خانه » همه » مذهبی » کمال گرایی انسان ، تکامل در بهشت

کمال گرایی انسان ، تکامل در بهشت


کمال گرایی انسان ، تکامل در بهشت

۱۳۹۷/۰۹/۲۴


۱۰۲۳ بازدید

از انجا که انسان طلب زیبایی قدرت و لذت و دانش و….. بی نهایت دارد ازانجا که در احادیث امده دنیا جای این خواسته ها نیست در اخرت این امور به انسانها داده شده یا قانع میشوند که به کم راضی شوند و بی نهایت طلبی نداشته باشند کمال مطلق چیست برخلاف ارزو ها و خواست انسان است یا در جهت خواسته ها ایا هدایت افراد بهشتی در مسیر هدایت افراد والاتر است در بهشت راه طرقی و جود دارد و درک او در چه حد ثابت یا رو به افزایش است اعمال مکروه در بهشت جا دارد

انسان می تواند با پیمودن مراحل لازم هم در دنیا و هم در آخرت به کمالاتی نایل شود. کمالات انسان در دنیا مقدّمه رسیدن به کمال در آخرت (کمال نهایی) است.کمال انسان در این دنیای مادی و محدود، رسیدن به قرب الاهی (نزدیک شدن به خدا) به وسیله عبادت به معنای عام آن است و بالاترین ارزش آن این است که انسان در این مرتبه تجلی صفات فعلی خدا می شود. کمال انسان در آخرت، (کمال نهایی) «لقاء الله» است. برای این که بتوان به کمال انسانی رسید، باید احکام و دستورات الاهی را هم در زمینه های فردی و هم در زمینه های اجتماعی و سیاسی انجام داد و از کارهای حرام در زمینه های فردی و اجتماعی پرهیز کرد. انسان می تواند با پیمودن مراحل لازم هم در دنیا و هم در آخرت به کمالاتی نایل شود. کمالات انسان در دنیا مقدّمه رسیدن به کمال در آخرت (کمال نهایی) است. کمال انسان در این دنیای مادی و محدود، رسیدن به قرب الاهی (نزدیک شدن به خدا) به وسیله عبادت به معنای عام آن است و بالاترین ارزش آن این است که انسان در این مرتبه تجلی صفات فعلی خدا می شود. کمال انسان در آخرت، (کمال نهایی) «لقاء الله» است.
برای این که بتوان به کمال انسانی رسید، باید احکام و دستورات الاهی را هم در زمینه های فردی و هم در زمینه های اجتماعی و سیاسی انجام داد و از کارهای حرام در زمینه های فردی و اجتماعی پرهیز کرد.
کمال عبارت است از «فعلیت و هستى محض و نداشتن قوه و استعداد». کمال، داشتن هر چیزی است که براى شى ء ممکن و لایق باشد. به سخن دیگر، کمال، نقطه پایان و مرحله نهایى و عالى هر شى ء و یا صفت یا اوصافى است که فعلیت اخیر شى ء اقتضاى واجد شدن آنها را دارد و امور دیگر در حدّى که براى رسیدن به کمال حقیقى آن مفید باشد، «کمال مقدمى» و «مقدمة الکمال» خواهند بود . در هرانسانی غریزه «حبّ کمال» وجود دارد؛ و رنج ها و سختی ها را به آرزوی آینده روشن تری بر خود هموار می سازد. انسان با پیمودن مراحل لازم هم در دنیا به کمالاتی می رسد و هم در آخرت، ولی فرقشان در این است که کمالات در دنیا جنبه مقدّمی و آلی (وسیله بودن) داشته، و زمینه را برای رسیدن به کمال نهایی در آخرت که جنبه عالی دارد، فراهم می آورند.
درباره هدف آفرینش انسان در آیات قرآن بیانات مختلفی آمده است که در حقیقت هر کدام به یکی از ابعاد این هدف اشاره می نمایند، از جمله عبادت ،آزمایش و…قرآن می فرماید : «من جن و انس را نیافریدم، مگر این که مرا پرستش کنند» ؛ در جای دیگر می خوانیم: «اوست که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما به عمل نیکوتر است» ؛یعنی آزمایشی آمیخته با پرورش و در نتیجه تکامل، و در آیه دیگری آمده است: «ولی مردم همواره مختلفند مگر آنچه پروردگارت رحم کند و برای همین (پذیرش رحمت و در سایه آن تکامل)، آنها را آفرید» . همه این خطوط به یک نقطه منتهی می شود و آن پرورش و هدایت و تکامل انسان هاست. از این جا معلوم می شود که هدف نهایی آفرینش انسان، رسیدن به کمال و سعادت و دست یازیدن به والاترین کرامت ها و ارزش های انسانی است که این همه در پرتو شناخت و معرفت و عبودیت و بندگی آگاهانه به پیشگاه ذات احدیت ممکن خواهد بود. این کمال و سعادت که از آن به قرب الاهی تعبیر می شود، عبارت است از این که، انسان ها به حسب کمالات واقعی وجودی که کسب می کنند به کانون و مرکز هستی نزدیک شده و حجاب های ظلمانی از آنها دور گشته و به مقام فنا نایل شوند. به بیان دیگر، چون واجب الوجود از جمیع جهات کامل و ممکن الوجود از جمیع جهات ناقص است، هنگامی که بنده ای در رفع نقائص خود سعی کند از نظر معنوی به خدا نزدیک می شود. این کمال مقدمه است برای کمال نهایی (لقاء الاهی). یعنی انسان در نقطه نهایی سیر استکمالی خویش به جایگاهی می رسد که آن جا، نزد خدا و جوار رحمت او است. چنانچه قرآن در مورد سرنوشت نهایی متقین می فرماید: «به تحقیق پرهیزگاران در باغ ها و نهرها (ی بهشت جاودانی) منزل خواهند گزید. در جایگاهی راستین نزد خداوند سلطنت و عزت متنعمند». و یا در آیه دیگری می فرماید: «ای انسان تو تلاش می کنی که با رنج و کوشش به سوی پروردگارت پیش روی و به ملاقات او نایل آیی».
پس کمال انسان، در دنیا و آخرت رسیدن به مقام قرب الاهی در دنیا به معنایی که گفته شد و در آخرت به معنای حضور در جوار رحمت قدس الاهی (کمال نهایی) است. راه رسیدن به این مراتب از کمال در دنیا و آخرت، عبودیت و بندگی خدای متعال است که اظهار بندگی و نهایت خضوع و تسلیم در برابر فرمان های الاهی است، و هر عملی که به قصد عبادت و ثواب و تقرب انجام می گیرد باید تنها برای خدا باشد.
——————-===========================================
. مصباح یزدی، محمد تقی، اخلاق در قرآن، ج2، ص42، تحقیق و نگارش: اسکندری، محمد حسین، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ ارمغان بصیرقم، چاپ اول، 1384؛ موسوی لاری، سید مجتبی، رسالت اخلاق در تکامل انسان، ص21، مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم،چاپ پنجم، 1386.
. اخلاق اسلامی، ص 28.
. ذاریات، 56.
. ملک، 2.
. هود، 118 و 119.
. نمایه شماره 224 (سایت: 1767)، جواب تفصیلی.
. شهید مطهری، مرتضی، آزادی معنوی، ص103تا 108، با تلخیص، انتشارات صدرا، چاپ بیست و سوم، 1381؛ جوادی آملی، عبدالله، علی (ع) مظهر اسمای حسنای الاهی، ص 13 تا 16، با تلخیص، مرکز نشر اسراء، چاپخانه اسوه، چاپ اول، 1380و شمیم ولایت، ص 422و 423، چاپ اول، اسراء، 1382؛ شجاعی، محمد، انسان و خلافت الاهی، ص 25 تا 38، با تلخیص، چاپ اول، مؤسسه فرهنگی خدمات رسا، تهران، 1362؛ شبر، سید عبدالله، اخلاق، مترجم: جباران، محمد رضا، ص45، مؤسسه انتشارات هجرت، چاپ دوازدهم، 1386.
. اخلاق اسلامی، ص 30 و 31.
. قمر، 54- 55.
. انشقاق، 6.
. امینی، ابراهیم، آشنایی با اسلام، ص 71 و 72، مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1386.
در بهشت تکلیف وجود ندارد که بگوییم کار مکروه یا مستحب یا … بشود یا نشود انجام داد . مکروه و حرام و مباح و… از اوصاف تکلیفی هستند . نظریه غالب در میان اندیشمندان اسلامی این است که تکامل در بهشت آخرتی ممکن نیست. این عده بر این باورند که بر اساس منابع دینی بهشت دو گونه است: یکی بهشت برزخی و دیگری بهشت در قیامت. تکامل در بهشت برزخی ممکن است. تکامل در بهشت آخرتی ممکن نیست؛ زیرا عالم قیامت و ورود در بهشت نهایت سیر تکامل انسان است؛ در نتیجه ورود به بهشت معنای کامل شدن است، نه برای کامل شدن. در مقابل دیدگاه مذکور، دیدگاه دیگری مطرح است که قائل به تکامل در قیامت است، این عده در توضیح نظریه خود می‌گویند: پس از ورود روح به عالم اوّل از عوالم قیامت و پیوند آن با بدن، منازل، مواقف و سرفصل‌ هایى در پیش روى انسان قرار مى‌ گیرد که هر یک به جاى خود، یک رویداد بزرگ تکاملى در بازگشت انسان به سوى خداوند است؛ چرا که با هر انتقالى، انسان به صورت اصلى خود، نزدیک‌ تر شده و به کمالات از دست رفته خود هنگام سیر نزولى، نایل مى ‌گردد و به تدریج سعه وجودى خود را یافته و متناسب عالم قرب مى‌ شود. علاوه بر آن‌که بعد از ورود به آن، به مقتضاى نظام خاص حاکم بر آن، حرکت و تکامل داشته و در هر عالمى پس از ورود به آن، کمالات جدیدى را کسب مى کند.
این گروه بر این باورند که آیات و روایاتی نیز گویاى حرکت و تکامل در حشر و عوالم پس از آن است. به چند نمونه از این آیات اشاره مى ‌کنیم:
1. «کسانى که عهد و پیمان خدا و سوگندهاى خود را به بهاى ناچیزى مى ‌فروشند، آنان را در آخرت [از سعادت‌ هاى اخروى ] بهره‌ اى نیست؛ و خداى [متعال ] روز قیامت با آنان سخن نمى‌ گوید و به [نظر رحمت به ] ایشان نمى‌ نگرد و [آنها را] پاکشان نمى‌ گرداند و عذابى دردناک خواهند داشت».
این عده می‌گویند: جمله «و پاکشان نمى‌ گرداند» در این آیه، مفهوم خاصى دارد. این جمله نشانگر این حقیقت است که انسان‌ هایى که در صراط مستقیم عبودیت بوده و مورد نظر حق مى‌ باشند؛ در حشر و در مواقف و عوالم آن، مشمول تزکیه حضرت حق بوده، خداوند آنان را از ناپاکى‌ ها پاک مى‌ سازد و آنها را – از آنچه که روى چهره اصلى انسان قرار گرفته و از بسیارى از حقایق محجوبشان کرده -تزکیه و تطهیر مى ‌کند. امّا این تزکیه‌ی الهى شامل آن دسته از انسان‌ ها که در صراط عبودیت قرار نگرفته و با خداوند به مخالفت برخاسته‌ اند، نخواهد شد.
باید توجه داشت که تزکیه خداى متعال، همان تکمیل و تکامل ساختن روح آدمى است؛ زیرا انسان در زندگى دنیایى، در ظاهر امر، داراى یک سلسله عقاید بود که بر اساس آن عقاید روش و سلوک عملى خاصى دارد. امّا در باطن امر، روح آدمى در نتیجه همین عقاید و اعمال، حرکت مخصوصى دارد که آن حرکت اگر در سلوک عبودیت و صراط مستقیم باشد، روح را از آنچه باید پاک کرده، به تدریج پاک مى‌ گرداند و در مدارج کمال پیش مى ‌برد.
این حرکت باطنى همان تزکیه الهى است که در روح آدمى، تحت سلوک ظاهرى دینى انجام مى ‌گیرد. این تطهیر، روح را از حجاب‌ ها، تعلق‌ ها و رنگ‌ ها و هرچه بر روح در هنگام جدایى از موطن اصیلی‌ اش، عارض گشته، نجات مى‌ دهد و آزاد مى ‌گرداند، در حقیقت، یک حرکت تکاملى براى روح است.
حرکت روح هم جز با تزکیه نمى ‌باشد، چه این تزکیه در زندگى دنیایى تحت سلوک دینى انجام گیرد و چه در قیامت به مقتضاى احکام خاص همان عالم و عوالم آن.
– «حقیقت این است خداوند کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‌ اند، در باغ‌ ها و [بهشت ‌هایى ] که از زیر [درختان ] آن نهرها روان است، درآورده و [داخل مى‌ گرداند]. در آن‌جا با دست‌بندهایى از طلا و مروارید آراسته مى‌ شوند و لباسشان در آن‌جا از حریر [پرنیان ] است. [پس از قرار گفتن در چنین وضعیتى] هدایت مى ‌شوند به گفتار پاک و [پاکیزه ] و به سوى راه خداى ستوده [حمید] هدایت مى‌ گردند».
این عده می‌گویند: این آیه هم اشاره دارد که پس از قرار گرفتن در بهشت، بهشتیان به سخن پاکیزه و به صراط حمید هدایت مى ‌شوند. پس معلوم مى ‌شود که تازه در آن‌جا راه به خصوصى شروع مى ‌گردد و راهى که حرکت در آن نباشد، راه نیست. این آیه مى ‌گوید: خداوند با اسم «حمید» خود، مؤمنان و مشتاقان را به آن‌جا که باید ببرد، مى برد. پس حرکت در عوالم حشر وجود و سیر تکاملى در آن‌جا ادامه دارد.
اما آنچه بر اساس مبانی حکمی و فلسفی در پاسخ این دیدگاه می‌توان گفت: این است که نفس در قیامت به تجرد کامل خود رسیده است؛ بنابر این تکامل در آن‌جا معنا ندارد؛ آیاتی هم که مطرح شده یا بیان‌گر وسعت وجودی عالم آخرت است، یا به تعبیر فیض کاشانی به معنای رفع موانع است.
[1]. انعام ، 132.
[2]. نهج البلاغه، خ 42.
[3]. انعام، 158.
[4]. إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ. آل عمران، آیه 77.
[5]. «إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِیها حَرِیرٌ وَ هُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلى صِراطِ الْحَمِیدِ». حج، آیه 23 و 24.
[6]. ر. ک. شجاعی، محمد، «قیام قیامت»، ص 101 به بعد، کانون اندیشه جوان، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، تهران، 1380.
[7]. «آخرت دار تکامل نمى‌ باشد و حرکت استکمالى در آخرت امکان ندارد، بلکه مبدأ عذاب اگر از عوارض غریبه باشد در جوهر نفس، زائل می‌شود، آن‌هم نه از باب حرکت استکمال». فیض کاشانى ، أصول المعارف، مقدمه، ص 332، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
برای اطلاع بیشتر رجوع شود به: ترجمه تفسیر المیزان، ج 8، ص 134؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج 4، ص 806؛ شرح بر زاد المسافر، سید جلال الدین آشتیانى ، ص 93؛ مجموعه مقالات، آیت الله حسن زاده آملى ، ص 172

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد