خانه » همه » مذهبی » وسوسه شیطان-غلبه بروسوسه

وسوسه شیطان-غلبه بروسوسه


وسوسه شیطان-غلبه بروسوسه

۱۳۹۷/۰۴/۰۶


۱۸۴۰ بازدید

دوسال پیش شروع کردم صمیمانه با خدا صحبت کردن ارامشم زیاد شد نمازم با لذت دنیا قشنگ شد عشق خدا رو حس میکردم اما فقط یک ماه بعد به همه چیز شک کردم حتی خدا تو حباب خلا بودم هیچی مهم نبود انگار سنگدل بودم ایمان نبود دیگه الان دو سال دارم می جنگم تا کمی ثبات می رسم شک شروع میشه چرا اینطوری شد چادریم همیشه سعی کردم گناه نکنم این وحشتناکه.

احساس درد و رنج از وجود وسوسه های شیطان , نشانه ی ایمان شماست. این بیداری حاصل شده، توفیقی از جانب خدای سبحان است . دوست عزیز ! بدان که همه ی ما دشمنی قسم خورده داریم به نام شیطان . میزان تسلط این دشمن سرسخت را نیز قرآن از زبان شیطان، بیان فرموده است : «و ما کان لی علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لی فلا تلومونی و لوموا انفسکم؛ مرا بر شما فرمانروایی نبود جز آنکه شما را دعوت کردم پس اجابتم کردید پس مرا سرزنش نکنید و خود را سرزنش کنید» ( سوره ابراهیم / 22 ) . در واقع هیچ کس مجبور به انجام کاری نیست و این وسوسه ها در وجود همه ی انسانها با توجه به مراتب ایمانشان وجود دارد . پس اصل وجود این وسوسه ها نگران کننده نیست ؛ آنچه مهم است اینست که بدانیم با توکل بر خدا و توسل بر اهل بیت عصمت و طهارت ( علیهم السلام ) و تلاش و کوشش می توانیم این وسوسه های شیطانی را از خود دور کنیم .
به هر اندازه که غافل باشیم , شیطان در ما تأثیر گذار خواهد بود . اگر انسان بر اثر غفلت از پروردگار عالم , مسیری را ندید , شیطان از همان مسیر وسوسه اش می کند .
انسان متذکر , همواره با یاد خدا به پاسداری از حریم دل , مشغول است و هر گاه پندار و خیالی باطل , قصد راهیابی و نفوذ داشته باشد , متوجه شده , آن را از خودش دور می سازد «ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذاهم مبصرون؛ هر گاه پارسایان را وسوسه و خیالی از شیطان به دل فرا رسد , همان دم خدا را به یاد آورده , همان لحظه بصیرت و بینایی پیدا می کنند . »( اعراف 201 ) متقیان , قلب خود را که چونان کعبه است , به خوبی پاس می دارند تا هر گاه طائف وسوسه کننده ای از شیطان , قصد نزدیک شدن گرد آن را داشت , به سرعت مانع شوند . (تفسیر موضوعی قرآن کریم / ج 16 / ص 304)
برای غلبه ی بهتر بر وسوسه های شیطان راههای زیر توصیه می شود :
– کسب معرفت نسبت به خدای متعال؛ سعی کنید در ابتدا یک دوره ی کامل کتابهای شهید مرتضی مطهری (رحمه الله علیه) را مطالعه کنید . این کار باعث می شود پایه های اعتقادی شما بسیار محکم شود . لذا تلاش کنید در طول روز ساعاتی مشخص را برای مطالعه قرار دهید .
– انس با قرآن؛ حتما ً در طول روز مدتی را برای تلاوت قرآن , آنهم توأم با تفکر و تدبر قرار دهید ؛ چرا که قرآن نور است و همنشین با او نیز نورانی می شود .
– خواندن نماز ها در اول وقت همچون نهری است که انسان را شستشو می دهد .
– عدم توجه به وسواس فکری؛ یکی از راههای مبارزه با افکار باطل , بی توجهی به آنها و مشغول شدن به کارهای مثبت است.
– خواندن دو رکعت نماز و توسل به آقا امام زمان ( عج الله تعالی فرجه شریف )؛ اگر دیدید بی توجهی به یک وسواس فکری, فایده نکرده و شما را آزار می دهد , با خواندن دو رکعت نماز و استغاثه به درگاه صاحب العصر و الزمان, از حضرت بخواهید شما را یاری کند.
– دائم الوضو بودن ؛ وضو نور است ؛ سعی کن همیشه با وضو باشی چرا که وضو آبی است که بر آتش دامهای شیطان ریخته می شود .
– طولانی کردن سجده ها ؛ ناله ی شیطان از سجده های طولانی بلند می شود . بنابراین سعی کنید سجده های نمازها را طولانی تر کنید .
– تقویت اراده و تصمیم جدى براى گام برداشتن در جاده بندگى و اطاعت امر الهى و بى توجهى به وسوسه هاى شیطان و هوا و هوس ها از طریق شناخت شیطان و مکائد شیطان و راه کمال انسان, شناخت دین , خداوند و شناخت های دیگری که در این راه نیاز است.
– یاد و ذکر خداوند به معناى وسیع آن که مهمترین یاد همان انجام واجبات و ترک محرمات است.
– تماس دایم با خداوند و بندگان برگزیده او از طریق قرائت قرآن و توسلات و خواندن دعاها.
– ارتباط و تماس و دوستى با کسانى که بنده خوب خدا مى باشند و دیدن و همنشینى با آنها ما را به یاد خوبى ها و به یاد خداوند مى اندازد.
– انجام کارهاى صالح و خدمت و احترام به پدر و مادر و کسانى که بر گردن انسان حق دارند، زمینه ساز توفیقات بیشتر و انجام اعمال نیک بعدى مى باشد.
– ترک زمینه گناه: این خود زیرمجموعه اى دارد که مهمترین آن عبارت از است:
* کنترل چشم: دقیقا باید مواظب چشم خود بود که مبادا به نامحرم و کلاً هر آنچه که شهوت انگیز است، نگاه شود. عن الصادق(ع): «النظر سهم من سهام ابلیس مسموم و کم من نظرة اورثت حسرة طویله؛ نظر دوختن تیرى مسموم از تیرهاى ابلیس است و چه بسا نگاهى که حسرت درازمدتى را (در دل) به ارث بگذارد»، (سفینة البحار، شیخ عباسى قمى، ماده نظر).
تا حد امکان انسان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نماید.
کنترل چشم تابعى از روح تقواست که اگر در آدمى پدیدار شد به تبع آن کنترل چشم نیز به دنبال آن خواهد آمد و راهى که صددرصد گناه نکردن در تمام زندگى را تضمین کند براى افراد عادى بشر چیز سهلى نیست؛ زیرا انسان موجودى مختار و داراى تمایلات گوناگون است. بلى با عزمى آهنین و مبارزه اى دائمى با نفس تدریجا مى توان به چنین جایگاه رفیعى دست یافت. موارد زیر در این زمینه بسیار سودمند است، ولى هیچ یک را تضمین قطعى نمى توان به حساب آورد. بلکه تضمین نهایى، در نفس و عزم راسخ خود انسان است:
بهترین راه منصرف کردن نگاه و دید و یا بازداشتن نگاه از تیزى و خیره نمودن است. حضرت على(ع) فرمود: «کسى که چشم خود را پایین اندازد، دلش آسوده گردد، تأسف کمتر خورد و از نابودى در امان ماند»، (غرر الحکم، ص 9122 – 9125). هم چنین مى فرماید: «هر که نگاه هایش پاک باشد، اوصافش نیکو شود»؛ «کسى که عنان چشم خود را رها کند، زندگى اش را به زحمت مى اندازد»؛ «کسى که نگاه هایش پیاپى باشد، حسرت هایش دائمى و پیاپى خواهد بود»، (تحف العقول، ص 97) و نیز فرمود: «بسا هوسى از نیم نگاهى حاصل است»، (بحارالانوار، ج 71، ص 293).
* کنترل گوش: باید از شنیدنى هایى که ممکن است به حرام منجر شوند و زمینه ساز حرام هستند پرهیز شود. مانند نوار موسیقى، صداى شهوت انگیز نامحرم و…
* ترک مصاحبت با دوستان ناباب: دوستانى که باعث مى شوند انسان مزه گناه را مزمزه کند، در واقع دشمن هستند و باید از آنها پرهیز کرد. از امام سجاد(علیه السلام) نقل شده: «النهى عن مصاحبة خمسة و محادثتهم و مرافقتهم فى طریق و هم الکذاب والفاسق والبخیل والاحمق والقاطع لرحمه؛ حضرت از همراهى و سخن گفتن و رفیق بودن با پنج کس را نهى فرموده: کذاب، گناهکار، بخیل، احمق و کسى که قطع رحم کرده است»، (همان، ماده صحب).
البته اینها از مهمترین زمینه هاى گناه هستند که باید ترک شوند ولى کلاً هر چیزى که زمینه گناه را فراهم مى کندباید ترک شود.
– ترک فکر گناه: ترک زمینه گناه سهم به سزایى در ترک فکر گناه دارد. ازاین رو هر چه بیشتر و دقیقتر زمینه گناه ترک شود فکر گناه کمتر به سراغ انسان مى آید. این فکر گناه است که شوق در انسان ایجاد مى نماید و بعد از شوق اراده ى عمل سپس خود گناه محقق مى شود، مسلما تا اراده و شوق و میل نسبت به کارى نباشد انسان مرتکب آن کار نمى گردد.
هر گاه فکر گناه و وسوسه آن به ذهن آمد بلافاصله آن را از لوح ذهن خارج کردن و توجه خود رابه خدا و امور شریفه مشغول داشتن .
جدیت و موفقیت در این امر پیروزی بزرگی است و در واقع دفع دشمن شیطان نفس از همان خاکریز اول است .
– اشتغال به برنامه شبانه روزى: حتما باید شبانه روز خود را با برنامه ریزى صحیح و متناسب وضع روحى و جسمى خود پر کنید و هیچ ساعت بیکارى نداشته باشید تا نفس شما را مشغول کند. در اوقات بیکارى وسوسه هاى نفس و شیطان به سراغ انسان مى آید و او را به فکر گناه و سپس به خود گناه مى کشاند
– روزه گرفتن: روزه گرفتن قواى حیوانى و شهوانى انسان را تضعیف مى کند اگر قواى شهوانى ضعیف گشت قهرا فکر گناه هم کم رنگ مى شود.
تذکر این نکته بسیار ضرورى است که اولاً: روزه نباید براى بدن ضررى داشته باشد وگرنه شرعا حرام است. ثانیا: براى کارهاى روزمره مخل نباشد. ثالثا: اگر نه مضر بود ونه مخل فقط روزهاى دوشنبه و پنج شنبه باشد نه بیشتر ولى در هر صورت اگر براى روزه گرفتن عذرى است مورد بعدى یعنى ورزش دو برابر شود.
– ورزش: هر روز ورزش لازم است البته آن ورزش هایى باشد که براى بدن ضررى ندارد مثل نرم دویدن و نرم طناب زدن و انجام حرکت هاى کششى و اگر براى روزه گرفتن عذرى هست زمان ورزشى دوبرابر شود مثلاً از بیست دقیقه به چهل دقیقه افزایش یابد.
– یاد مرگ: این یکى دیگر از چیزهاى بسیار مفید است و راه نفوذ شیطان را سد می کند و فکر گناه را یا از بین مى برد و یا کم مى کند که این به شدت و ضعف فرو رفتن در فکر مرگ بستگى دارد اگر انسان با این واقعیت انس بگیرد و مردن را باور دل سازد نقشى سازنده و بالا برنده دارد. قال امیرالمؤمنین على(ع): «اذکروا هادم اللذات و منغض الشهوات و داعى الشتات؛ یاد کنید (مرگ را) درهم کوبنده لذات را و تیره و تلخ کننده شهوات را و دعوت کننده جدایى ها را»، (الغرر والدرر، باب الموت، به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادت پرور، ج 2، ص 159).
یاد مرگ دل را از تعلق به شهوات جدا مى سازد و انسان را از گناه و فکر گناه باز مى دارد آنچه که بسیار مهم است این است که اولاً این فکر هر روز و مستدام باشد اگر شبانه روزى نیم ساعت باشد کافى است ثانیا در مکان خلوتى باشد مخصوصا اگر آن مکان خلوت خود محیط قبرستان باشد به هر گونه که این فکر در مرگ با جان عجین شود و باور دل گردد بسیار مطلوب است مثلاً یکى از کیفیت هاى فکر در مرگ را یکى از بزرگان چنین مى فرمود: تمام خاطرات تلخ و شیرین گذشته را در حد امکان مثل یک فیلم از ذهن بگذراند و به خود بباوراند که همه اینها گذشت و چند روز باقى مانده عمر هم مى گذرد لحظات جان دادن، وقتى که خویشان و نزدیکان را رها مى سازد و از تمام تلخ و شیرینى ها وداع مى کند و… همه و همه را به خوبى تأمل کند تا دل بلرزد و چشم بگرید.
– خود را همواره در محضر حق تعالی دانستن و او را به یقین در همه حال مراقب و بینای به افعال خود نگریستن.
– استمداد از خداوند و دعا و نیایش که فرمود: «اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هیچ کدام به فضیلت و تزکیه روی نمی آوردید» (و لو لا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی منکم من احد ابدا و لکن الله یزکی من یشاء) (نور، آیه 21)
– جایگزین سازی اعمال و عادات نیکو; مانند شرکت دائمی در نماز جماعت، نماز شب، زیارت اهل قبور و دعا. «ان الحسنات یذهبن السیئات» ( هود، آیه 114) ; خوبی ها سرانجام میدان را بر بدی ها تنگ خواهد کرد و آنها را از بین خواهد برد.
– محاسبه نفس همه روزه و در صورت رخداد خطا خود را محاکمه و توبیخ نمودن و بلافاصله استغفار کردن.
عصاره آنچه تا حال مطرح شد ذکر و یاد خداوند است.
ذکر خدا آثار مثبت فراوانی دارد. «ذکر» از آن جهت که با ذاکر اتحاد وجودی می یابد و ذکر خدا با حضور او همراه است، پس ذاکر خود را در مشهد و محضر خدا حاضر می بیند و از کمال قرب بهره مند می شود. در نتیجه بر محور حیااز بسیاری از افکار پلید و اخلاق زشت و اعمال نکوهیده احتراز می کند.
شیطان که عامل نسیان و غفلت از حق است با ذکر خدا رانده می شود. پس ذکر و یاد خدا یکی از دو اثر مثبت را خواهد داشت: یکی آن که مانع غفلت است و به اصطلاح جنبه دفع خطر دارد و دیگر آنکه نسیان پدید آمده را به توجه تبدیل می کند و به تعبیری جنبه رفع خطر دارد.
نکته مهمی که درباره ذکر خدا باید مراعات شود استمرار آن است. شیطان هرگز از تعدی نسبت به انسان صرف نظر نمی کند، بنابراین باید عامل دفع یا رفع آن نیز استمرار داشته باشد. از این رو به «ذکر کثیر» امر شده است. «یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا» (احزاب، آیه 41) . یکی از مهمترین نمونه های ذکر، تلاوت قرآن است. سعی کنید از هر فرصتی برای این منظور استفاده کرده، آیات قرآن را با توجه به معانی و مفاهیم آن قرائت نمائید. مخصوصا شبها سوره واقعه را بخوانید. در باره فضیلت تلاوت این سوره از پیامبر عظیم الشأن اسلام نقل شده که فرمود: کسی که سوره واقعه را بخواند، نوشته می شود که این فرد از غافلان نیست.( تفسیر مجمع البیان، ج9 ص212، به نقل از تفسیر نمونه، ج23 ص194)
دوست عزیز , از رحمت خدای کریم نا امید مباش و مطمئن باش اگر قدری جدیت و خلوص در پیمودن راه به خرج دهی , خدای رحمان کمک خواهد کرد .
در ادامه به مجاری و منافذ شیطان در انسان اشاره می کنیم:
زمینه­های نفوذ شیطان در بعد منش؛
انجام برخی امور، زمینه را برای نفوذ بیشتر شیطان فراهم می­کند از جمله:
* ارتباط با نامحرم؛ ارتباط مداوم در محیط کار یا خانه با نامحرم موجب شکسته شدن حریم بین زن و مرد شده و هرآن­چه این ارتباط نزدیک­تر شود، زمینه را برای نفوذ شیطان بازتر می­کند. سفارش لطیف قرآن به مؤمنان در مواجهه با نامحرم و کنترل چشم و نگاه در این رابطه است ﴿قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم …﴾ (نور آیه30) غض, به معنی کاستن و کم کردن از نگاه(راغب, مفردات, ص 361 و ابن منظور, لسان العرب, ج 7, ص 197 ) است، چرا که اگر انسان چشم خود را به کلی ببندد, راه رفتن برایش ممکن نیست، امّا اگر نگاه خود را از اندام و صورت نامحرم برگیرد و چشم خود را پایین­ اندازد, صحنه­ی ممنوع را از دید خود حذف می­کند.( تفسیر نمونه, ج 14, ص 436)
خلاصه کلام اینکه: دوست گرامی؛ ستیز و مجاهده با شیطان کاری مستمر و دایمی باید باشد و تا انسان در این عالم زنده است و زندگی می کند ادامه دارد. به طور کلی کار شیطان وسوسه کردن است و با پناه بردن دائمی به خداوند و ارتباط پیوسته با او و توسل و ربط با اولیای الهی(ع) می توان از این وسوسه ها رها شد و یا آن را به حداقل رسانید و شیطان را تسلیم نمود، چنانچه در روایت داریم که پیامبر بزرگ اسلام(ص) فرمودند: شیطان من به دست من مؤمن و رام گردید. پس بهترین راه حل، توجه کامل و دایمی به خداوند متعال و اولیائش و خود را در قلعه استوار و نفوذ ناپذیر او و اولیای پاک او درآوردن و رعایت کامل تقوای الهی کردن است.
باید دانست که در این مبارزه انسان تکیه گاه هایی دارد محکم و جاودانه که او را از هر آسیب و خطری نجات می دهد و آنها عبارتند از: ایمان به خدا و یاد خدا در هر حال چه اینکه خداوند بنده اش را در پرتو عنایاتش گرفته و تحت حمایت خود قرار می دهد و ایمان محل امن و نجات از هر وساوس شیطانی و نفسانی است لذا باید از شر شیطان به خدا پناه برد و ذکر خدا و معاد یا صلوات بر پیامبر اعظم و عترت طاهره اش زمینه آسیب پذیری از طرف شیطان را نابود می کند که اگر انسان باید شیطان را گول بزند بایسته و شایسته است به پناهگاه اصلی یعنی ایمان به خدا و قیامت و مراقبت دائمی از خویشتن و کسب تقوای الهی برود باید مواظب بود که به بهانه گول زدن شیطان، گول او را نخورد که شاید یکی از راه های شیطان همین باشد و ..
پس راه های بستن نفوذ شیطان عبارتند از:
1. ایمان به رابطه با خدا
2. مراقبت و کشیک نفس کشیدن
3. نقاط ضعف خود را از بین بردن و مجال ورود و وسوسه های ابلیس و شیطان را بستن
4. ذکر و یاد خدا به خصوص نماز و دعا که بسیار مهم و سرنوشت ساز هستند
5. با دوستان اهل ایمان و یاد خدا همنشین بودن و …
سخن آخر این است که این دستورات وقتى نتیجه مى بخشد که هر چه دقیق تر به آن عمل شود زمان نتیجه آن بستگى به شرایط و خصوصیات افراد دارد، ازاین رو پى گیر زمان نتیجه نباید بود فقط هم و غمّ صرف عمل به دستورات شود.
درپاسخ به چند سوره و ذکر مناسب برای این مورد توجه کنید .
1. خواندن معوذتین یعنی سوره های فلق و ناس .
2. خواندن آیه الکرسی .
3. گفتن ذکر : لا حول و لا قوه الله بالله
4. گفتن : اعوذ بالله من الشیطان الرجیم .
5. گفتن ذکر: لا اله الا الله
6. گفتن ذکر: حسبی الله و کفی
7. خواندن آیه 97 و 98 از سوره مومنون :
وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ (97)
وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُونِ (98)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد