).

قسمت دوم: بله ابراهیم وقتی در موصل بود از مختار رویگردان شد، و مصعب بن زبیر به کمک شورشیان کوفه به مختار و اطرافیانش حمله کرد ومختار را کشت سپس مصعب از ابراهیم خواست که به اطاعت از عبدالله بن زبیر گردن نهد. به گفته ابن‌اثیر، عبدالملک بن مروان نیز ابراهیم را به اطاعت از خود خواند، ولی ابراهیم از آن روی که در جنگ با امویان، عبیدالله بن زیاد و تنی چند از اشراف شام را کشته بود، از پیوستن به عبدالملک بیمناک شد و به دعوت مصعب پاسخ مثبت داد.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد