خانه » همه » مذهبی » ‍ غذای مورد علاقه پیامبر (ص) و ائمه (ع)

دانلود کتاب های امتحان شده

‍ غذای مورد علاقه پیامبر (ص) و ائمه (ع)

عصراسلام: یک مکانی را برای ما آماده کردند و ما آنجا فرود آمدیم. امام کاظم (ع) سوار بر یک مرکب مشکی بودند و با دوستان و اصحابشان بر ما وارد شدند. حضرت سفارش فرموده بودند که غذایی برای دوستان تهیه کنند. 

بین دو تا نخل امام فرود آمدند و پیاده شدند. تشتی آوردند و جلوی ما گرفتند. امام اول دست خودشان را شستند و از سمت راست خودشان شروع کردند تا آخرین نفر هم شستند و بعد سمت چپ هم شروع کردند و تا آخرین نفر هم دستشان را شستند. 

غذا را آوردند و جلوی آنها گذاشتند. امام غذایشان را با نمک آغاز کردند و فرمودند: نام خدا را بر زبان بیاورید و غذا را شروع کنید و حضرت مقداری سرکه هم خوردند. 

یک کتف بریان شده آوردند بعد فرمودند: این غذایی بود که پیامبر(ص) دوست می‌داشت. 

وقتی وارد منزل بعدی می شوند امام سفارش می‌دهند که روغن زیتون و سرکه بیاورند. امام کاظم فرمودند: به نام خدا بگویید و غذا را بخورید. این غذایی بود که فاطمه زهرا (س) دوست می‌داشتند. قتی وارد منزل بعدی شدند حضرت سفارش می دهند که غذای سكباج (غذایی است که با سرکه و زعفران و گوشت درست می‌شود) بیاورند. امام کاظم فرمودند: به نام خدا بگویید و غذا را بخورید. این غذایی بود که امیرالمومنین (ع) دوست می‌داشتند. 

وارد منزل بعدی که شدند، حضرت سفارش دادند که گوشت بریان شده‌ای که داخل آن بادمجان بود تهیه کنند. امام کاظم فرمودند: به نام خدا بگویید و غذا را بخورید. این غذا را امام حسن مجتبی (ع) خیلی دوست میداشتند. 

در منزل بعدی امام سفارش می دهند که برای دوستان شیر ترش (ماست یا دوغ ترش) که داخل آن نان تليت شده باشد بیاورند. امام کاظم فرمودند: به نام خدا بگویید و غذا را بخورید. این غذا را امام حسین (ع) دوست می‌داشتند. 

وارد منزل بعدی که شدند، امام کاظم سفارش می‌دهند که دنده‌های گوسفند به صورت آبگوشتی تهیه شود. امام کاظم(ع) فرمودند: به نام خدا بگویید و غذا را بخورید. این غذا را امام سجاد دوست می‌داشتند. 

در منزل بعدی امام سفارش می‌دهند که نان و پنیر و زیره بیاورند. بعد فرمودند: به نام خدا بگویید و غذا را بخورید. این غذایی بود که امام باقر (ع) دوست می‌داشتند. 

در منزل بعدی امام سفارش می‌دهند که نیمرو بیاورند، ظرفی که داخل آن تخم مرغ برشته شده بود آوردند. بعد فرمودند: به نام خدا بگویید و غذا را بخورید. این غذایی بود که امام جعفر صادق (ع) دوست می‌داشتند. 

وارد منزل بعدی که می‌شوند، امام سفارش می‌دهند که حلوا تهیه کنند. بعد فرمودند: به نام خدا بگویید و غذا را بخورید چرا که حلوا غذایی است که من دوست دارم. 

بعد از آن سفره را جمع کردند و یک نفر شروع کرد به جمع کردن خرده های نان که از سفره باقی مانده بود و فوت کردن و خوردن آنها. امام فرمودند: این ادب مربوط به خانه هاست و در این مکان این غذا، غذای پرندگان است . سپس خلال دندان آوردند. فرمودند: از آداب خلال این است که زبان را بعد از غذا در دهان بچرخانید و آنچه را از غذا جمع شد بخورید و آنچه را به زبان نیامده و بین دندان ها باقی مانده است با خلال جدا کنید و بیرون بریزید. دوباره تشت و آب آوردند و این بار از سمت چپ شروع کردند و دست همه را تا آخر شستند. 

منبع:
وسائل الشيعة، ج‏۲۵، ص۳۴
بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏۶۳، ص۴۲۱
مکارم الأخلاق، ج۱، ص۱۴۴ 

امام صادق (ع):
وَ قَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَحِماً يُحِبُ‌ اللَّحْم‌.
پیامبر(ص) زیاد گوشت مصرف می‌کرد و گوشت را دوست می‌داشت. 

الكافي (ط – الإسلامية)؛ج۶،ص۳۰۹
وسائل الشيعة،ج‏۲۵،ص۳۶
المحاسن،ج۲،ص۴۶۱
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج‏۶۳،ص۶۱ 

«لحم» به فردی می‌گویند که بیشتر از غذاهای دیگر، گوشت مصرف می‌کند.
کسی که فقط گوشت می‌خورد «لحم» گفته نمی‌شود بلکه کسی که زیاد گوشت بخورد و بیشتر غذای او گوشت باشد «لحم» نامیده می‌شود. 

پیامبراکرم (ص):
‏ نَحْنُ‏ مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ قَوْمٌ‏ لَحْمِيُّون‏
ما جمعیت پیامبران، قومی هستیم که گوشت زیاد می‌خوریم. 

مکارم الاخلاق،ص۱۵۸ 

امام صادق (ع):
سَمَّتِ‏ الْيَهُودِيَّةُ النَّبِيَ‏ ص فِي ذِرَاعٍ وَ كَانَ النَّبِيُّ ص يُحِبُّ الذِّرَاعَ وَ الْكَتِفَ وَ يَكْرَهُ الْوَرِكَ لِقُرْبِهَا مِنَ الْمَبَالِ.
زن يهودى در گوشت سردست به پيامبر(ص) زهر خورانيد و پیامبر(ص) گوشت سردست و کتف را دوست می‌داشت و ران و لگن را دوست نداشت زیرا به مجاری ادرار نزدیک است. 

الكافي (ط – الإسلامية)؛ج۶،ص۳۱۵
وسائل الشيعة،ج‏۲۵،ص۵۷
المحاسن،ج۲،ص۴۷۰
بصائر الدرجات،ج‏۱،ص۵۰۳
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج‏۶۳،ص۳۸و۷۱
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج‏۱۷،ص۳۹۳ 

امام باقر (ع):
كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُعْجِبُهُ‏ الذِّرَاعُ‏.
رسول خدا (ص) از گوشت سردست، اظهار شگفتى مى‌نمود و آن را دوست مى‌داشت. 

الكافي (ط – الإسلامية)؛ج۶،ص۳۱۵
وسائل الشيعة،ج‏۲۵،ص۵۷
المحاسن،ج۲،ص۴۷۰
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج‏۶۳،ص۷۱
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج‏۱۶،ص۲۸۷ 

على بن ريان گويد:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع لِمَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُحِبُّ الذِّرَاعَ أَكْثَرَ مِنْ حُبِّهِ لِسَائِرِ أَعْضَاءِ الشَّاةِ فَقَالَ ع لِأَنَّ آدَمَ ع قَرَّبَ قُرْبَاناً عَنِ الْأَنْبِيَاءِ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ فَسَمَّى‏ لِكُلِ‏ نَبِيٍ‏ مِنْ‏ ذُرِّيَّتِهِ‏ عُضْواً عُضْواً وَ سَمَّى لِرَسُولِ اللَّهِ ص الذِّرَاعَ فَمِنْ ثَمَّ كَانَ ص يُحِبُّهَا وَ يَشْتَهِيهَا وَ يُفَضِّلُهَا. 

به امام صادق (ع) عرض كردم: چرا پيامبر خدا (ص) سردست را بيشتر از اعضاى ديگر گوسفند دوست مى‌داشت‌؟ فرمود: زيرا آدم (ع) از جانب پيامبرانى كه در ذريّه‌اش بودند گوسفندى قربانى نمود و براى هر پيامبرى از نسل خود عضوى را نام برد و براى پيامبر (ص) سردست را نام برد. به‌همين دليل پيامبر (ص) آن را دوست مى‌داشت و به آن علاقه داشت و آن را بر ديگر اعضا برترى مى‌داد. 

الكافي (ط – الإسلامية)؛ج۶،ص۳۱۵
وسائل الشيعة،ج‏۲۵،ص۵۸
المحاسن،ج۲،ص۴۷۰
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج‏۶۳،ص۷۱ 

یونس بن یعقوب گوید: 
إِنَّ أَحَبَّ الطَّعَامِ كَانَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص النَّارْبَاجَة.
محبوب ترین غذا برای پیامبر(ص) نارباجه بود. 

الكافي (ط – الإسلامية)؛ج۶،ص۳۱۶
وسائل الشيعة،ج‏۲۵،ص۶۳
المحاسن،ج۲،ص۴۰۱
الدعوات (للراوندي)،ص۱۵۰
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج‏۶۳،ص۸۳و۸۴و۸۵ 

نام اصلی این غذا «انارباجه» است. «باجه» به معنای «خورشت» است. بنابراین نارباجه، خورشت انار است که یا با خود انار یا با دانه‌ی انار پخته می‌شود. 

امام صادق (ع):
أَنَّهُ كَانَ يَشْتَهِي مِنَ الْأَلْوَانِ الزِّيرَبَاجَةَ وَ الزَّبِيبَةَ وَ كَانَ يَقُولُ أُعْطِينَا مِنْ هَذِهِ الْأَطْعِمَةِ وَ الْأَلْوَانِ مَا لَمْ يُعْطَهُ رَسُولُ اللَّهِ(ص). 

امام باقر (ع) از میان غذاهای رنگارنگ، زیرباجه و زبیبه را دوست داشتند، از این غذاها به ما داده‌شده که به پیامبر(ص) هم داده نشده. 

دعائم الإسلام،ج۲،ص۱۱۱ 

زبیبه غذایی است که در آن کشمش و مویز باشد و زیرباجه، خورشتی است که از انواع میوه مثل آلو، به، سیب و … با روغن کنجد درست شده باشد.

عنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ أَنَّهُ قَالَ:أَنَّهُ كَانَ يَشْتَهِي‌ مِنَ‌ الْأَلْوَانِ‌ النَّارْبَاجَةَ وَ الزَّبِيبَةَ.
امام صادق(ع) نارباجه و زبیبه دوست داشتند … 

بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج۶۳،ص۸۵ 

ابو بصير گويد:
كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع تُعْجِبُهُ‏ الزَّبِيبِيَّةُ. [في الوسائل و المحاسن: «يعجبه الزبيبة» بدل «تعجبه الزبيبيّة»] 

امام صادق عليه السّلام همواره زبیبه را دوست مى‌داشت. 

منبع :
الكافي (ط – الإسلامية)، ج۶، ص۳۱۶
وسائل الشيعة، ج‏۲۵، ص۶۲
المحاسن، ج۲، ص۴۰۱
بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج۶۳، ص۸۵و۵۱۶ 

امام صادق (ع): 

كَانَ أَحَبَّ الْأَصْبَاغِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص الْخَلُّ وَ الزَّيْتُ وَ قَالَ هُوَ طَعَامُ الْأَنْبِيَاءِ ع. 

محبوب ترین خورشت ها نزد پیامبر(ص) سرکه و روغن زیتون بود؛ و حضرتش فرمود این غذای پیامبران است. 

الكافي (ط – الإسلامية)،ج۶،ص۳۲۸
وسائل الشيعة،ج‏۲۵،ص۸۶
المحاسن،ج۲،ص۴۸۳
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج۶۳،ص۱۸۰
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج۱۱،ص۶۷ 

«اصباغ» از «صبغ» به معنای خورشت است. 

امام صادق(ع): 

كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَشْبَهَ النَّاسِ طِعْمَةً بِرَسُولِ اللَّهِ ص كَانَ يَأْكُلُ الْخُبْزَ وَ الْخَلَّ وَ الزَّيْتَ وَ يُطْعِمُ النَّاسَ الْخُبْزَ وَ اللَّحْمَ. 

شبیه‌ترین افراد به پیامبر (ص) از نظر طعام، امیر المؤمنین(ع) بود. خود، نان و سرکه و روغن زیتون می‌خورد و به مردم نان و گوشت می‌خوراند. 

الكافي (ط – الإسلامية)،ج۶،ص۳۲۸
وسائل الشيعة،ج‏۲۵،ص۸۷
المحاسن،ج۲،ص۴۸۳ 
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج۶۳،ص۱۸۱ 

مفضل گوید:
أَكَلْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَأُتِيَ بِلَوْنٍ فَقَالَ كُلْ مِنْ هَذَا فَأَمَّا أَنَا فَمَا شَيْ‏ءٌ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنَ الثَّرِيدِ وَ لَوَدِدْتُ أَنَّ الْإِسْفَانَاجَاتِ‏ حُرِّمَت‏.[في الوسائل: «الْفَارِشْفَاجَات» و المحاسن: «الْعَقَّارَجَات‏» بدل «الْإِسْفَانَاجَات»] 

نزد امام صادق(ع) غذا خوردم و یک رنگی از غذا آوردند امام فرمودند از این غذا بخور، چیزی نزد من محبوب‌تر از ثرید (سرکه و روغن‌زیتون که در آن نان می‌ریزند) نیست و دوست داشتم که غذاهای رنگارنگ حرام می‌شد. 

الكافي (ط – الإسلامية)،ج۶،ص۳۱۷
وسائل الشيعة،ج‏۲۵،ص۶۴
المحاسن،ج۲،ص۴۰۳ 
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج۶۳،ص۸۱

أنَّهُ قَدَّمَ إِلَى بَعْضِ أَصْحَابِهِ خَلّا وَ زَيْتاً وَ لَحْماً بَارِدًا فَأَكَلَ مَعَهُ الرَّجُلُ فَجَعَلَ ع يَنْتِفُ مِنَ اللَّحْمِ وَ يَغْمِسُهُ فِي الْخَلِّ وَ الزَّيْتِ وَ يَأْكُلُهُ فَقَالَ الرَّجُلُ جُعِلْتُ فِدَاكَ هَلَّا طُبِخَا مَعَ‏ اللَّحْمِ‏ قَالَ ع هَذَا طَعَامُنَا وَ طَعَامُ الْأَنْبِيَاءِ. 

امام صادق(ع) برای بعضی از اصحاب سرکه و روغن زیتون و گوشت سرد آورد و باهم خوردند. امام(ع) یک مقدار گوشت جدا می‌کرد و داخل روغن و سرکه قرار می‌داد و می‌خورد. به امام(ع) عرض شد گوشت را با روغن زیتون و سرکه بپزید. فرمود این غذای ما و غذای پیامبران است. 

دعائم الإسلام ،ج۲،ص۱۱۲ 

امام صادق(ع) : 

اللَّحْمُ بِاللَّبَنِ مَرَقُ‏ الْأَنْبِيَاءِ (ع). 

امام صادق (ع): شیر با گوشت، خورشتِ گوشت پیامبران است. 

الكافي،ج‏۶،ص۳۱۶
المحاسن،ج‏۲،ص۴۶۶ و ۲۶۸
وسائل الشيعة،ج‏۲۵،ص۵۸ و ۶۰
بحار الأنوار،ج‏۱۱،ص۶۷ و ۶۸

زیاد بن ابی حلال گفت:
تَعَشَّيْتُ مَعَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع بِلَحْمٍ بِلَبَنٍ فَقَالَ هَذَا مَرَقُ الْأَنْبِيَاءِ (ع‏). 

با امام صادق(ع) شام را با گوشتِ آمیخته با شیر صرف کردم سپس فرمود: این خورشتِ گوشت پیامبران است. 

الكافي،ج‏۶،ص۳۱۶
المحاسن،ج‏۲،ص۴۶۸
وسائل الشيعة،ج‏۲۵،ص۵۹
بحار الأنوار،ج‏۶۳،ص۶۹

امام صادق(ع) : 

السَّوِيقُ طَعَامُ‏ الْمُرْسَلِينَ‏ أَوْ قَالَ النَّبِيِّينَ. 

سویق،غذای پیامبران است. 

الكافي (ط – الإسلامية)،ج۶،ص۳۰۶
وسائل الشيعة،ج‏۲۵،ص۱۵
المحاسن،ج۲،ص۴۸۸ 
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج۶۳،ص۲۷۶

امام صادق(ع): 

اللَّبَنُ‏ طَعَامُ‏ الْمُرْسَلِينَ‏. 

شیر غذای انبیاء است. 

الكافي (ط – الإسلامية)،ج۶،ص۳۳۶
وسائل الشيعة،ج‏۲۵،ص۱۰۹ 

پیامبر (ص) هم به شیر علاقه داشتند.کسی که از آلودگی شیر هراس دارد بگوید: خداوندا من این شیر را به خاطر اینکه پیامبر(ص) شیر دوست داشت می‌خورم: 

منْ‏ أَكَلَ‏ اللَّبَنَ‏ فَقَالَ‏ اللَّهُمَّ إِنِّي آكُلُهُ عَلَى شَهْوَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص إِيَّاهُ لَمْ يَضُرَّه‏. 

کسی که شیر خورد بگوید اللَّهُمَّ إِنِّي آكُلُهُ عَلَى‌ شَهْوَةِ رَسُولِ‌ اللَّهِ (ص) شیر به او ضرر نمی‌رساند. 

وسائل الشيعة،ج‏۲۵،ص۱۱۰
المحاسن،ج۲،ص۴۹۳ 
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج۶۳،ص۱۰۲ 

در مورد «خرما» هم وارد شده است که اگر کسی به جهت دوست داشتن پیامبر(ص) بخورد، آسیب نمی‌رساند.

و مَدَحَ النَّبِيُّ ص اللَّبَنَ وَ قَالَ إِنَّهُ طَعَامُ الْمُرْسَلِينَ وَ لَبَنُ الشَّاةِ السَّوْدَاءِ خَيْرٌ مِنْ لَبَنِ الْحَمْرَاءِ وَ لَبَنُ الْبَقَرَةِ الْحَمْرَاءِ خَيْرٌ مِنْ لَبَنِ السَّوْدَاءِ. 

پيغمبر (ص) شير را ستود و فرمود:
خوراک مرسلين است، شير بز سياه به از سرخ است و شير گاو سرخ به از گاو سياه است. 

بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج۵۲،ص۲۸۲

حدثني من أكل مع أبي الحسن الأول عليه السلام هريسة بالجاورس و قال أما إنه طعام ليس فيه ثقل و لا له غائلة و إنه أعجبني فأمرت أن يتخذ لي و هو باللبن أنفع و ألين في المعدة. 

شخصی که با امام رضا(ع) هلیم گاورس می‌خورد برای من نقل کرد امام(ع) فرمود هلیم گاورس غذایی است که سنگینی ندارد و هیچ آسیب و ضرری ندارد و از این غذا خوشم آمد و دستور دادم تا این غذا را برایم درست کنند و اگر با شیر درست شود نفع آن بیشتر و در معده نرم تر خواهد بود. 

الكافي (ط – الإسلامية)،ج‏۶،ص۳۴۴
وسائل الشيعة،ج‏۲۵،ص۱۳۱
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج‏۶۳،ص۲۵۷ 

جاوورس که در فارسی به آن «گارس» یا «گاورس» گفته می‌شود. ارزن های ریزی است که در گندم و برنج زیاد است و در گذشته زیاد یافت می‌شد امام امروزه به دلیل سم پاشی،جاورس از بین می‌رود.در قدیم جاورس را از لابلای برنج ها جدا می‌کردند از ارزن ریز تر است و براق است. 

علی بن مهزیار گوید: 

تَغَدَّيْتُ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ ع فَأُتِيَ‏ بِقَطَاةٍ فَقَالَ إِنَّهُ مُبَارَكٌ وَ كَانَ أَبِي ع يُعْجِبُهُ وَ كَانَ يَأْمُرُ أَنْ يُطْعَمَ صَاحِبَ الْيَرَقَانِ يُشْوَى لَهُ فَإِنَّهُ يَنْفَعُهُ. 

به همراه امام جواد(ع) غذا می‌خوردم گوشت قطاه آوردند. فرمود: قطاه مبارک است و پدرم امام رضا(ع) قطاه را دوست می‌داشت و به افرادی که مشکل کبدی یا یرقان دارند امر می‌کرد تا به صورت بریان بخورند زیرا برای او نافع است. 

الكافي (ط – الإسلامية)،ج‏۶،ص۳۱۲
وسائل الشيعة،ج‏۲۵،ص۴۹ 

هپاتیت هم از انواع یرقان است و شاید برای سیروز کبدی و تمام بیماری های کبدی مفید است.
در فارسی «مرغ اسفرود» یا «سنگخواره» و یا «بابا قُرقُر» نامیده می‌شود. رنگ بلدرچین به همراه نقطه های سیاه و سفید است. 

‏ أتَانِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي شَهْرِ رَمَضَانَ- فَأُتِيَ‏ بِعَشَاءٍ وَ تَمْرٍ وَ كَمْأَةٍ فَأَكَلَ وَ كَانَ يُحِبُّ الْكَمْأَةَ. 

امامه مى‌گويد: اميرمؤمنان على (ع) در ماه رمضان نزد من تشريف آورد براى شام، خرما و کمأة آوردند، حضرت ميل فرمود و همواره کمأة را دوست مى‌داشت. 

الكافي (ط – الإسلامية)،ج‏۶،ص۳۷۰
وسائل الشيعة،ج‏۲۵،ص۲۱۰
المحاسن،ج۲،ص۵۲۷
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج۴۱،ص۱۵۹ 

کمأة نوعی قارچ شبیه به سیب‌زمینی است که در مناطق خاصی بوجود می‌آید و در اول سال (بهار) فراوان می‌شود.مانند گوشت استفاده می‌شود و برخی به آن دنبلان می‌گویند. در روایتی آمده که کمأة از منّ است، و منّ از بهشت.من و سلوی از غذایی های است که بر بنی اسرائیل نازل شد. 

امام صادق (ع): 

كَانَ النَّبِيُّ ص يُعْجِبُهُ الدُّبَّاءُ وَ يَلْتَقِطُهُ مِنَ الصَّحْفَةِ. 

پيامبر (ص) به كدو علاقه داشت و آن را از كاسۀ بزرگ با علاقه برمى‌داشت (و ميل مى‌فرمود). 

الكافي (ط – الإسلامية)،ج‏۶،ص۳۷۰
وسائل الشيعة،ج‏۲۵،ص۳۲و۳۴
المحاسن،ج۲،ص۵۲۱
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج۶۳،ص۲۲۶
مكارم الأخلاق،ص۳۰و۱۷۷
الأمالي (للطوسي)،ص۳۶۲ 

كانَ يُعْجِبُ رَسُولَ اللَّهِ ص مِنَ‏ الْمَرَقَةِ الدُّبَّاءُ. 

پیامبر (ص) خورشت کدو را دوست می‌داشت. 

وسائل الشيعة،ج‏۲۵،ص۲۰۴
المحاسن،ج۲،ص۵۲۱
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج۶۳،ص۲۲۸ 

امام صادق (ع): 

كَانَ النَّبِيُّ ص يُعْجِبُهُ‏ الدُّبَّاءُ فِي‏ الْقُدُورِ وَ هُوَ الْقَرْعُ‏.[في الوسائل و المحاسن: «من القدور الدبّاء و هو القرع» بدل «الدبّاء في القدور و هو القرع»] 

پيامبر (ص) به كدويى كه در ديگ پخته مى‌شد علاقه داشت و آن همان كدو حلوايى است. 
الكافي (ط – الإسلامية)،ج‏۶،ص۳۷۰
المحاسن،ج۲،ص۵۲۱
وسائل الشيعة،ج‏۲۵،ص۲۰۵
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج۶۳،ص۲۲۸

كانَ النَّبِيُّ ص يُعْجِبُهُ الدُّبَّاءُ وَ كَانَ يَأْمُرُ نِسَاءَهُ إِذَا طَبَخْنَ قِدْراً يُكْثِرْنَ مِنَ الدُّبَّاءِ وَ هُوَ الْقَرْعُ. 

سيّارى در روايت مرفوعه‌اى گويد: پيامبر (ص) به كدو علاقه داشت و به همسران خود دستور مى‌فرمود كه هرگاه ديگ(غذا) را بار مى‌گذارند، كدوى آن را زياد نمايند و آن همان كدو حلوايى است. 

الكافي (ط – الإسلامية)،ج‏۶،ص۳۷۱
وسائل الشيعة،ج‏۲۵،ص۲۰۳
المحاسن،ج۲،ص۵۲۱
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج۶۳،ص۲۲۸ 

پيامبر خدا (ص) خطاب به امام على (ع): 

كُلِ الْيَقْطِينَ فَإِنَّهُ مَنْ أَكَلَهَا حَسُنَ خُلُقُهُ وَ نَضُرَ وَجْهُهُ وَ هِيَ طَعَامِي وَ طَعَامُ الْأَنْبِيَاءِ قَبْلِي‏. 

كدو بخور؛ زيرا هر كس آن را بخورد، خويَش نيكو و رويَش شاداب می‌شود. آن، خوراک من و پيامبرانِ پيش از من است. 

الدعوات (للراوندي)،ص۱۵۴
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج۶۳،ص۲۲۹
مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل،ج۱۶،ص۴۲۵
شیرینی:

بعَثَ إِلَيَّ الْمَاضِي ع يَوْماً فَأَكَلْنَا عِنْدَهُ وَ أَكْثَرَ مِنَ الْحَلْوَاءِ فَقُلْتُ مَا أَكْثَرَ هَذِهِ الْحَلْوَاءَ فَقَالَ إِنَّا وَ شِيعَتَنَا خُلِقْنَا مِنَ الْحَلَاوَةِ فَنَحْنُ نُحِبُّ الْحَلْوَاءَ.

هارون بن موفق مدينى گويد: روزى امام هادى (ع) كسى را در پى من فرستاد، من خدمت آن حضرت شرف‌ياب شدم و غذا خوردم و حلواى فراوانى در آن‌جا بود، عرض كردم: چرا حلوا اين‌قدر زياد است‌؟ فرمود: ما و شيعيان ما از شيرينى آفريده شديم، بنابراين حلوا را دوست داريم.

الكافي (ط – الإسلامية)،ج‏ ۶، ص۳۲۱
وسائل الشيعة،ج‏ ۲۵،ص۷۲
المحاسن،ج ۲، ص ۴۰۸
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج ۶۳، ص ۲۸۵

امام کاظم (ع) :

إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ نُحِبُّ الْحَلْوَاءَ وَ مَنْ لَمْ يُحِبَّ الْحَلْوَاءَ مِنَّا أَرَادَ الشَّرَابَ.

ما خاندانى هستيم كه حلوا را دوست داريم و هر كه از ما حلوا دوست نداشته باشد، شراب خواهد.

وسائل الشيعة،ج‏ ۲۵، ص۲۷۶
المحاسن،ج ۲، ص ۴۰۸
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج ۶۳،ص ۲۸۶

قيلَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص يَا رَسُولَ اللَّهِ أَيُّ الشَّرَابِ أَحَبُّ إِلَيْكَ قَالَ الْحُلْوُ الْبَارِدُ.

خدمت پیامبر (ص) عرض شد: یا رسول الله! نوشیدنی محبوب شما کدام است؟ فرمودند:(نوشيدنى) شيرين و خنک.

وسائل الشيعة،ج‏ ۲۵، ص ۲۷۵
المحاسن،ج ۲، ص۴۰۷
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج ۶۳، ص۲۸۵

امام صادق (ع): 

لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنَ السُّكَّرِ.

چیزی نزد من محبوب تر از شکر نیست.

وسائل الشيعة،ج‏ ۲۵، ص ۱۰۴
المحاسن،ج ۲، ص ۵۰۰
بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج ۶۳ ،ص ۲۹۹
مكارم الأخلاق،ص۱۶۷

اصل شکر آن دانه های قرمزی است که روی نی شکر قرار می‌گیرد اما شکری که الان تهیه می‌کنند این گونه است که آب نی شکر را می‌گیرند و روی آتش قرار می‌دهد تا اینکه غلیظ می‌شود. به نظر می‌رسد که این شکر را نیز شامل بشود.

امام صادق (ع):

كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُعْجِبُهُ الْعَسَلُ.

پيامبر خدا (ص) همواره به عسل علاقه داشت.

الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏۶ ،ص ۳۳۲
وسائل الشيعة،ج‏ ۲۵،ص ۹۸
المحاسن،ج ۲،ص ۴۹۹
دعائم الإسلام ،ج۲ ،ص ۱۱۰
بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج ۶۳، ص ۸۵ و ۲۹۰ و ۲۹۲

دخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع وَ بَيْنَ يَدَيْهِ تَمْرٌ بَرْنِيٌّ وَ هُوَ مُجِدٌّ فِي أَكْلِهِ يَأْكُلُهُ بِشَهْوَةٍ فَقَالَ يَا سُلَيْمَانُ ادْنُ فَكُلْ فَدَنَوْتُ فَأَكَلْتُ مَعَهُ وَ أَنَا أَقُولُ: لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي أَرَاكَ تَأْكُلُ هَذَا التَّمْرَ بِشَهْوَةٍ فَقَالَ نَعَمْ إِنِّي لَأُحِبُّهُ فَقُلْتُ وَ لِمَ قَالَ لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ تَمْرِيّاً وَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ تَمْرِيّاً وَ كَانَ الْحَسَنُ تَمْرِيّاً وَ كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ تَمْرِيّاً وَ كَانَ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ تَمْرِيّاً وَ كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ تَمْرِيّاً وَ كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ تَمْرِيّاً وَ كَانَ أَبِي تَمْرِيّاً وَ أَنَا تَمْرِيٌّ وَ شِيعَتُنَا يُحِبُّونَ التَّمْرَ لِأَنَّهُمْ خُلِقُوا مِنْ طِينَتِنَا وَ أَعْدَاؤُنَا يَا سُلَيْمَانُ يُحِبُّونَ الْمُسْكِرَ لِأَنَّهُمْ خُلِقُوا مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ.

سليمان بن جعفر جعفرى گويد: به حضور امام رضا (ع) شرف‌ياب شدم در مقابل حضرت خرماى برنى بود، آن حضرت با اشتها از آن مى‌خورد، به من فرمود: اى سليمان! نزديك بيا و بخور.من نزديك شدم و با آن حضرت از آن خرما خوردم و به حضرتش گفتم: فدايت شوم! مى‌بينم كه اين خرما را با علاقه ميل مى‌كنيد.فرمود: آرى، من خرما را دوست دارم.گفتم: چرا؟ فرمود: زيرا پيامبر خدا (ص) بسيار خرما را دوست مى‌داشت، حضرت (ع) نيز، چنين بود. امام حسن (ع) نيز، چنين بود. امام حسين (ع) نيز، چنين بود. امام سجّاد (ع) نيز، چنين بود. امام باقر (ع) نيز، چنين بود. امام صادق (ع) نيز، چنين بود. پدرم (ع) نيز، چنين بود و من نيز خرما را بسيار دوست مى‌دارم، شيعيان ما نيز خرما را دوست مى‌دارند؛ زيرا آنان از سِرشت ما خلق شده‌اند و اى سليمان! دشمنان ما به شراب علاقه دارند؛ زيرا آنان از آتشى بدون دود خلق شده‌اند.

الكافي (ط – الإسلامية)،ج‏۶،ص۳۴۶
وسائل الشيعة،ج‏ ۲۵،ص۱۳۶
بحار الأنوار (ط – بيروت)،ج ۴۹،ص۱۰۳


مرکز طب اسلامی آیت الله تبریزیان

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها