خانه » همه » مذهبی » ایا مهنا به معنی گوارا از القاب حضرت فاطمه است؟ اگر نیست ایا در قران یا نهج البلاغه یا دیگر کتب دینی امامان و پیامبران و دیگر ادعیه و زیارت نامه ها ذکر شده است؟

ایا مهنا به معنی گوارا از القاب حضرت فاطمه است؟ اگر نیست ایا در قران یا نهج البلاغه یا دیگر کتب دینی امامان و پیامبران و دیگر ادعیه و زیارت نامه ها ذکر شده است؟

مهنا. [ م ُ هََ ن ْ نا ] مهناء. بمعنی گوارا. گوارا گردیده. گوارا شده. باعافیت. خوشگوار. گوارنده.
ای دین پیمبر به جمال تو مزین
وی ملک شهنشه به خصال تو مهنا. (امیرمعزی)
بل مردمیست میوه ترا و تو
نیکو درخت سبز و مهنائی. ناصرخسرو (دیوان ص 402).
آسیمه بسی کرد فلک بی خبران را
و آشفته بسی گشت بدو کار مهنا.
هرچند ما مستقیم چیزی در منابع که مهنا دلالت بر نام ویا القاب حضرت فاطمه‌زهرا(س) بکند ندیدیم . در قران و روایات هم با چنین کلمه‌ای برخورد نکردیم.
در روایات نام‌ها، کنیه‌ها و لقب‌هایی برای حضرت زهرا(س) آن بانوی بزرگوار نقل شده است که هر کدام به منزلت و کمال ظاهری و باطنی آن بزرگوار اشاره دارد. در دو بخش «القاب حضرت زهرا(س) در احادیث» و «القاب حضرت زهرا(س) در منابع اسلامی» تنظیم می‌شود:
الف. القاب حضرت زهرا(س) در احادیث : در این نوشته، لقب‌هایی که در روایات –در قالب حدیث و یا زیارت- آمده است، و برای آن حدیث و روایتی یافتیم، ذکر می‌شود:
1. حضرت امام صادق (ع) فرمود : «حضرت فاطمه(س) را نُه نام نزد حق تعالى است : فاطمه ، صدّیقه ، مبارکه ، طاهره ، زکیّه ، راضیه ، مرضیه ، محدّثه و زهرا».
2. «طهر»، «مطهّره»، «تقیّه» و «نقیّه»؛ همان‌طور که در بخشی از زیارت امام رضا(ع) چنین آمده است: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ نَبِیک وَ زَوْجَةِ وَلِیک وَ أُمِّ السِّبْطَینِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ سَیدَی شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ الطُّهْرِ الطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ التَّقِیَّةِ النَّقِیَّة»؛[2] خدایا! رحمتت را بر فاطمه بفرست که دختر پیامبر و همسر ولىّ تو و مادر دو سبط پیامبرت یعنى حسن و حسین که دو سرور جوانان اهل بهشت هستند، مى باشد، خدایا! رحمتت را بر فاطمه بفرست که عین پاکى، پاک، پاکیزه و پرهیزکار است.همچنین در زیارت حضرت زهرا(س) می‌خوانیم: «السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الطَّاهِرَةُ الْمُطَهَّرَةُ»؛[3] سلام بر تو ای پاک و پاکیزه.وجه نام‌گذاری فاطمه زهرا(س) به لقب‌های شریف «طاهره، طُهر و مطهّره»؛ به جهت بودن یکی از مصادیق آیه تطهیر است.
3. «حوراء»، «علیمه»، «معصومه»، «فاضله»، «رشیده»، «صادقه» و «غرّاء»: همان‌طور که در بخش‌هایی از زیارت حضرت زهرا(س) چنین آمده است: السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ نَبِیِّ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ حَبِیبِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَلِیلِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ صَفِیِّ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِینِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ الْبَرِیَّةِ السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا زَوْجَةَ وَلِیِّ اللَّهِ وَ خَیْرِ خَلْقِهِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْمُؤْمِنِینَ السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصَّادِقَةُ الرَّشِیدَةُ السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّکِیَّةُ السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّةُ السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِیمَةُ السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَعْصُومَةُ الْمَظْلُومَةُ، السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الطَّاهِرَةُ الْمُطَهَّرَةُ، السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَغْصُوبَةُ، السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْغَرَّاءُ الزَّهْرَاءُ، السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةُ بِنْتَ مُحَمَّد رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُه .[4]معانی لقب‌های گفته شده چنین است:
حوراء: یعنی فرشته‌ای‌ که هرگز حیض نمى بیند و استحاضه نمی‌شود.[5] یعنی حضرت زهرا(س) صفات فرشتگان را دارد.[6]علیمه: دارای علم و دانش برتر و آگاه به علوم پیامبران.[7]معصومه: دارای ملکه عصمت.
فاضله: برتری در فضایل اخلاقی و بزرگی نسبت به بانوان عالم.[8]رشیده: رشد یافته و رستگار.[9]صادقه: راستگو.
غرّاء: نورانی و درخشان.[10]4. «منصوره»: در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که؛ نام حضرت زهرا(س) در آسمان «منصوره» و در زمین «فاطمه» است.[11] در ادامه روایت آمده: «در زمین فاطمه نامیده شد؛ براى این‌که شیعیان وى از آتش جهنّم حفظ می‌شوند و دشمنانش از دوستى و محبت وى که نجات‌بخش است، محروم می‌مانند و این است معناى کلام خداوند که می فرماید: «و در این روز (قیامت)، مؤمنان به سبب نصرت و یارى خداوند شادمان می‌گردند»،[12] و منظور از نصرت و یارى خداوند همین نصرت خداوند براى شیعیان و دوست‌داران فاطمه است که به شفاعت و یارى فاطمه از آتش دوزخ نجات می‌یابند.[13]5. «مضطهدة»: در زیارت حضرت زهرا(س) می‌خوانیم: «السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَغْصُوبَةُ»،[14] و «مضطهدة»؛ یعنی مضطرّ و مظلوم[15](کسی که به او ظلم شده است). به همین جهت، به آن‌حضرت «مظلومه» هم لقب داده شده است، همان‌طور که در زیارت‌نامه‌ امام حسین(ع) در نیمه ماه شعبان، می‌خوانیم: «وَ أُمِّکَ الْمَظْلُومَةِ الطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَة».[16]6. «بتول»(پارسا و پاکدامن)[17]: حضرت امام على(ع) فرمود: «از پیغمبر اکرم پرسیدند معناى کلمه «بتول» چیست؟ زیرا ما از شما شنیدیم که می‌فرمودید مریم و فاطمه، بتول هستند، آن‌حضرت فرمود: بتول آن زنى است که هرگز خون حیض نبیند؛ زیرا حیض براى دختران پیامبران ناپسند است».[18]7. «حُرّة»(بانوی آزاده)[19]: ابن عباس گوید در سفر صفین خدمت امیر المؤمنین(ع) بودم چون به نینوا در کنار فرات رسید، … فرمود: «عیسى با حواریون خود نشستند و گریستند و ندانستند براى چه گریه می‌کنند و چرا نشستند، حواریون گفتند: اى روح خدا و کلمه او! چرا گریه می‌کنید؟ عیسی بن مریم(ع) فرمود: شما می‌دانید این چه زمینى است؟ گفتند نه، گفت این زمینى است که در آن جگر گوشه رسول احمد و جگر گوشه حُرّه طاهره بتول همانند مادرم را، می‌کشند…».[20]8. «مریم کبری»؛ در روایتی از امام کاظم(ع) نقل شده است که، پیامبر اکرم(ص) به امام علی(ع) فرمود: «… هَذِهِ وَ اللَّهِ سَیِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ هَذِهِ وَ اللَّهِ مَرْیَمُ الْکُبْرَى ».[21]9. «مشکات»؛ بر اساس روایات، یکی از مصادیق و تطبیقات «مشکات»[22] در آیه شریفه «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فیها مِصْباحٌ»[23] حضرت فاطمه زهرا(س) دانسته شده است؛ همان­طورکه امام صادق(ع) فرمود: «مشکات، فاطمه (س) است».[24]به همین جهت، «مشکات» در نظر علمای شیعه[25] به عنوان یکی از القاب حضرت فاطمه زهرا(س) نام برده شده است، چنانچه علامه مجلسی(ره) در بخش زندگی­نامه حضرت زهرا(س) در «بحارالانوار» چنین می­نویسد: «أبواب تاریخ سیدة نساء العالمین و بضعة سید المرسلین و مشکاة أنوار أئمة الدین…».[26] ب) القاب حضرت زهرا(س) در منابع اسلامی :
در منابع اسلامی، لقب‌های دیگری را نیز برای حضرت فاطمه زهرا(س) برشمرده‌اند که از جهت بار معنایی مثبت و معنوی که دارند، در حق آن‌حضرت صادق است؛ چرا که این القاب اشاره به صفات و فضایل اخلاقی دارند.
ابن شهر آشوب لقب‌هایی غیر از موارد بالا را نیز برای حضرت فاطمه زهرا(س) برشمرده است که به روایتی استناد نکرده‌ است و آن القاب عبارتند از: «حَصان، عَذراء، نوریّه و حانیه».[27]همچنین لقب‌هایی مانند: جاهده، جمیله، حاضره، حبیبه، حفیفه، حکیمه، حلیمه، داعیه، راقیه، رئوفه، زاهده، زاهره، زهره، سلیمه، شافعه، شاهده، شریفه، شهیده، صائمه، صالحه، صبیحه، صفیه، علیه، فاتحه، قائمه، کاظمه، مجیبه، محمده، مشفقه، مصلیه، مصلحه، منعمه، نبویه، نصیبه، وافیه، ولیه.[28]گفتنی است؛ لقب‌های دیگری نیز در میان عُرف اسلامی به عنوان نامی برای دختران، مشهور شده است که روایتی به ویژه درباره این لقب‌ها نداریم تا به عنوان یکی از القاب حضرت زهرا(س) برشمرده باشد، اما برخی از آنها دارای معانی مثبت و معنوی هستند که از این جهت جزو نام‌های اسلامی محسوب می‌شوند. از جمله این نام‌ها عبارتند از:
یک. «طهورا»؛ که با همین عنوان در روایات نیامده است، هر چند لقب «طهور»(صیغه مبالغه) به جهت معنایی که دارد، نیز در حق حضرت فاطمه زهرا(س) صادق است؛ زیرا در لغت «طاهر مطهر» را طهور گویند؛ یعنی چیزی که هم خود پاک است و هم پاک کننده و به بیان دیگر؛ نهایت پاکی.[29]دو. «نگار»؛ که یک واژۀ فارسی و به معنای نقش، نقاشی، نقشی که از حنا بردست و پای محبوب کنند، تحریر، بت و صنم، معشوق، محبوب و … است.[30] در حالی که تمام القاب حضرت زهرا(س) عربی است. لذا چنین لقبی در منابع تاریخی برای آن حضرت ثبت نشده است. البته در طول اعصار و قرون، در اشعار شاعران مدیحه سرا، القابی مانند گل یاس، نیلوفر و… برای حضرت زهرا از باب تشبیه ذکر کرده‌اند، که این غیر از القابی است که در زمان خود حضرت او را خطاب می‌کردند.
سه. «عطیه»؛ یعنی بخشش، چیزی که به کسی بخشیده شود.[31] آنچه که در منابع و تاریخ زندگی حضرت زهرا به عنوان اسامی و القاب آن حضرت آمده، چیزی به اسم عطیه در آنها به چشم نمی‌خورد.
چهار. «عارفه»؛ مؤنّث «عارف» به معنای دانا و شناسنده است.[32] اگر چه مفهوم این لقب در حق آن حضرت صادق است، اما با جست و جویی که در منابع حدیثی انجام شد، چنین لقبی برای حضرتش یافت نشد.
پنج. «بشری» و «هدی»؛ این عناوین نیز به عنوان لقبی برای حضرت زهرا(س) در روایات اعلام نشده است. البته هدی و بشری عباراتی در توصیف قرآن هستند، و همان‌گونه که قرآن هدایت و بشارت را برای ما به ارمغان آورد، اهل بیت پیامبر اکرم(ص) که مبیّن و مفسّر قرآن هستند می‌توانند به وصف عام از این صفت برخوردار باشند.
پی‌نوشت:
[1]. طبرسی، فضل بن حسن ، إعلام الورى بأعلام الهدى ، ج 1، ص 290، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1417ق.
[2]. شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، محقق و مصحح: لاجوردى، مهدى، ج 2، ص 268، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378ق.
[3]. سید ابن طاووس، على بن موسى، الإقبال بالأعمال الحسنة فیما یعمل مرة فى السنة، محقق و مصحح: قیومى اصفهانى، جواد، ج 3، ص 165، دفتر تبلیغات اسلامى، قم، چاپ اول، 1376ش.
[4]. همان، ص 164 – 165.
[5]. شامی، یوسف بن حاتم، الدر النظیم فى مناقب الأئمة اللهامیم، ص 456، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1420ق.
[6]. مجلسی، محمد باقر، ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، محقق و مصحح: رجائی‌، مهدی، ج 9، ص 27، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، چاپ اول، 1406ق.
[7]. مجلسی اول، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علی‌پناه، طباطبائی، سید فضل الله، ‌ج 5، ص 345، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، قم، چاپ دوم، 1406ق.
[8]. روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ‌ج 5، ص 345.
[9]. «رشیدة»، مؤنث «رشید» که به این معانی آمده است: رشد یافته، رستگار، دلیر، نیک‌اندام، راست قامت. (فرهنگ فارسی معین، واژه رشید).
[10]. ر.ک: لغت نامه دهخدا، واژه «غراء».
[11]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 396، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1403ق؛ فرات کوفی، ابوالقاسم، تفسیر فرات، تحقیق: محمودی، محمد کاظم، ص 321 – 322، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، 1410ق.
[12]. روم، 4 – 5.
[13]. معانی الاخبار، ص 396 – 397.
[14]. الإقبال بالأعمال الحسنة فیما یعمل مرة فى السنة، ج 3، ص 165.
[15]. لغت نامه دهخدا، واژه «مضطهد».
[16]. الإقبال بالأعمال الحسنة فیما یعمل مرة فى السنة، ج 3، ص 343.
[17]. فرهنگ فارسی معین، واژه «بتول».
[18]. معانی الاخبار، ص 64.
[19]. فرهنگ فارسی معین، واژه «حرّة».
[20]. شیخ صدوق، الامالی، ص 597 – 598، اعلمی، بیروت، چاپ پنجم، 1400ق.
[21]. ابن طاووس، علی بن موسی، طرف من الأنباء و المناقب، محقق و مصحح: عطار، قیس، ص 169، انتشارات تاسوعا، مشهد، چاپ اول، 1420ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 22، ص 484، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[22]. ر.ک: سید محمد حسین، طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 15، ص 141 و 142، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[23]. نور، 35: «خداوند نور آسمان­ها و زمین است مثل نور خداوند همانند چراغ­دانى است که در آن چراغى (پر فروغ) باشد».
[24]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 480، دار الحدیث، قم، چاپ اول، 1429ق.
[25]. ر.ک: مولى صالح مازندرانى، شرح أصول الکافی، با تعلیقات محقق شعرانى، تصحیح: غفارى، على اکبر، ج 5، ص 213، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1388ق؛ میر جهانى طباطبائى ، سید حسن، جنة العاصمة، ص 134، بیت الزهراء، مشهد، چاپ اول، 1426ق؛ موسوی، سید محمدباقر، الکوثر فی أحوال فاطمة بنت النبی الأعظم علیهما السلام ، ج 2، ص 30، دلیل ما، قم، چاپ اول، 1386ش؛ حسن زاده آملى، حسن، هزار و یک کلمه، ج 4، ص 505، بوستان کتاب، قم، چاپ سوم، 1381ش.
[26]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 43، ص 2، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1363ش.
[27]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 3، ص 357، انتشارات علامه، قم، چاپ اول، 1379ق؛ البته ابن شهر آشوب این القاب را از شیخ صدوق نقل می‌کند، در حالی که این القاب در هیچ‌کدام از کتاب‌های حدیثی شیخ صدوق ذکر نشده است، بلکه شیخ صدوق همان روایت اول را که از امام صادق(ع) بود، نقل می‌کند.
[28]. انصارى زنجانى خوئینى ، اسماعیل، الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء سلام الله علیها، ج 18، ص 346، دلیل ما، قم، چاپ اول، 1428ق.
[29]. ر.ک: ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 4، ص 505، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، بیروت، چاپ سوم، 1414ق؛ فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج 2، ص 379، منشورات دار الرضی، قم، چاپ اول، بی‌تا.
[30]. فرهنگ فارسی معین.
[31]. همان، واژه «عطیه».
[32]. لغت‌نامه دهخدا، واژه «عارف».

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد