واژه «بالعرض» در فلسفه معانی متعددی دارد که بر اساس کاربردهای آن قابل تشخیص و تعیین است. یکی از موارد استعمال این اصطلاح، اتصاف «ماهیت» به «وجود» یا «حقیقت داشتن» در فلسفه مشاء و حکمت متعالیه است که گفته میشود ماهیت به صورت «بالتبع» یا «بالعرض» متصف به «وجود» شده است:
مقصود از «بالتبع» این که ماهیت در وجودِ خارجی خود نیازمند «وجود» بوده، و همواره بالوجود در خارج موجود میگردد. اتصاف به تبع، مانند اتصاف آب به حرارت است که به تبع آتش رخ میدهد. در اینجا گرم بودن آب امری حقیقی و عینی است و تبعی بودن آن به این جهت است که آتش، واسطه در ثبوت حرارت برای آب است و آب به تبع گرم بودن آتش است که گرم میشود.
منظور از «بالعرض» این است که ماهیت در همه چیز – حتی در حملِ اوّلی که حمل ذاتیات بر ماهیت است- محتاج وجود بوده و بدون لحاظ وجود، نمیتوان چیزی را بر آن حمل نمود؛ طبق این بیان،استناد وجود به ماهیت از باب وصف به حال متعلقِ موصوف است؛ زیرا موجودیت همواره به نحو اصالی متعلق به وجود است و بالعرض و المجاز مستند به ماهیّت میگردد. اتصاف بالعرض، مانند اتصاف ناودان به جریان است که به خاطر جاری بودن آبِ درون ناودان، میگوییم ناودان جاری شد. در این مورد، وصف مذکور(یعنی جریان) فقط برای آب ثابت بوده و برای ناودان به صورت عینی و خارجی ثابت نمیباشد؛ اما به خاطر اتصاف آب به آن وصف و ارتباط داشتن آب با ناودان، این وصف را به ناودان هم نسبت میدهیم.
مقصود از «بالتبع» این که ماهیت در وجودِ خارجی خود نیازمند «وجود» بوده، و همواره بالوجود در خارج موجود میگردد. اتصاف به تبع، مانند اتصاف آب به حرارت است که به تبع آتش رخ میدهد. در اینجا گرم بودن آب امری حقیقی و عینی است و تبعی بودن آن به این جهت است که آتش، واسطه در ثبوت حرارت برای آب است و آب به تبع گرم بودن آتش است که گرم میشود.
منظور از «بالعرض» این است که ماهیت در همه چیز – حتی در حملِ اوّلی که حمل ذاتیات بر ماهیت است- محتاج وجود بوده و بدون لحاظ وجود، نمیتوان چیزی را بر آن حمل نمود؛ طبق این بیان،استناد وجود به ماهیت از باب وصف به حال متعلقِ موصوف است؛ زیرا موجودیت همواره به نحو اصالی متعلق به وجود است و بالعرض و المجاز مستند به ماهیّت میگردد. اتصاف بالعرض، مانند اتصاف ناودان به جریان است که به خاطر جاری بودن آبِ درون ناودان، میگوییم ناودان جاری شد. در این مورد، وصف مذکور(یعنی جریان) فقط برای آب ثابت بوده و برای ناودان به صورت عینی و خارجی ثابت نمیباشد؛ اما به خاطر اتصاف آب به آن وصف و ارتباط داشتن آب با ناودان، این وصف را به ناودان هم نسبت میدهیم.