خانه » همه » مذهبی » نگاه به نامحرم-لذت نگاه به نامحرم-لذت گناه

نگاه به نامحرم-لذت نگاه به نامحرم-لذت گناه


نگاه به نامحرم-لذت نگاه به نامحرم-لذت گناه

۱۳۹۷/۰۴/۰۵


۷۴۱ بازدید

چه اشکالی دارد که جوانان به یکدیگر نگاه کنند و لذت ببرند؟

باسلام واحترام حضورپرسشگرگرامی؛
نگاه به قصد لذت به نامحرم حرام است ولی نگاه بدون قصد لذت به صورت ودست ها اگرزینت نباشد اشکال ندارد. «قُلْ لِلْمُؤمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ وَ قُلْ لِلْمُؤمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ…»[ نور 24، آیه 30 – 31.]؛ «به مردان با ایمان بگو: دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند که این، براى آنان پاکیزه تر است؛ زیرا خدا به آن چه مى کنند، آگاه است و به زنان با ایمان بگو: دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند…».
درباره نگاه کردن باید گفت که نه بستن چشم به طور مطلق واجب و نه باز نمودن آن به طور مطلق جایز است. قرآن از تعبیر «غض» استفاده نموده، گرچه برخى غضّ بصر را به معناى بستن مطلق چشم معنا کرده اند؛ ولى مقتضاى تحقیق این است که واژه غضّ، به معناى از تیزى انداختن نگاه و خیره نشدن است. مفسر شهید، آیه اللّه مطهرى در این باره مى فرماید: فرق است بین کلمه بصر و عین؛ یکى به معناى «دیده» است و دیگرى به معناى چشم. در واقع، دیده، عمل چشم است و از آن طرف هم فرق است بین غضّ و غمض؛ غمض به معناى بستن چشم و بر هم گذاردن پلک ها است؛ ولى غضّ به معناى کاهش دادن است؛ پس غضّ بصر، یعنى کاهش دادن نگاه و خیره نشدن. در آیه 19 سوره لقمان چنین مى خوانیم: «وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ»؛ «صداى خودت را کاهش بده». در آیه 3 سوره حجرات نیز آمده است: «إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللّهِ»؛ «آنان که صداى خویش را هنگام سخن گفتن در حضور رسول خدا ملایم مى کنند…».[ ر.ک: شهید مطهرى، مسئله حجاب.] نتیجه این مى شود که نگاه به طور معمول و متعارف، اشکال ندارد؛ یعنى اگر به حد تیز نگاه کردن و دقت در زیبایى و زشتى فرد نرسد، آیه مى فرماید که اشکال ندارد. در روایاتى که این آیه را تفسیر مى کنند، سه قید زیر آورده شده است:
اول، این که این نگاه، فقط به وجه (گردى صورت) و کفین (دو دست تا مچ) است و نگاه به موها و سایر اعضاى بدن خانم ها، به هیچ وجه، جایز نیست.
دوم، این که بدون قصد لذت باشد و مراد از لذت و تلذذ، این است که الان که نگاه مى کند، لذت جنسى و غریزى ببرد و تحریک شود.
سوم، این که آن نگاه، بدون قصد ریبه باشد. برخى تصور مى کنند که ریبه، به معناى همان تلذذ است؛ در حالى که چنین نیست؛ ریبه، «خوف الوقوع فى الافتنان» است؛ یعنى ترس و احتمال این مى رود که بعد از این نگاه، در آینده، با مشکل مواجه شود؛ یعنى ممکن است الان که نگاه مى کند، هیچ تغییر و تحریکى در او ایجاد نشود؛ ولى این احتمال مى رود که در آینده با فکر و خیال پردازى و تصور نمودن آن صحنه، به گناه کشیده شود. در نتیجه، اگر نگاه به زن مسلمان، بدون تلذذ و ریبه و در حد وجه و کفین باشد، اشکال ندارد. در مورد نگاه خانم ها به مردها، دو قید عدم تلذذ و ریبه هست؛ ولى قید دیگر نیست؛ بلکه نگاه به بدن مردها در حدى که به طور متعارف نمى پوشانند، اگر تلذذ و ریبه نباشد.
* چه اشکال دارد جوانان به یکدیگر نگاه کنند و لذت ببرند؟ پاسخ این سؤال را خداوند در آیه مورد بحث داده است؛ بعد از آن که فرمود: غضّ بصر داشته باشید و چشم چرانى نکنید، دلیل این حکم را ذکر مى کند و مى فرماید: «ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ»؛ این کنترل، براى (قلب و دل) شما پاکیزه تر است؛ معنایش این است که اکثر لغزش ها، ابتدا از یک نگاه شروع مى شود و دل انسان با نگاه است که مى رود. امیر مؤمنان (علیه السلام) مى فرماید: «هر کس چشمش را آزاد بگذارد، حسرتش زیاد مى گردد».[ بحارالانوار، ج 14، ص 38.] باید بدانیم که خداوند، خالق بشر است و انسان ها را دوست دارد. او از این که بندگانش لذت ببرند، ناراحت نمى شود. خداوند نسبت به مخلوقات خود، بخیل نیست. پس اگر دستورى مى دهد، به خاطر مصلحت خود ماست. آن خالق حکیم مى فرماید: اگر نگاه نکنى، براى دل و روحت بهتر است؛ پاک مى مانى؛ بذر آلودگى ها در وجودت کاشته نمى شود. یا اینکه به عشق زودهنگام دچار نمى شوى. بیشتر عاشق شدن ها از نگاه سرچشمه مى گیرد، انسان وقتى نگاه کرد و عاشق شد چه جوان باشد و چه پیر، اگر به معشوق خود نرسد دچار سختى مى شود، با نگاه انسان معشوق هاى متعددى پیدا مى کند و مسلّم است که وصال با همه آنها ممکن نیست. در نتیجه افسردگى و خمودى و غم و غصّه بر آدمى عارض مى گردد. خلاصه اینکه دل مشغول مى شود و اگر نگاه نکنیم دل سالم مى ماند «ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ». استادى مى گفت: نتیجه تحقیقات یکى از دانشگاه هاى اروپا نشان مى دهد که موى زن، تشعشعاتى دارد که روى مرد اثر گذاشته، او را تحریک مى کند. روان شناسان نیز مى گویند: نگاه خیره و تیز در چشم طرف مقابل، موجب تحریک عواطف او مى شود. مسئله نامحرم، موضوع ساده اى نیست و خیلى مهم است و نیاز به مراقبت دارد. در روایات آمده است که جوانى همراه پیامبر بر یک مرکب نشسته بود. رسول خدا (صلى الله علیه و آله) متوجه شد او دارد به نامحرم نگاه مى کند. از این رو صورت او را از سمت نامحرم برگرداند؛ پس گاهى آن جاذبه بر مجاورت و همراهى با رسول خدا (صلى الله علیه و آله) نیز غلبه مى کند. آیه اى که به خانم ها مى گوید: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ»؛ «صداى خود را نازک نکنید و با عشوه سخن نگویید؛ پس در قلب کسانى که از نظر روحى بیمارند، نسبت به شما طمع مى افتد»، خطاب به زن هاى پیامبر است. بنابراین، معلوم مى شود که جاذبه زن و مردى موجب مى شود که حتى به زن پیامبر هم رحم نکنند. روایات در شأن نزول آیه مورد بحث، مى گویند: مرد جوانى آن چنان غرق در نگاه خانمى شده بود که بعد از گذشتن زن، جوان همچنان با چشمان خود او را نگاه مى کرد؛ تا این که وارد کوچه تنگى شد و باز همچنان به پشت سر خود نگاه کرد که ناگهان صورتش به دیوار خورد و تیزى استخوانى که در دیوار بود، صورتش را شکافت. جوان به خود آمد و دید خون از صورتش جارى است که در این وقت، آیه کنترل نگاه، بر پیامبر (صلى الله علیه و آله) نازل شد.[ وسائل الشیعه، ج 14، ص 139 ؛ تفسیر نمونه، ج 14، ص 466.]***فرق نگاه کردن با دیدن:
نگاه یکی از اعمال مختلف انسان است که اگر ارادی باشد تحت عنوان نگاه کردن و اگر غیر ارادی باشد بعنوان دیدن از آن یاد می کنند فرق دیدن و نگاه کردن آنست که در اولی قصد و اراده خاصی عمل دیدن را سبب نشده ولی در دومی قصد و اراده و بلکه میل وعلاقه اخذ نتیجه ی مطلوب را تسهیل می کند علاوه بر اینکه در نگاه مضافاً بر موارد فوق الذکر توجه نیز هست که در دیدن نیست لذاست که ما بسیاری از چیزها و صحنه ها را می بینیم که اثر وجودی آنان از زمینه ی روحی ما خیلی زود حذف می شود یا بعلت اینکه فکر ما متوجه مسائل دیگر است اصلا چیزها و یا اشخاص رؤیت شده را نبینیم.
خلاصه: وقتی نگاه همراه با توجه است، ادراک به مرحله ی کمال ممکنه ی خود می رسد و محصول آن ادراک هرچه باشد در شخصیت و ماهیت وجودی شخص حتی در مراحل بالاتر در سرنوشت نهائی او نقش و اثری غیرقابل انکار دارد.
نگاه عادی هرچند به اشیاء و انسانهای مختلف ظاهراً یک پدیده ی حسی برای حس باصره بوده و در ابتدای امر؛ ماهیت آن برای انسان و حیوان، نیک و بد، زشت و زیبا یکسان است اما آثار و نتایج بعدی آن یعنی آثار روحی و عاطفی آن در بازگشت تصاویر به چشم و انتقالش در ذهن یکسان ومساوی نبوده و بالاخره، عکس العملهای روانی و غیر ارادی انسان- به خصوص ناآگاه انسان ( که مُنبعث از انواع استعدادهای فطری، موروثی، اکتسابی و سوابق ذهنی است) در برابر همه ی آنها یکسان نیست.
یک نگاه اگر تنها یک نگاه باشد (جدا از فکر و نیت و…) نه معنی و مفهومی خاص در بَر دارد و نه ارج وبهاء و آثار و نتایجی مانند کسی که بی خیال به کسی یا چیزی می نگرد و در عالم فکر و خیال و درد و غم خود غوطه ور است و به طور گذرا و ناآگاه به کسی یا چیزی نظری می افکند اما چنان در خود فرو رفته که رفت و آمدها، ماجراها، صدا کردن ها و… را نمی بیند و نمی شنود. چنین نگاه ناآگاهی را نه در اندرون شخص و نه در بیرون از او آثاری مترتب نیست اما اگر همراه با فکر و نیت و میل و اراده ی خاص و آگاهی لازم باشد متأثر از آثار مثبت یا منفی آن است به تعبیر دیگر روح نگاه عبارتست از توجه و هر چه در نگاه هست در آثار توجه خلاصه می شود و اگر توجه همراه نگاه نباشد نگاه بی روح و بی محتوا خواهد شد.
نگاه به زن که دامنگیر بسیاری از مسلمان نماهاست، از جهات چندی حائز کمال اهمیت است که از آن جمله اعراض عملی از تعالیم و احکام الهی و تمرّد و سرپیچی از آنهاست صَرف نظر از آثار فساد و انحرافات بعدی که در اثر متاثر شدن از زن به دنبال خود دارد. نگاه آلوده به زن آنچنانکه برای مسلمان و مؤمن گران تمام می شود به غیر او چندان خسارتی نمی زند چرا که مقدمه ی ضعف و سستی ایمان و بلکه نشانه ی مسلّمی از بی پایگی و تزلزل کامل ایمان در یک مؤمن است که هنوز خود نمی داند آن گوهر گران بهائی را که مشاهیر وشخصیتهای کذائی معروف جهان به هیچ قیمتی نتوانستند به کف آورند او که بنا به توفیقات رّبانی به کمترین زحمت بدست آورده بود چقدر ارزان فروخته است آنهم در مقابل یک حَظّ آنی و زودگذر که موجب تخفیف مقام مؤمن در درگاه خداوندی شده است.
حال سئوال اینست که: بهای یک نگاه آلوده چقدر است؟ پاسخ آنست که ما هرگز نمی توانیم برای آن بهائی را تعیین کنیم که واقعی باشد چرا که برحسب مقام شخص قیمتها متفاوت است: آنکه مقام باطنی و معنویش از همه بالاتر باشد نگاه آلوده ی او از همه پربهاتر است زیرا خسارت هنگفتی را متحمل خواهد گردید و بهای یک مؤمن عادی معادل ایمانش و یک مسلمان عادی به درجه ی اعتماد و اعتقاد به اسلامش بوده و بهای یک نگاه غیر مسلمان اصلاً ارزش گفتن هم ندارد. (بهای یک نگاه / احمد صبور اردوبادی/صفحه: 107-128 )
*در مورد یکی از اساتید اخلاق نقل شده است که خواهر خانم ایشان هم در منزل، با آنها زندگی می‌کردند. روزی مادر ایشان می‌گوید که خواهر خانمتان از همسر شما زیباتر است و ایشان پاسخ می‌دهند که تابحال خواهر زنم را ندیده‌ام! با آنکه خانه‌ی آنها بسیار کوچک بوده و حتی در یک اتاق غذا می‌خوردند.
این را برای این گفتم که بدانیم اگر انسان مراقب خود باشد، به جایی می‌رسد که رعایت تقوا برایش عادی و بدون زحمت می‌شود.
موفق ومؤید باشید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد