خانه » همه » خبر » ترند ترین های خبری امروز » دوقطبی دین و فوتبال را از کجا آوردی؟! /دختران و پسران شیرازی، طرح درس مدرسه حکمرانی

دانلود کتاب های امتحان شده

دوقطبی دین و فوتبال را از کجا آوردی؟! /دختران و پسران شیرازی، طرح درس مدرسه حکمرانی

به گزارش «تابناک»؛ روزنامه‌های امروز پنجشنبه ۱۶ تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که استعفا‌های پی‌در‌پی در کابینه جانسون، اجرای رتبه‌بندی معلمان، بحران خروج نیروی کار، باز هم امیکرون، اما هولناک‌تر و پیروزی شیرین تیم ملی والیبال ایران مقابل لهستان در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:

دختران و پسران شیرازی، طرح درس مدرسه حکمرانی

علی ربیعی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان دختران و پسران شیرازی، طرح درس مدرسه حکمرانی نوشت: در خبر‌ها آمده بود که در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی، موضوع شبکه‌های ماهواره‌ای و مجازی و ترویج فساد و ضرورت مقابله با تهاجم سازمان یافته، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. پیش‌تر از این هم شاهد بخشنامه‌هایی پیرامون ساماندهی پوشش عمومی حتی تعیین سبک برای ظاهر و پوشش آقایان بوده‌ایم و این امر تا آنجا پیش رفته که برخی شهر‌ها با درخواست‌هایی برای ممنوعیت ارایه خدمات عمومی و اجتماعی در سازمان‌ها و حتی مترو به افراد با پوشش مغایر با استاندارد‌های نامعلوم مواجه شده اند. به اعتقاد من، کلیپ پخش شده از گردهمایی نسل‌های متأخر شیرازی و بسیاری از تغییرات گسترده در سبک زندگی که هر روز بخشی از آن همانند نوک کوه یخ نمایان می‌شود؛ حاوی پیام‌ها و درس‌آموزی‌های بزرگی است.

اولین درس و پیام شالوده‌شکن، ناکارکردی سیاست‌های اعمال شده تاکنون است. امروز کاملا مشخص شده که هدف‌گذاری و سیاستگذاری‌های اعمال شده مبتنی بر تجزیه و تحلیل عمیق محیط اجتماعی نبوده و بی‌اعتنایی به نگرش‌سنجی‌های علمی و تحقیقات پژوهشگران علوم اجتماعی کاملا مشهود است. قابل تامل است که ما به هدف‌گذاری‌هایی که در اسناد بالادستی مطرح شده، نائل نشده‌ایم و تاسف‌انگیز اینکه نقش عوامل خارجی در غالب این مباحث بزرگ‌تر از آنچه هست ترسیم و به آن وزن داده می‌شود تا ناکارآمدی سیاست‌ها را پوشش دهد. دومین آموزه، ناکارآمدی‌های نهادی است. در علوم اجتماعی، نهاد‌ها برای پاسخگویی به یک نیاز اجتماعی به وجود می‌آیند.

به نظر می‌رسد نهاد‌های حوزه فرهنگی دارای کارکرد‌های مناسب نیستند. به این وضعیت «بحران نهادی» گفته می‌شود. چندی پیش از میدان فلسطین در مسیر پیاده‌روی به سمت جنوب، تعداد زیادی سازمان، پژوهشگاه و… در حوزه فرهنگ که متعلق به نهاد‌های مختلف بودند را مشاهده و برمی‌شمردم. کارکرد آن‌ها حتی برای من که تا حدودی به ساختار حکمرانی آشنایی دارم، مبهم بود. یکی از مهم‌ترین درس‌هایی که مبحث سیاستگذاری به ما می‌آموزد، ارزیابی عملکرد و اندازه‌گیری میزان دستیابی به هدف است. هر چند در این سال‌ها، ارزیابی‌های گذشته‌نگر جای خود را به ارزیابی‌های آینده‌نگر داده‌اند با این وصف، یک ارزیابی ساده از چند دهه سیاستگذاری فرهنگی نشانگر آن است که مبنای سیاستگذاری، برنامه‌ها و روش‌های پیشنهادی و اقدامات نهادینه‌سازی نادرست بوده است. نگاهی شالوده‌شکنانه به مسیر‌های طی شده، اولین گام در اصلاح سیاستگذاری‌هاست. اگر این حقیقت را دریابیم، می‌توان پیرامون برنامه‌های نوین به گفت‌وگوی اجتماعی نتیجه‌بخش نشست. به نظر من برای این گفتگو دیدگاه زنده‌یاد شهید بهشتی می‌تواند محور قرار گیرد: «اگر بخواهید مسلمان زیستن را بر مردم تحمیل کنید، آن‌ها علیه این تحمیل‌تان طغیان خواهند کرد. انسان بالفطره خواهان آزادی است. می‌خواهد خودسازی داشته باشد، اما خودش، خودش را بسازد. مبادا برخلاف دستور قرآن، مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بخواهید بر مردم تحمیل کنید.»

 

دوقطبی دین و فوتبال را از کجا آوردی؟!

فریدون حسن طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان دوقطبی دین و فوتبال را از کجا آوردی؟! نوشت: دو‌قطبی‌سازی بین دین و فوتبال را ندیده بودیم که دیدیم. نشنیده بودیم کسی که دین داشته باشد، فوتبالیست نمی‌شود که آن را هم شنیدیم و در نهایت به گوشمان خورد که فوتبالیست شهید نمی‌شود. همه را شنیدیم، آن هم از زبان کسی که مدعی است همه چیز می‌داند.

حرف زدن راحت است، می‌توان خیلی راحت دهان باز کرد و بدون هیچ خرجی به همه توهین کرد و همه را زیر سؤال برد. این راحت‌ترین کاری است که این روز‌ها می‌توان انجام داد و بعد هم ژست روشنفکری به خود گرفت.‌
می‌توان بدون دغدغه در خصوص همه چیز حرف زد با ربط و بی‌ربط، با کینه‌توزی فراوان و با نهایت خشم غیرقابل کنترل همه را متهم کرد، درست مانند کاری که حسن عباسی انجام داد.

لازم نیست که پاسخ جایی را هم بدهد. بدون دانش و بدون اطلاع لازم به همه چیز تاختن، هنر نیست. می‌گوید فوتبالیست شهید نمی‌شود، چون مفت‌خور است. خب؛ شهید رضایی‌مجد در اوج فوتبال و در روز‌هایی که بازوبند کاپیتانی تیم ملی جوانان را به بازو می‌بست و گزینه حضور در تیم ملی بود، رفت و شهید شد. شهید پورغاز همین‌طور بود. از شهید تهرانی‌مقدم و شهید همدانی فوتبالیست‌تر می‌خواهید؟ آیا به‌زعم شما، چون فوتبالیست بوده‌اند نباید شهید می‌شدند؟ راستی بهتر است برای اینکه بیشتر روشن شوید، سری به سردار کوثری بزنید. شما یادگار امام مرحوم حاج‌احمد خمینی را در لباس فوتبال ندیده بودید؟! حتماً می‌گویید نسل این‌ها گذشته، همین حالا چند فوتبالیست می‌خواهید مثال بزنیم؛ محمد انصاری، مهدی ترابی، سیدجلال حسینی و علیپور همه با یاد شهدا قدم به میدان می‌گذارند و از تصویر آن‌ها رونمایی می‌کنند. وحید شمسایی را می‌شناسید، آقای گل فوتسال جهان و سرمربی تیم ملی فوتسال ایران، پیشنهاد می‌کنیم حتماً خانواده او را ببینید.

راه را اشتباه رفته‌اید. یک عذرخواهی به جامعه فوتبال بدهکارید. اینکه چوب بردارید به‌خاطر چند فوتبالیست حاشیه‌ساز و اینگونه همه را بزنید شاید در قاموس شما تعریف شده باشد، ولی با هیچ منطق و اخلاقی جور درنمی‌آید.

فوتبال و فوتبالیست‌ها برای ایران کم زحمت نکشیده‌اند. بله حاشیه زیاد دارند، فساد مالی هم دارند، اما مگر در جا‌های دیگر نیست. فوتبال باعث شادی دل مردم شده و همین یک کار برای مردم عزیز ایران کافیست. مردم ورزش قهرمانی را دوست دارند و برای قهرمانان‌شان سرودست می‌شکنند. همین قهرمانانی که به وقتش هم دلسوز مردم هستند و هم پای آرمان‌های انقلاب و کشور ایستاده و می‌ایستند. همان آرمان‌هایی که شما فقط ادعایش را دارید، ولی وقتی دهان باز می‌کنید همه را به باد می‌دهید.

 

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها