خانه » همه » مذهبی » نایبان عام

دانلود کتاب های امتحان شده

نایبان عام

لیست زیر نام ۶۱ زعیم به همراه مدت زمان زعامت و مکان آنها در زمان غیبت کبری:
1. ابن قولوی- 39 سال – شهر قم
2. شیخ صدوق -13 سال – شهر ری
3. شیخ مفید 32بغداد
4. سید مرتضی 23 بغداد
5. شیخ طوسی 24 بغداد و نجف
6. ابن براج 21 طرابلس
7. شیخ مفید ثانی 34 نجف
8. طبرسی 23 مشهد و سبزوار
9. ضیاء الدین راوندی 12 کاشان
10. قطب الدین راوندی 13 کاشان
11. ابن زهره 12 حله
12. ابن ادریس 13 حله
13. شمس الدین موسوی 32 حله
14. ابن نماء 15 حله
15. محقق حلی 22 حله
16. ابن سعید حلی 14 حله
17. علامه حلی 36 حله و قزوین
18. عمیدی 28 حله
19. فخر المحققین 17 حله
20. شهید اول 15 حله
21. ابن خازن حائری حله
22. ابن شهید اول حله
23. فاضل میسوری 16 حله
24. ابن فهد حلی 15 حله
25. ابن رشید قطیفی حله
26. اسدی حلی حله
27. ابن هلال جزایری حله
28. محقق ثانی 24 اصفهان حلب
29. شهید ثانی 24 جبع شام
30. حارثی 18 جبل عامل و هرات
31. مقدس اردبیلی 9 نجف
32. موسوی عاملی 16 جبع شام
33. ملا عبد الله شوشتری 12 اصفهان
34. شیخ بهائی 9 اصفهان
35. میرداماد 9 اصفهان
36. علامه مجلسی اول 29 اصفهان
37. مازندرانی 10 اصفهان
38. محقق خوانساری 18 اصفهان
39. علامه مجلسی دوم 12 اصفهان
40. جمال خوانساری 15 اصفهان
41. فاضل هندی 12 اصفهان
42. احمد جزایری 13 اصفهان
43. سید عبدالله جزایری 23 اصفهان
44. وحید بهبهانی 35 نجف
45. بحر العلوم 4 نجف
46. اکبر کاشف الغطاء 20 نجف
47. موسی کاشف الغطاء 13 نجف
48. علی کاشف الغطاء 13 نجف
49. علامه شفتی4 اصفهان
50. صاحب جواهر 6 نجف
51. شیخ انصاری 15 نجف
52. میرزای شیرازی 31 سامراء
53. آخوند خراسانی 17 نجف
54. محمد کاظم یزدی 8 نجف
55. میرازی دوم 1 نجف
56. شیخ الشریعه اصفهانی 1 نجف
57. شیخ عبد الکریم حائری یزدی 16 قم
58. سید ابوالحسن اصفهانی 10 نجف
59. آیت الله بروجردی 15 نجف
60. آیت الله امام خمینی 30 قم ، نجف و تهران
61. آیت الله امام خامنه ای تا کنون 2۴ سال تهران
توضیح آنکه : امـام عـصـر(عـج) در دوران غیبت کبری همچون دوران غیبت صغری سفرا و نمایندگانی در میان امّت دارد. تـفـاوتـی کـه از ایـن جـهـت بـیـن دو دوران وجـود دارد، در خـاص و عـام بـودن نـمایندگان و چگونگی ارتباط آنان با آن حضرت است.
امـام زمـان (عـج) در دوران غـیـبـت کـبـری فـرد خـاصـی را به عنوان نایب خود تعیین نکرد، بلکه مـعـیـارهـایـی ارائه داد و از امـّت خـواسـت در مـشـکـلات دیـنـی و مسائل جاری خود به افراد واجد ملاکها و شرایط تعیین شده رجوع کنند.
امـام (ع) ضـمن پاسخ به مسائلی که توسط چهارمین سفیر آن حضرت در آخرین روزهای حیاتش از مـحـضـر آن بـزرگـوار اسـتـفـسـار کـرده بـود، در مـورد حـوادث و مسائل جاری فرمود:
(اَمَّا الْحـَوادِثُ الْواقـِعـَةُ فـَارْجـِعـُوا فـیـهـا اِلی رُواةِ حَدیثِنا فَاِنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَ اَنَا حُجَّةُ اللّهِ عَلَیْهِمْ.)
اما در مورد حوادث و پیشامدهایی که رخ می دهد، به راویان حدیث ما رجوع کنید، زیرا آنان حجت من بر شما هستند و من حجّت خدا بر آنان هستم.
امـام (ع) در ایـن توقیع شریف (راویان حدیث) را که مصداق آن فقها و مجتهدان علوم دینی هستند، به عنوان (حجّت) خود بر مردم معرفی کرد و بدین سان ارکان فقاهت و مرجعیّت را در دوران غیبت کبری استوار ساخت و ولایت و سرپرستی آنان را به ولایت خود گره زد.
پـیـش از امـام زمـان (عـج) پـدر بـزرگـوارش امـام عـسـکـری (ع) بـه نقل از امام صادق (ع) برای فقهایی که عنوان نیابت حضرت ولیّ عصر(عج) را دارند و مردم می بایست بدانان رجوع کنند، معیارها و شرایطی بیان کرده است :
(اَمـّا مـَنْ کـانَ مـِنَ الْفـُقـَهـاءِ صائِنًا لِنَفْسِه ، حافِظًا لِدینِه ، مُخالِفًا عَلی هَواهُ مُطیعًا لِاَمْرِ مَوْلاهُ فَلِلْعَوامِ اَنْ یُقَلِّدُوهُ).
آن کـس از فـقیهان که از نفسش مراقبت و از دینش نگهبانی کند و مخالف هوا و هوس و مطیع فرمان مولایش باشد، بر مردم لازم است که از وی پیروی کنند.
تـفـاوت دیـگـر در چـگـونـگـی ارتـبـاط آنـان بـا امـام زمـان (عـج) اسـت. نـایبان خاص ، افتخار شـرفـیابی به حضور امام (ع) را داشتند و مشکلات و خواسته های شیعیان را به صورت کتبی یـا شـفـاهـی به آن بزرگوار منتقل کرده ، پاسخ لازم را از امام می گرفتند؛ ولی نایبان عام از چـنـین افتخاری بی بهره اند و آنچه آنان را با مولایشان مرتبط می سازد، همان علقه و رابطه معنوی و ولایی است.
نایب عام؛ فردی است که به طور مشخص و معین، از طرف امام معرّفی نشده است، بلکه دارای صفات و ویژگی هایی است که یک نایب باید داشته باشد. (این ویژگی­ ها، علاوه بر این که عقل بدان­ ها اشاره دارد، در روایات نیز به آن­ ها اشاره شده است) این شخص، به نیابت از امام زمان (علیه السلام) سرپرستی جامعه شیعه را بر عهده دارد، ولی چون به صورت مشخص و به نام از طرف امام معرفی نشده است، نایب عام نامیده می­ شود.
پس از آن که معنای نایب عام دانسته شد، اکنون باید روشن شود که کدام گروه از افراد جامعه شیعه، مصداق نایب عام هستند و وظیفه سرپرستی بر دوش آنان گذارده شده است. علاوه بر این که از دیدگاه عقل، تنها فقها و مجتهدان جامع­الشرایط، لیاقت رهبری و سرپرستی جامعه را می­ توانند عهده­ دار باشند، زیرا جامعه اسلامی باید بر اساس دستورات دین اداره شود و لذا زمامدار، باید مسلمانی باشد که نسبت به مبانی و احکام دین، آگاه باشد تا بتواند طبق مقررات اسلامی، جامعه را راهبری کند و این فرد، کسی جز فقیه و مجتهد توان­مند در تدبیر جامعه نیست، با رجوع به روایات به روشنی به دست می­ آید که مقام رهبری و اداره جامعه و نیابت از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) ‌فقط شایسته مجتهد جامع­ الشرایط است و چنین فردی از طرف آن بزرگوار، سکّان جامعه را باید در دست بگیرد. در اینجا به برخی از روایات اشاره می ­کنیم: اسحاق بن یعقوب می­ گوید: از محمد بن عثمان عمری (دومین نایب خاص) خواستم نامه ­ای را که مشتمل بر مسایلی بود، خدمت حضرت برساند و پاسخ آن ها را دریافت کند. توقیع و نامه­ ای از وجود مقدس صادر شد و حضرت، پاسخ­ هایی را مرقوم فرمودند که از جمله­ی آن­ ها این سخن است «و اَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَاْرجِعُوا فیها اِلی رُواةِ حَدیثنا فَاِنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَ اَنَا حُجَّةُ الله عَلَیْهِمْ». (کمال­الدین ، ج 2، ب 45، ح 4؛ وسایل الشیعة، ج 27، ب 11، ص 140، ح 9 ).روشن است که مراد از حوادث واقعه، پیشامدها و رخدادهایی است که بر جامعه وارد می­ شود و باید به صورت صحیح و طبق نظر دین، از آن­ ها گذر کرد و مصلحت جامعه را در سایه دین درباره­ی آن ها مدّ نظر قرار داد. در این توقیع شریف، حضرت مهدی (علیه السلام) امر به مراجعه به راویان و دین­ شناسان امر کرده است و آنان را از طرف خود، حجت بر مردم و خلیفه خود معرفی می­ کند.
عمر بن حنظله، روایتی نقل می­ کند که علما آن را پذیرفته­ اند و لذا به «مقبوله» مشهور گشته است. در این روایت، از وجود مقدس امام صادق (علیه السلام) در رابطه با وظیفه شیعه در برابر مشکلات و منازعات و مرجع صالح برای رسیدگی به امور، چنین نقل شده است:«ینظران من کان منکم ممّن قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا، و عرف احکامنا،‌ فلیرضوا به حکماً، فَاِنّی قد جعلته علیکم حاکما. فاذا حکم بحکمنا فلم­یقبل منه، فانما استخّف بحکم الله و علینا ردّ و الراد علینا الراد علی الله و هو علی حدّ‌ الشرک بالله، باید نگاه کنند کسانی که از شمایند (شیعیان) به کسی که حدیث ما را روایت می­ کند و در حلال و حرام ما تأمل و دقت می­ کند و احکام ما را می­ شناسد. پس به حکم او باید راضی باشند. پس من او را بر شما حاکم قرار دادم، پس اگر او به حکم ما حکم دارد و از او پذیرفته نشد، همانا به حکم خدا استخفاف ورزیده است و ما را ردّ کرده است و کسی که ما را رد کند، خدا را رد کرده و این، در حدّ شرک به خدا است. (وسایل الشیعه، ج 27، ب 11، ص 136، ح 1). مراد از شخص آگاه به حلال و حرام، همان فقیه است که با تأمّل در روایات، با احکام و دستورات دین آشنا می­ شود. امام صادق (علیه السلام) چنین فردی را شایسته دانسته و مردم را به رجوع به او و پذیرش حکم او ملزم کرده و او را حاکم قرار داده است.
وجود مقدس امام علی (علیه السلام) از زبان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می­ کند: «اللهم ارحم خلفائی – ثلاثاً – ». قیل:‌ «یا رسول­الله! و مَن خلفائک»؟ قال: «الذین یأتون بعدی یروون حدیثی و سنتی؛ خدایا! خلفای مرا رحمت کن. این جمله را حضرت، سه بار گفت. گفته شد: «ای رسول خدا! خلفای شما کیان­ اند»؟ فرمود: «کسانی که بعد از من می­ آیند و حدیث و سنت مرا نقل می­ کنند».معنای خلیفه، معنایی کاملاً روشن دارد که همان جانشین پیامبر و فردی است که بعد از ایشان در جایگاه آن بزرگوار قرار می­ گیرد و عهده­ دار اموری می­ شود که ایشان بر عهده داشت که همان رهبری و سرپرستی جامعه است. البته به جز اموری که از خصایص شخص پیامبر است که همان دریافت و ابلاغ وحی است.
نکته مهم و قابل دقت در روایت، این است که حضرت به مهم ­ترین مشخصه و ویژگی جانشین اشاره دارد که راوی حدیث و سنت و آشنا به دستورهای دین بودن است. بنابراین، طبق این روایت شریف، نیز تنها، اسلام­شناس و فقیه شایسته، نیابت از معصوم می­ دارد.
بر این اساس شرایطى که در متون و منابع اسلامى مورد تأکید قرار گرفته، عبارت است از:
1. صلاحیت علمى لازم براى افتا در ابواب مختلف فقه (فقاهت و اجتهاد)؛
2. عدالت و تقواى لازم براى رهبرى امت اسلامى؛
3. بینش صحیح سیاسى و اجتماعى، تدبیر، شجاعت و مدیریت و قدرت کافى براى رهبرى.
در مرحله بعد نوبت به تطبیق هر یک از این شرایط بر رهبر معظم انقلاب مى رسد.
در اینجا به صورت خلاصه به پاره اى از ویژگى ها و صلاحیت هاى حضرت آیت اللّه خامنه اى براى احراز منصب رهبرى نظام، به نیابت از امام زمان(عج) اشاره شود:

یک. صلاحیت علمى

یکم. اجتهاد آیت اللَّه خامنه اى از سوى بسیارى از مراجع و بزرگان -از جمله حضرت امام(ره) از قبل تصدیق شده بوده است.
دوّم. همه رساله هاى عملیه نوشته اند که اگر دو نفر عادل خبره به اجتهاد کسى شهادت دهند، اجتهاد او قابل قبول است؛ این در حالى است که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم -که مرکب از ده ها مجتهد مطلق و چندین مرجع تقلید است ایشان را به مرجعیت پذیرفتند. همچنین در اساسنامه جامعه مدرسین آمده است: چیزى به عنوان نظر آن جامعه معتبر است که حداقل شانزده تن از اعضا آن را امضا کرده باشند. بنابراین اعلامیه جامعه مدرسین به این معنا است که حداقل شانزده تن از مجتهدان و خبرگان در فقه، ایشان را مرجع مى دانند.
سوّم. درس خارج مقام معظم رهبرى -که در آن بسیارى از فضلا شرکت کرده و همگى به وزانت علمى آن شهادت مى دهند دلیل بر بنیه علمى نیرومند و ملکه اجتهاد ایشان است. این توان علمى سابق بر رهبرى و حتى ریاست جمهورى ایشان است؛ نه اینکه ایشان پس از رهبرى، درس خوانده و به این رتبه از دانش رسیده باشند.

دو. صلاحیت اخلاقى (عدالت و تقواى لازم)

صلاحیت اخلاقى مقام معظم رهبرى نیز از امورى است که در رفتار و عملکردهاى فردى و اجتماعى ایشان -از زمان کودکى، جوانى و مبارزات سیاسى و نیز مسؤولیت هاى متعددى که در بعد از انقلاب در شرایط حساس داشته اند به روشنى قابل اثبات بوده و تمام اشخاصى که از نزدیک با معظم له در ارتباطاند، گواه بر این مدعا هستند.

سه. توانایى هاى شخصى

در بند سوم اصل یکصد و نهم «بینش صحیح سیاسى و اجتماعى، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافى براى رهبرى» از جمله شرایط و صفات رهبر دانسته شده است.
یکم. مقصود از «بینش صحیح سیاسى و اجتماعى» آن است که رهبر، آن چنان از مسائل و موضوعات و قضایاى سیاسى آگاه باشد که بر آن اساس، هم قادر به اداره امور جامعه باشد و هم در جهت گیرى هاى ظریف بین المللى، تصمیمات بجا، شایسته و مفید به حال جامعه اتخاذ کند.
دوّم. «مدیریت و تدبیر» عبارت از مجموعه استعدادهایى است که در شرایط خاص، در رهبرى بارز و ظاهر مى شود و او را در اجراى وظایف سنگین خود یارى مى کند. کشف این استعدادها از جمله مواردى است که در تعیین رهبر، به یقین باید مورد توجه خاص قرار گیرد.
سوّم. «قدرت و شجاعت» نیز از جمله شرایطى است که یا از برجستگى هاى علمى و اخلاقى ناشى مى شود و یا آنکه در زمره استعدادهاى درونى رهبر به شمار مى رود. به هر حال مقام شامخ رهبرى چنین مراتبى را مى طلبد و به هنگام تعیین و انتخاب رهبرى، باید به این موضوع توجه جدى داشت.
مقام معظم رهبرى تاکنون توانایى هاى فوق العاده اى در راستاى رهبرى و مدیریت جامعه -خصوصاً در مواقع بحرانى و سرنوشت ساز از خود بروز داده اند. از دیگر سو ایشان از بینش صحیح سیاسى و اجتماعى و قدرت و شجاعت بالایى برخوردار مى باشند. این مهم با مرورى بر پیشینه مدیریتى ایشان -در شوراى انقلاب، دوران ریاست جمهورى، سخت ترین شرایط ناشى از جنگ و محاصره هاى بین المللى، بیش از یک دهه رهبرى نظام و با موفقیت بیرون آمدن از فراز و نشیب ها و مشکلات متعدد داخلى و بین المللى به خوبى قابل اثبات است.
آخرین مرحله اى که شایسته است مورد توجه قرار گیرد، انتخاب قانونى ایشان از سوى خبرگان رهبرى است. این انگاره خود متأثر از دو عامل است که هر کدام به تنهایى، مهم ترین دلیل بر شایستگى ایشان براى رهبرى نظام اسلامى است:
1. دارا بودن شرایط لازم براى رهبرى در حضرت آیت الله خامنه اى و احراز این شرایط از سوى خبرگان، به عنوان بهترین و شایسته ترین فردى که قدرت و توانایى رهبرى نظام را دارد. این مسأله از سوى اکثریت قاطع اعضاى مجلس خبرگان تأیید شد.
2. تأکید امام خمینى(ره) بر شایستگى آیت الله خامنه اى براى رهبرى نظام؛ حضرت امام در موارد متعددى به شایستگى ایشان تصریح کرده اند. حجت الاسلام و المسلمین هاشمى رفسنجانى در مجلس خبرگان رهبرى در سال 68 در حضور شاهدان این قضیه را نقل کرد: در قضایاى مهدى هاشمى همراه با آقایان خامنه اى، موسوى اردبیلى و میرحسین موسوى خدمت امام راحل رسیدیم و سید احمد خمینى نیز حضور داشت. در آنجا به امام گفتیم: شما با اقدامات خود ما را درباره رهبرى آینده در بن بست قرار مى دهید. امام با اشاره به آقاى خامنه اى فرمود: «در میان شما کسى است که شایسته رهبرى است و شما در بن بست قرار نخواهید گرفت». مرحوم حجت الاسلام سیداحمد خمینى نیز نقل نموده که امام راحل فرمود: «آقاى خامنه اى شایسته رهبرى است».

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها