خانه » همه » مذهبی » ایا این دلیل می شود که امیرالمومنین چون راضی به قتل عثمان نبودند پس راضی به قتل عمر و ابوبکر با ان همه جسارت به خاندان وحی نبودند؟

دانلود کتاب های امتحان شده

ایا این دلیل می شود که امیرالمومنین چون راضی به قتل عثمان نبودند پس راضی به قتل عمر و ابوبکر با ان همه جسارت به خاندان وحی نبودند؟

شاید به عنوان یک مناط اینطور فرض کرد و آنرا پذیرفت، امام به دست گرفتن قدرت را به هرقیمتی نمی‌پسندید حتی در مقابل حمله به خانه اش برای حفظ دین بنابر توصیه پیامبر(ص) سکوت کردند و به وضوح در زمان به‌دست گرفتن قدرت و حکومت داری این امر را ثابت کردند. حتی برخلاف دیگر خلفا کسی را حتی برای بیعت با خود مجبور نکرد. امام خود را فدایی دین و اسلام می‌دانست و تمام عمر خود را وقف تقویت و آبیاری نهال اسلام نمود که به دست پیامبر(ص) غرس شده بود. حفظ دین اگر حتی در گرو مشورت دادن به خلفا در امور خلافت بود دریغ نمی‌کردند. و اجرای حدود جز از طریق احکام دین خوش نداشتند. ابن ابی الحدید از علمای اهل سنت چنین نقل می‌کند:«وقتی مردم به عثمان فشار آوردند ایشان وارد خانه علی ـ علیه السلام ـ شده و به او گفت: شما نزد مردم اعتبار دارید و قول شما را قبول دارند، سپس علی ـ علیه السلام ـ همراه با 30 سوار به سوی مردم که بر عثمان هجوم آورده بودند رفتند و آن ها را آرام کردند و خود عثمان با مردم صحبت کرد و وعده هایی به ایشان داد و…. بعد از اینکه مردم فهمیدند عثمان باز خلف وعده کرده به سوی او هجوم آوردند و با اینکه به علی ـ علیه السلام ـ خبر رسید ولی این بار نیامد و زن عثمان (نائلة بنت الفُرافصة بن الأحوص ) به عثمان گفت: علی ـ علیه السلام ـ به سوی تو نمیآید و از تو حمایت نمیکند، پس شبانه عثمان به خانه امیر المؤمنین آمد و از او کمک طلبید و وعده های زیبایی به حضرت داد که حضرت نپذیرفت و از یاری با عثمان سر باز زد، تا خبر رسید مردم آب را بر عثمان بستهاند و ایشان برای او آب فرستاد و مردم را نیز موعظه کردند سپس مردم به خانه وی ریختند و عثمان را به قتل رسانیدند»[1]نتیجه گیری از این نقل تاریخی: واسطه شدن امام علی علیه السلام برای جلوگیری از قتل عثمان دلیلی بر حمایت حضرت از او نیست، ایشان تنها می‌خواستند جلوی خلیفه کشی را بگیرند و از تفرقه و از هم پاشیدن جامعه اسلامی جلوگیری کنند.

دلیل بر این نتیجه گیری:
در روایتی دیگر که در انساب بلاذری آمده حضرت فرمودند: «من نه خوش داشتم کشتن عثمان را و نه ناخوش داشتم، و نه بدان دستور دادم و نه از آن جلوگیری کردم» [2]در کتاب الامامة و السیاسة مشابه همین حدیث هم نقل شده که : پس از قتل عثمان عمرو بن عاص به سواری برخورد و از او پرسید: چه خبر؟ گفت: عثمان کشته شد! پرسید: آن وقت مردم چه کردند؟پاسخ داد: با علی علیه السلام بیعت کردند! پرسید: علی علیه السلام با کشندگان عثمان چه کرد؟پاسخ داد: ولید بن عقبه نزد علی علیه السلام رفت و از او درباره قتل عثمان پرسید و آن حضرت در جواب گفت: نه بدان دستور دادم و نه از آن جلوگیری نمودم، نه مرا خوشحال کرد و نه بدم آمد، پرسید: بالاخره با کشندگان عثمان چه کرد؟ گفت: پناه داد، ولی راضی نبود…عمرو بن عاص در پایان گفت: به خدا ابو الحسن کار را مخلوط کرده و معلوم نشد که مخالف بوده یا موافق. [3]
از این دو نقل تاریخی گذشته، چنین به دست مى‌ آید که امام على علیه السلام، خلیفه را امام عادلى نمى‌ دانسته که کشتن وى او را ناراحت و بدحال کند و یا اهمیتى به او بدهد، یا حمله به وى موجب خشم آن حضرت گردد، بلکه از کار او کناره‌ گیرى کرده و ترس آن را داشته که اگر در دفاع از وى پافشارى کند گناهکار باشد، و حمله کنندگان را نیز گناهکار در نهضتى که داشته ‌اند نمى‌ دانسته و گرنه کار آنها موجب ناراحتى آن حضرت مى‌ شد و اگر او را امام عادلى مى‌ دانست حداقل چیزى که درباره‌ اش مى ‌فرمود آن بود که بگوید: یاورش بهتر از خوار کننده‌ اش بود.

پی‌نوشت:
[1] در شرح نهج البلاغه ذیل خطبه 30
[2] الامامة و السیاسة، ابن قتیبة الدینوری، ج 1، ص 42
[3] انساب بلاذری، ج5، ص 1

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها