خانه » همه » مذهبی » علم دکترسالار، جامعهٔ دکترپسند

دانلود کتاب های امتحان شده

علم دکترسالار، جامعهٔ دکترپسند

عصراسلام: هزاران علت و به‌ویژه دیدن روزانهٔ شبه‌دانشجوهای ضعیف دکتری و شبه‌دکتران ضعیفِ دانش‌جویی، که هر دو ناتوان از نوشتن چند سطر مدعای علمی و یک ساعت گفتار معرفتی‌اند، چشم انگیزه‌ام را برای دکتری‌خواندن به شدت کور کرده است! با این حال همان انگیزه‌ای که سمت ارشدم خواند، به دکتری گرفتن نیز سوقم می‌دهد. کدام انگیزه؟ 
در این کشور بدون پیشوند «دکتری»، سخن ولو علمی و محققانه و اندیشمندانه، دیده نمی‌شود. از آن‌سو، سخنان مکرر و رونوشت‌های ترجمه‌ای و نوشته‌های ناموجود و مقالات دو اسمه سه اسمهٔ دانشجونوشته، با پیشوند مطنطن دکتری چون آبی روان پاک می‌شود. در این کشور بدون داشتن عنوان «دکتری» بهره‌مندی از تریبون‌های تخصصی‌ و دعوت‌های علمی آکادمیک برای محقق‌ترین افراد ناممکن است. خود جامعهٔ دانشگاهی معمولاً از پذیرش گرم محققان نادکتری که عیان سازند که سطح خیلی از استادان دانشگاه از آنان کمتر است، ابایی اکید دارد. 
کسر شأن دکترِ صاحب‌کرسی تدریس دانشگاهی به حساب می‌آید که محقق نادکتری برای او بهتر و بیشتر از رشتهٔ تخصصی‌اش بگوید و بنویسد. مقالات علمی و پژوهشی در مافیایی شیک و مکانیزمی فسادپرور و سوادسوز، نه به غنای محتوای صرف، بلکه فقط با حضور نام بالاسر استادیار یا دانشیار دانشگاه پذیرفته و منتشر می‌شود. با این حال که از دوستان آشنای نادکتر (مدرک رسمی دیپلم) توانست مقاله‌های پژوهشی غنی خود را با اسم خود در مجلات ISI چاپ کند. در چنین موقعیتی رسانه و جامعه بیش و پیش از «ماقال» محققانه به «من قال» دکترانه! توجه دارند. 
این اقبال و تقدم تا آن‌جاست که بسیاری از جامعهٔ دانشجویان نوپای و کهنه‌پای دانشگاهی به صاحب‌نظران و روشنفکران بیرونی (ولو برخاسته از دانشگاه) نگاهی از بالا به پایین دارند و آهی از تأسف سر می‌دهند که اینان پُرشور را نگاه کن، چقدر از علم روز و عمق مباحث و آخرینِ آرا بی‌خبرند. 

همهٔ این نشانه‌ها و بسیاری دیگر که گفته نشد هر دوست‌دار علم و اثر را به این نتیجه می‌رساند که تو برای شنیده و خوانده شدن نیازمند برچسبی، محتاج همان پیشوند اعظمی! بیش و پیش از آنکه بر اصل مسئله مسلط شوی و در دریای دانش غوطه بخوری، قایق دکتری را بخر و اسمت را هم رویش بچسبان. بعدش آن‌قدرها هم نیازمند تکاپوی علمی و به‌روز بودن تحقیقی و پُرشمار شدن نوشته و خواندن نیستی. حرفت را با آن قایق روی دست می‌برند، ولو عامیانه‌ترین باشد. همان‌قدر که بدون قایق دکتری، شناگرترین شناگرها هم که باشی، حرفت آن‌قدرها خریدار و نوشته‌ات آن‌قدرها خواننده نخواهد داشت. پس تو هم باید به جامعهٔ دکترپسند و دکترسالار تن دهی و دکتر شوی، پیش از آنکه عالم باشی! بعدش اگر عالم بودی چه بهتر، اگر هم نبودی، آن‌قدرها مهم نیست.

در پایان این را اضافه می‌کنم که می‌دانم در سال‌های اخیر با رشد ابزارهای رسانه‌ای و سقوط علمی دانشگاه، از این نظر رشد کرده‌ایم و دکترسالاری کمی افول کرده است. ولی هنوز راه بسیار است و رهرو نادر.  

علی سلطانی

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها