روشهای زیادی برای پیدا کردن راه حل وجود دارد. در ادامه ۵ روش ذهنی را برای حل مسئله معرفی میکنیم؛ اما به شما توصیه میکنیم از برخی از آنها استفاده کنید. چهار روش اولی که معرفی میشوند ابتکاری هستند و با روشهای سنتی فرق دارند و این امکان را به شما میدهند که به راه حلهای تازهای دست یابید. روش پنجم قدری معمولی و سر راست تر است.
۱. ربط دادن :
سه شیوهی مختلف برای ارتباط دادن وجود دارد. این نوع فکر کردن بر اساس ربط دادن انجام میشود و میتواند شامل شباهت، تفاوت یا مجاورت باشد. برای مثال در روش مجاورت راه حل از چیزهایی که با مسئلهی ما نزدیکی، توالی و رابطه علت و معلول دارند، به دست میآید. این روش به این شکل انجام میشود: تا جایی که میتوانید بخشهای مختلف مسئله خود را فهرست کنید. سپس قدری وقت صرف این کنید که تمام کلمات و ایدههایی را که با چیزهایی که شما فهرست کردهاید، مجاورت، توالی یا رابطهی علت و معلولی دارند، یادداشت کنید. برای مثال در یک ربط از نوع مجاورت میتواند به صورت «کار نابجا-میز به هم ریخته» (مجاورت)، «کار نابجا-شلوغی» (توالی)، «کار نابجا-خشمگین کردن مشتری» (رابطه علت و معلول) باشد.
تفکر ارتباطی ذهن شما را بیدار میکند و گزینههایی را برای شما مطرح میکند که اگر مستقیم به مسئله فکر کنید ممکن است هرگز آنها را در نظر نگیرید. نتیجهی تفکر ارتباطی می تواند این باشد که روابط دیگری که به مسئلهی شما مربوط میشود را کشف کنید و در نتیجه به راه حل بهتری برسید.
۲. قیاس :
این روش فکر کردن به شما کمک میکند از طریق مقایسه کردن راه حل مناسب را پیدا کنید. روش کار به این صورت است که شما جنبههای مختلف مسئلهی خود را با مسائل دیگری که میتواند شباهت داشته باشند یا نداشته باشند مقایسه کنید. یک قیاس ممکن است به این شکل اتفاق افتد: «کارمندان معمولا دیر سر کار خود میآیند، چگونه میتوانم آنها را سر وقت به محل کار بیاورم؟ این مسئله برای من مثل این است که سربازها دیر برای جنگ آماده شوند. آیا ممکن است سربازها دیر به جنگ بیایند؟ چرا که نه؟» با مقایسهی وضعیت کارمندان با وضعیت سربازها، شما ممکن است راهی پیدا کنید که بتوانید کارمندانتان را برای به موقع سر کار آمدن تشویق کنید.
۳. طوفان فکری :
طوفان فکری یعنی فکر کردن بر اساس تفکر آزاد و شجاعانه به هرچیزی که به ذهن میرسد. شما میتوانید این کار را به تنهایی یا با گروهی از افراد انجام دهید. در اکثر مواقع گروهی از افراد که تجربییات و پسزمینههای متفاوتی دارند برای این کار بهتر هستند. فرآیند کار به این صورت است: مسئله برای گروه توضیح داده میشود و از آنها درخواست میشود که تمام ایدههایی که برای حل مسئله به ذهنشان میرسد بیان کنند، هر چند که ایدههایشان احمقانه و دور از دسترس به نظر برسد. تمام ایدهها در گروه بحث و بازبینی میشود و با تشخیص گروه به دور انداخته میشود یا بسط پیدا میکند. با توجه به تحلیل گروه و با توجه به جمعبندی گروه از اثرگذاری هر یک از ایدهها، بهترین ایدهها برای بررسی دقیقتر انتخاب میشوند. برای مثال گروه ممکن است تصمیم بگیرد تمام ایدههایی را که به دنبال افزایش فروش یا بهبود سود است، کنار بگذارند.
۴. شهود :
این شیوهی فکر کردن مبتنی بر حدس و پیشبینی است و آنطور که بعضی فکر میکنند غیرعقلانی نیست. شهود و پیشبینی بر پایهی محکمی از حقایق و تجربه بنا شده است که در جایی درون ناخودآگاه شما قرار دارد. تمام چیزهایی که شما به تجربه آموختهاید ممکن است شما را به این باور برساند که چیزی که هرگز تجربه نکردهاید ممکن است درست باشد. تا جایی که میتوانید از شهود خود استفاده کنید اما آن را با توجه به واقعیتی که در آن قرار دارید بررسی کنید.
۵. تفکر تحلیلی :
این شیوهی تفکر مبتنی بر تحلیل است. این روش سنتیترین و منطقیترین روش در میان همهی روشها است و از الگویی گام به گام پیروی میکند.
الف) هر یک از علتهای مسئله را بیازمایید. سپس با توجه به دانش و تجربهتان برای هر علت راه حلهای منطقی که به نظر میرسد میتواند مسئله را حل کند، بنویسید.
ب) راه حلهایی که به آنها رسیدهاید را بررسی کنید و ببینید چطور میتوانید به کمک آنها مسئله را حل کنید.
هر یک از این فنون را برای پیدا کردن راه حل به کار بگیرید و فهرستی از راه حلهای ممکن تهیه کنید، حتی آنهایی که غیر معمول، بسیار ساده یا غیرممکن به نظر میرسند. این کار به شما کمک میکند مجموعهای از ایدهها را داشته باشید که می تواند به بهترین راه حل منجر شود.