«عین الحق» اصطلاح عرفانی است که در این علم کاربرد فراوانی دارد. بیشترین کاربرد این اصطلاح برای اشاره به مقام ذات خداوند و اصطلاحی هستیشناسانه است؛ اما گاهی در مبحث الهامات و در معرفتشناسی عرفانی نیز بهکار میرود.
منظور از «عین الحق» در مبحث الهامات این است که اهل عرفان بر این باورند که سالک الی الله هنگامی که آینهی سرّ شده و باطن او کاملاً صاف و بیآلایش گردد و کدورتها و تاریکیهای نفسانی از قلب و دل او بر طرف شده و پردهها و حجابهای دنیایی از جان او زدوده شود؛ نور حق در آن قرار میگیرد و جمال احدیت حق بر قلب او تجلی میکند.
اهل عرفان متذکر میشوند، اینجا یکی از گردنهها و نقاط ظریف سیر سلوک است که اگر سالک، تأمل و ثبات قدم لازم را نداشته باشد، و به یکباره برای او چنین حالتی دست دهد، چه بسا دچار کفر و گمراهی گردد، و اعتقاد پیدا کند که خدا در او حلول کرده، و خود را عین ذات حق پندارد و ندای انا الحق سر دهد؛ در حالیکه اگر دارای ثبات قدم در طریقت باشد، میداند که این فقط تجلی ذات حق است بر قلب او، نه حلول ذات حق در قلب و جانش،[1] و اگر دقت لازم را داشت چنین شطحیاتی را به زبان نمیآورد.[2]
منظور از «عین الحق» در مبحث الهامات این است که اهل عرفان بر این باورند که سالک الی الله هنگامی که آینهی سرّ شده و باطن او کاملاً صاف و بیآلایش گردد و کدورتها و تاریکیهای نفسانی از قلب و دل او بر طرف شده و پردهها و حجابهای دنیایی از جان او زدوده شود؛ نور حق در آن قرار میگیرد و جمال احدیت حق بر قلب او تجلی میکند.
اهل عرفان متذکر میشوند، اینجا یکی از گردنهها و نقاط ظریف سیر سلوک است که اگر سالک، تأمل و ثبات قدم لازم را نداشته باشد، و به یکباره برای او چنین حالتی دست دهد، چه بسا دچار کفر و گمراهی گردد، و اعتقاد پیدا کند که خدا در او حلول کرده، و خود را عین ذات حق پندارد و ندای انا الحق سر دهد؛ در حالیکه اگر دارای ثبات قدم در طریقت باشد، میداند که این فقط تجلی ذات حق است بر قلب او، نه حلول ذات حق در قلب و جانش،[1] و اگر دقت لازم را داشت چنین شطحیاتی را به زبان نمیآورد.[2]