عصراسلام: به جرات می توان بگویم جامعه شناسان کمی در این زمینه متن یا تحلیلی پیرامون اختلاف خانوادگی نوع جدید در ایران دارند. غالب جامعه شناسان بر اختلافات کلیشهای بین زن و مرد و به نقد جامعه مردسالار می پرداختند. گویی همه مشکلات از مردان جامعه است، که وضع زنان جامعه اینگونه شده است.
این دسته از جامعه شناسان متناسب با تغییرات اجتماعی تحلیلهایشان را بازاندیشی نکردند. در این چند سال اخیر برخی جامعه شناسان در ستایش پیشرفت فردی و فردگرایی متن می نوشتند. برای من این پرسش به وجود می آمد، این دسته از جامعه شناسان بر چه پیشرفت های فردی تاکید می کردند؟
آیا منظورشون ازفردگرایی صرفا ادامه تحصیل اقشارگوناگون جامعه بود؟ یا منظورشون از فردگرایی پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی افراد جامعه بود؟
البته بنظرم بی انصافی است نقد را صرفا متوجه تحلیلگران اجتماعی و فرهنگی کنم. آنچیزی که در دو دهه اخیر در ایران رخ داده است، وابستگی اقتصادی و اجتماعی فرزندان به والدین است. جوانان تحصیل کرده وبا بلوغ فرهنگی که از عهده امور زندگی خویش بر نمی آیند. جوانان امروزی با تسلط بر فناوری و دانش از والدین خود اطلاعات گسترده تری دارند، اما در مایحتاج زندگی به والدین خود وابسته هستند.
در سالهای آتی نوعی جدید از اختلافات درون خانوادگی در ایران شکل خواهد گرفت. طی چند روز گذشته قتل بابک خرمدین به دلیل نوع قتلشان (مثله کردن جسد) مورد توجه اذهان عمومی قرار گرفته است. عوامل اقتصادی (کسب و کارهای بی ثبات وموقتی، تورم، بیکاری و……)، اجتماعی (مانند عدم نقش پذیری فرزندان، عدم مسئولیت پذیری فرزندان، عدم تعهد در فرزندان و…..) و فرهنگی (مانند حمایت طولی مدت والدین از فرزندان، فردگرایی، ادامه تحصیل طولانی مدت و……) تعارضات درون خانواده ایرانی را تغییر شکل داده است.
البته این را هم باید اضافه کنم با طولی شدن دوره جوانی در ایران اختلافات بین فرزندانی که در یک خانه به مدت زیاد زندگی میکنند، نیز به وجود می آید. بنابراین در دو دهه اخیر با تغییرات اجتماعی واقتصادی چند نوع اختلاف و نزاع خانوادگی به وجود می آید. نخست اختلاف سنتی بین زنان و مردان؛ دوم اختلاف فرزندان و والدین (با توجه به گسترش مجردی در بین جوانان ایرانی این نوع اختلاف خانوادگی در سالهای آتی شایع تراز انواع دیگر است) سوم اختلاف بین فرزندان یک خانواده.
همچنین اختلافات خانوادگی بین فرزندان و والدین در بین طبقات متوسط شهری بیشتر از سایر گروههای اجتماعی است. یکی از دلایل آن است که فرزندان طبقه متوسط شهری به زندگی وابسته با والدین عادت و خو میگیرند و می پندارند که برای پیشرفت فردی باید والدینشان از خودگذشتگی و ایثار کنند. این نوع مبادله نابرابر درون خانواده تاجایی ادامه پیدا می کند که در نهایت منجر به خشونت (نزاع) یا به طور فجیع قتل میشود.
نویسنده: عادل سجودی
جامعه شناسی گیلان