توجه به علل گسترش فحاشی در ایران با ظهور شبکههای اجتماعی به حدی وسعت پیدا کرد که بسیاری از تحلیلگران و جامعهشناسان ایرانی تصور کردند که سرزمینشان توسط شبکههای اجتماعی و پیامرسانها دچار سقوط اخلاقی شده و تحلیلهایی ازین دست بسیار نوشته و گفته شد که اخلاقیات ایرانیان روند نزولی و رو به سقوطی را در حال طی کردن است. اما به راستی آیا فحاشی در ایران بابت فضای مجازی وسعت پیدا کرده و ایرانیان در گذشته زاهدتر و مودبتر از اکنون بودهاند؟
برخی امور اخلاقی به صورت فردی و تربیتی هستند و برخی جمعی و گروهی بوده به حالت فرهنگ و خلق جمعی درمیآیند. حالت دوم را تنها فرهنگی دیگر و به نوعی غریبه میتواند درکش کند و به آن پی ببرد و افراد درون آن فرهنگ از درکش تا حدی بدون شناخت فرهنگی دیگر ناتوانند زیرا امری عادی و رایج است و عمومیت دارد. ادب و درستی سخن جمعی نیز از این دست امور هستند. در هر فرهنگی توهین نکوهیده است اما با این وجود در برخی فرهنگها توهین وسعت بیشتری دارد و فردی خارج از آن اقلیم با مقایسه آن مردم با مردم خودش پی میبرد شدت آن رذائل جمعی در کدام فرهنگ بیشتر است.
بسیاری از سیاحان خارجی در طول قرون گذشته با سفر به ایران به یک نکته بسیار اشاره داشتهاند و آن ادب ایرانیان بوده. سیاحان میزان فحاشی بین ایران برایشان بسیار عجیب بوده و آن را نه در اروپا بلکه در سایر نقاط خاورمیانه هم مشابهاش را پیدا نکرده بودند. تاورنیه که در عصر صفویه به ایران آمده درین باره میگوید.
《ایرانیان در بیان سخنان رکیک و دشنام مهارت بسیار دارند و هنگامی که دو مرد با هم دعوا میکنند به جای آنکه با ضربات مشت یکدیگر را بکوبند زخم زبان میزنند و ناسزا میگویند، ولی از دهانشان هیچگاه سخن کفرآمیزی نسبت به خداوند، مانند ما اروپاییان خارج نمیشود》
(سفرنامه تاورنیه/ص۲۸۶)
این رویه به حدی در فرهنگ ما ریشه داشته که خارجیها از تاب آوری ایرانیان در قبال فحاشی متعجب میشدند. ژوبر که در زمان فتحعلی شاه قاجار به ایران آمده همین براش عجیب بوده.
《ایرانیان اصولا شنیدن دشنام، حتی دشنامهای شدید، را تحمل میکنند و با خونسردی عجیبی آن را تلقی میکنند_حتی اشخاص برجسته و صاحب مقامات بزرگ هم ازین خصیصه مستثنا نیستند》
(مسافرت به ارمنستان و ایران/ ژوبر/ ص۱۱۱)
پس با این وجود آن همه آثار ادبیات فارسی و آن همه تقدیر از سخن نیکو ایران چه میشود؟ آیا این برای اروپاییان ناشناخته بود؟ خیر آنها به این هم آگاه بودند
《ایرانیان علاقه وافری به ادبیات و شعر دارند. این علاقمندی و دانش ادبی باعث شدهاست که ایرانیان مودبترین مردم روی زمین شوند》
(ایران در آستانه مشروطیت/آرنولد لندور/ص۱۳۸)
اما آن ادب و فرهنگ و آن سخن دانی مختص ادبیات، محافل شعر و دیدارهای رسمی بود. فرهنگ عامه و صمیمی مردم حتی طبقات بالای جامعه مملو از فحاشی رکیک بود. ولی در حالت دیدار با بزرگان و مجالس رسمی کاملا رویه تغییر میکرد.
《بزرگان و بلندپایگان مملکت این رسم را پذیرفتهاند که همیشه عدهای از ارباب رجوع و مردم عادی دور و بر آنها باشند…نزدیک شدن به بزرگان و آسان بودن رفت و آمد به قصر و خانهی آنان، این حسن را دارد که مردم عادی کوچه و بازار یاد بگیرند که با ظرافت و نزاکت و نوعی تکلف حرف بزنند که از این نظر با مردم عادی سرزمین ما قابل مقایسه نیستند. به همین علت اگر شما با ایرانیان رفتوآمد و گفتوگویی داشته باشید، از طرز سخن گفتن و آداب دانی آنها لذت خواهیدبرد و این قوم را سزاوار احترام خواهید دانست. اما نکته این جاست که بعضی از آنان از آدابدانی و نزاکت خود برای فریب دادن شما بهرهبرداری میکنند که اگر به حقیقت پی ببرند جز خشم و نفرت احساسی نخواهید داشت》
(از قفقاز تا پرسپولیس/سفرنامه ژان دیولافوآ/ص۳۸و۳۹)
اروپاییهایی که به عثمانی و ایران میآمدند متوجه بودند که نفرت ترکها از آنها نسبت به ایرانیان بیشتر است اما با وجود نفرتشان از عثمانیها پی به فرهنگ فحاشی در ایران میبردند
《با آنکه ایرانیان در مقایسه با مردم ترکیه باادبتر و بیسروصداترند، با این وصف در آن ساعت دشنامهای بسیاری نثار ما کردند》
(از قفقاز تا پرسپولیس/سفرنامه ژان دیولافوآ/ص۱۷۹)
ایرانیان همواره دشنام جزو جداییناپذیر فرهنگشان بوده و این فرهنگ مختص طبقه خاصی نبوده و همه مردم بنا به روایت سیاحان و خارجیها متاسفانه چنین بودهاند اما این به نوعی فرهنگ غیررسمیشان بوده و در حالت معاشرت رسمی و جمعی تا حد امکان ادب را رعایت میکردند. فضای مجازی باعث سقوط اخلاقی مردم نشده بلکه صرفا چیزی که در کوچه و خیابان جریان بوده اکنون در مجازی در جریان است.
شایان اویسی
دورنمایاقتصاد