خانه » همه » مذهبی » حکایتی عجیب و خواندنی از مرحوم سیدجمال گلپایگانی

دانلود کتاب های امتحان شده

حکایتی عجیب و خواندنی از مرحوم سیدجمال گلپایگانی

 زيرا مرحوم آقا سيّد جمال الدّين مدّتى بود كه به بيمارى پروستات مبتلا و بسترى بودند، و از طرفى براى يكى از فرزندان ايشان حادثه مولمه‏ اى پيش آمده بود كه موجب نگرانى ايشان و اهل منزل شده بود، و از طرفى فقر و مضيقه به شدّت اهل خانه را تحت تأثير قرار داده بود.
هنگامى كه خدمت ايشان رسيدم ديدم در بستر خوابيده و صحيفه سجّاديّه را مى‏ خوانند و همين‏ طور گريه مى‏ كنند؛ من رفتم و كنار ايشان نشستم و از اين وقايعى كه براى ايشان پيش آمده بود مى ‏خواستم ابراز تأسّف و تألّم كنم كه ديدم ايشان صحيفه را بستند و رو كردند به من، فرمودند:
آقا سيّد محمّد حسين! كسى كه عرفان ندارد، نه دنيا دارد و نه آخرت! مرا كه مى‏ بينى با اين گرفتارى‏ ها خوشم و هيچ احساس ناراحتى و شِكوه ابداً و ابداً ندارم. 
هوالعليم .كتاب “شريف نورملكوت قرآن “از ‘قسمت انوارالملكوت ‘، تأليف : “حضرت علّامه آية الله حاج سيّد محمّد حسين حسيني طهراني “( قدس الله نفس الزكيه )

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها