خانه » همه » مذهبی » تعرف علم و قلمرو آن

دانلود کتاب های امتحان شده

تعرف علم و قلمرو آن


تعرف علم و قلمرو آن

۱۳۹۷/۰۹/۱۵


۷۳۳ بازدید

تعریف علم چیست

دوست گرامی. در پاسخ به سوال جنابعالی ما به تعریف و حقیقت علم و قلمرو آن اشاره کرده ایم که توجه شما را به مطالعه آن جلب می نماییم. علم در لغت به معنی دانستن، حقیقت چیزی را درک کردن، دانش و آگاهی است و در نزد بعضی از حکما، علم عبارت است از: صورتی که از اشیاء در نزد عقل حاصل می‌شود؛
به تعبیر بهتر، منظور از علم، ادراکاتی است که انسان از راه عقل و خرد خویش درک می‌کند.

در قرآن کریم، منظور از آن هر دانشی است که در سعادت و سرنوشت انسان تأثیر دارد.

در تعریف علم گفته شده که علم کشف شدن واقعیت در ذهن انسان است. العلم انکشاف الواقع. به کسی که واقعیتی را به یقین می داند عالم گفته می شود.

اطلاع با علم متفاوت است. هر اطلاعی علم نیست. علم، آگاهی (جامع و جاذم) به حقیقت است.

معنای لغوی واژه علم، آگاهی از واقعیت است. این معنا شامل علم حضوری و حصولی هر دو می‌شود. العلم ادراک الشیء بحقیقته؛‌ واژه الیقین و المعرفة (المنجد)

علم دانسته های قطعی انسان است و متعلق آن، گزاره هایی است که مورد یقین آدمی باشد، علم در این کاربرد، مقابل شک و ظن و وهم قرار دارد.

اگر شخصی به اعتقاد جازم و صد در صدی نسبت به واقعیتی دست یافت که احتمال خلاف آن نمی رود،‌ به این حالت او «علم» گفته می‌شود.

بنابراین هدف اصیل علم آموزی کشف حقیقت است و تمام آیات و روایاتی که به علم آموزی تشویق می کنند و بلکه آنرا واجب می دانند، هدف شان تامین نیاز انسان به حقیقت است.

گلشن راز شبستری:
شریعت پوست، مغز آمد حقیقت میان این و آن باشد طریقت

روی این حساب عالم به صورت مطلق به کسی گفته می شود که به حقایق تکوینی و تشریعی زندگی انسان اشراف دارد.

به عبارت بهتر عالم کسی است که حق و باطل را می شناسد و لذا هرگز دچار فتنه نمی شود و بلکه راهنمای بندگان خدا در فتنه ها خواهد بود، شناخت حق بدون شناخت باطل میسر و عملی نیست، چون این دو در تقابل با هم شناخته می شوند.

عالم دینی باید به نگاه جامعی نسبت به تمامی آموزه های دینی رسیده باشد و ساختار منطقی دین را برای تربیت انسان و راهبری جامعه بداند، بنابراین صرف دانستن اطلاعات جزئی و محفوظات دینی کافی نیست. جامع نگری و اعتقاد جازم و یقینی داشتن دو ویژگی عالم است.

ما برای رسیدن به حقیقت درس می خوانیم، مطالعه و تحقیق می کنیم و نیز عبادت و تمام فعالیت های سلوکی برای رسیدن به حقیقت است. سلوک علمی و عملی هر دو به حقیقت منتهی می شود.

قلمرو علم آموزی!

در اینکه چه علمی را بیاموزیم، دو نظریه وجود دارد.

نظریه اول :

منظور اسلام از علم، علوم دینی است و مقصود از همه تأکید ها و توصیه هایی که به تحصیل علم می شود، علم خود دین است.

اگر نظر اسلام از علم ، علم دین باشد باید گفت نظر اسلام درباره علم منفی است و درباره علم به حقایق کائنات و شناختن عالم طبیعت و ماورای طبیعت چیزی نگفته است.

برای کسی که درست با اسلام و منطق اسلام آشنا باشد، قابل قبول نیست که بگوید: نظر اسلام درباره علم منحصرا علوم دینی است .

این محدودیت فقط از ناحیه طرز عمل مسلمین در قرن های اخیر ایجاد شده است که تدریجا دایره معلومات خود را کوچکتر و محدود به علوم دینی کردند.

اما در رهنمود های دینی از علی (ع) آمده که: الحِکمَةُ ضَالّةُ المؤمنِ ، فاطْلُبوها و لَو عندَ المُشرِکِ تکونوا أحَقَّ بها و أهلَها .( امالی شیخ طوسی، ص625)

امام على علیه السلام : حکمت، گمشده مؤمن است؛ پس آن را بجویید گر چه نزد مشرک باشد، زیرا شما بدان سزاوارتر و شایسته ترید. معنی ندارد که این توصیه در خصوص علوم دینی باشد، مشرک را با علوم دین چکار ؟

نظریه دوم :

منظور از علم، هر علم نافع است. هر علمی که متضمن فایده و اثر مثبتی در زندگی انسان باشد، اسلام آنرا به رسمیت می شناسد.

طبق این نظریه هر علمی که به اهداف فردی یا اجتماعی اسلام کمک کند و ندانستن آن، سبب اخلال در زندگی مسلمان ها شود، آن علم را اسلام توصیه می کند و هر علمی که بر اهداف و آرمان های اسلامی تأثیر سوء می گذارد، اسلام با آن مخالف است.
 
هر چند همه علوم به سبب آن که در مقابل جهل و نادانی قرار دارد، از یک ارزش نفسی و ذاتی برخودار است، اما علومی با ارزش تراند که تاثیر مستقیم و بیش تری در مسیر کمال انسان و رهایی از جهل نادانی و ناآگاهی و جهل سفاهت و بی خردی داشته باشد.

به این معنا که هم انسان را دانا سازد و هم او را از بی خردی و سفاهت برهاند و به خرد و عقلانیتی برساند که کمال و سعادت ابدی او را تضمین نماید.

پیامبر (ص) فرمودند: علم و دانش بیشتر از آنست که شمرده و کسب شود، پس از هر چیز از جمله دانش، نیکوترین آن را فراگیر. الْعِلْمُ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ یُحْصَی فَخُذْ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ أَحْسَنَه.

در نگاه اسلامى، علمی نافع است که برای دنیا یا آخرت انسان سودمند باشد. علمى که نفعی ندارد، مطلوب نیست.

از رسول خدا (ص) روایت است که فرمود: اللهم اعوذبک من علم لاینفع . بار پروردگارا از علمی که نفعی نداشته باشد به تو پناه می برم. (مفاتیح الجنان، تعقیبات نماز عصر)

على (ع) نیز فرمود: خیرى نیست در دانشى که سود ندارد . لا خیر بی علم لا ینفع (نامه 31 نهج البلاغه)

بنابراین دروس دانشگاهی نیز از آن جهت که در حل مشکلات و نیازهای طبیعی و اجتماعی زندگی کاربرد دارد و در راستای خدمت به جامعه و مردم است، تحصیل آن به قصد کمک به مردم و کسب رضایت خداوند، پسندیده، بلکه در شرایط خاصی واجب کفایی است.
 
منطق قرآن درباره قلمرو علم آموزی:

گذشته از همه اینها منطق خود قرآن درباره علم به شکلی است که قابل تخصیص و اختصاص نمی باشد . قرآن کریم هر علم مثبت و مفیدی را نور و جهل را ظلمت می داند.

قرآن صریحا مسائلی را به عنوان موضوع مطالعه و تفکر پیشنهاد می کند که نتیجه مطالعه آنها همین علوم طبیعی و ریاضی و زیستی و تاریخی و غیره است که امروز در دنیا می بینیم .

در سوره بقره می فرماید : در آفرینش آسمان ها و زمین ، در گردش شب و روز، در حرکت کشتی بر روی آب که به وسیله آن بشر منتفع می گردد، آمدن و ریزش باران که سبب حیات زمین می گردد، حیواناتی که در روی زمین در حرکت اند، گردش بادها و حالت مخصوص ابرها که در میان زمین و آسمان معلق اند، در همه اینها نشانه های قدرت و حکمت پروردگار است.

إن فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار و الفلک التی تجری فی البحر بما ینفع الناس و ما أنزل الله من السماء من ماء فأحیا به الارض بعد موتها و بث فیها من کل دابة و تصریف الریاح و السحاب المسخر بین السماء و الارض لایات لقوم یعقلون (بقره، آیه 164 )

یعنی همه اینها قوانین و نظاماتی دارند که شناختن این نظامات، شما را به توحید و خداشناسی نزدیک می کند .

قرآن صریحا مردم را به مطالعه در این امور توصیه کرده و می دانیم مطالعه این موضوعات منجر به علم ستاره شناسی ، زمین شناسی، دریاشناسی، علم کائنات جویه ، حیوان شناسی و غیره شده است .

قرآن کتابی است که در اولین نزول، سخن خود را با خواندن، علم و کتابت آغاز کرد و برای دانش و تفکر و تعقل اهمیت فوق العاده ای قایل است.

در سوره علق آمده: بخوان به نام پروردگارت، آنکه آفرید، انسان را از خون بسته آفرید. بخوان و پروردگار تو کریم ترین کریمان است که آموخت نوشتن با قلم را. إقرأ باسم ربک الذی خلق ، خلق الانسان من علق، إقرأ و ربک الاکرم ، الذی علم بالقلم. ( علق ، 1 -4(

سیره امامان شیعه درباره قلمرو علم آموزی:

همان طوری که می دانیم از اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری، خلفا دستگاه وسیعی از مترجمین و ناقلین به وجود آورده بودند و انواع کتب نجومی ، منطقی ، فلسفی ، طبی ، حیوان شناسی ، ادبی و تاریخی را از یونان و هند و ایران ترجمه کردند و مسلمین با علوم جهان آشنا شدند.

ما شیعه هستیم و گفتار و سیره عملی ائمه اطهار علیهم السلام و حتی تقریر و سکوت ایشان در موارد خاص برای ما سند و حجت است .

در این زمینه می دانیم که ائمه اطهار در عین حال که از انتقاد و خرده گیری به کارهای خلفا کوتاهی نمی کردند ، کتاب های ما پر است از این انتقادها، در زمینه بسط و گسترش علوم غیر دینی، به خلفا خرده گیری نکرده و مخالفت ننموده اند.

اگر بنا بود که نظر اسلام درباره علوم طبیعی و فلسفی و مانند آن، منفی و مخالف بود و آنرا خراب کننده و منهدم کننده دین می دانستند، ائمه اطهار این عمل خلفا را با سکوت خود تایید نمی کردند و حتما انتقاد می نمودند.

اینها همه قرائنی است که نشان می دهد نظر اسلام منحصرا علوم دینی نیست و برای تمام علوم ارزش قایل است.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها