روایت علی اسحاقی از بازگشت فرماندهان در عملیات بدر

در جریان عملیات بدر، ما لحظه به لحظه عقب نشینی واحدهایمان را به آقای رضایی و کسانی که در قرارگاه حضور داشتند، اطلاع دادیم. آقا رحیم و آقای صیاد به منطقه رفته بودند تا آخرین وضعیت را بررسی کنند و اصرار آقای رضایی برای عقب آمدن را به فرماندهان تأکید و آنها را توجیه کنند که نباید اینجا بمانند. زمانی که عقب روی شروع شد، تحرک دشمن زیاد شد. ما ضمن اینکه گزارش وضعیت دشمن را به فرمانده کل سپاه میدادیم، یکی از پایگاه هایمان را برای جمع آوری اطلاعات یگانها و نیروهای خودمان بسیج کردیم. ما وضعیت یگان های خودمان را که در حال عقب نشینی بودند، می گرفتیم، چون خود بچه ها برای گزارش دهی خیلی تمرکز نداشتند.

این وضعیت را به آقا محسن انتقال دادیم. با تحلیل گزارش‌های خودمان فهمیدیم الآن آقای صیاد شیرازی و آقای رحیم صفوی در منطقه جا می مانند و کسی نیست که دیگر انتقالشان بدهد. در منطقه اسیر می شوند و این وامصیبتا بود. هر کسی به حال خودش بود. یادم هست آقای رضایی تدبیر کردند و ۲ قایق عاشورا را با سلاح و نفر فقط برای نجات آقای رحیم صفوی و آقای صیاد شیرازی فرستادند.

وقتی آنها به قرارگاه رسیدند، از بس خسته شده بودند، دیگر نا نداشتند. باورتان می‌شود آنجا برای این دو بزرگوار گریه کردیم. خیلی مظلومانه به عقب برگشتند. همه فرمانده لشکرها هم همین وضعیت را داشتند. خیلی با سختی توانستند برگردند.