خانه » همه » مذهبی » اقسام یقین به خدا و راه رسیدن به آن -تحصیل یقین

دانلود کتاب های امتحان شده

اقسام یقین به خدا و راه رسیدن به آن -تحصیل یقین


اقسام یقین به خدا و راه رسیدن به آن -تحصیل یقین

۱۳۹۸/۰۳/۱۳


۶۵۶ بازدید

سلام چه کنم تابه قدرت خداوندیقین پیداکنم یعنی وقتی خداوندیااهل بیت دستوری میدهندواقعابایقین بدونم که انجام بدم موفقم مثلاقدرت وحضورخداوندراحس کنم همان طورکه وقتی میترسم کسی پیشمه ارومم. سپاس

پرسشگر گرامی به نکات زیر توجه نمایید :
الف ) یقین
یقین، ‌عبارت است از اعتقاد ثابت و قطعی انسان به امری که مطابق با واقع بوده و با هیچ شبهه‌ای، هر قدر هم قوی، قابل زوال نباشد. یقین در دین به منزله سرمایه است و ایمان متوقف بر آن می‌باشد. سایر علوم شاخ و برگ آن است و رستگاری در آخرت بدون یقین حاصل نمی‌شود.
از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده که فرمود:
«از جبرئیل پرسیدم تفسیر یقین چیست؟ گفت: مؤمن به گونه‌ای برای خدا عمل کند که گویا او را می‌بیند، و اگر او خدا را نمی‌بیند، خدا او را می‌بیند. و یقیناً بداند که آنچه به او رسیده ممکن نبود از او بگذرد و آنچه از او گذشته ممکن نبود به او برسد.» [رحمتی شهرضا، محمد، گنجینه معارف، قم، صبح پیروزی، ۱۳۸۵ه ش، دوم.]از امام رضا (علیه‌السلام) سؤال شد: یقین چیست؟ فرمود:
«توکل بر خدا و تسلیم او شدن و راضی به قضای الهی بودن و همه امور را به خدا واگذاردن.» [حرّانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، ترجمه بهراد جعفری، ‌تهران‌، اسلامیه، ‌اول، ‌۱۳۸۰ ش‌.۱۴] ب ) اقسام یقین و راه رسیده به آن
یقین به خداوند اقسامى دارد و براى رسیدن به هر یک، راهى ویژه را باید پیمود:
1 . یقین عقلى و نظرى (علم الیقین):
این مرحله اولین مرتبه یقین و نیل به معرفت مفهومى و ذهنى است. مانند آنکه آدمى به جهنم و بهشت، در حد ادراک عقلى واقف گردد و خصایص آنها را در حد فهم مفهوم بداند.
براى رسیدن به این مرتبه باید جهاد و خیزش علمى، کلامى و فلسفى نمود و با تحقیقات و کاوش هاى پردامنه، ادله گوناگون مربوط به وجود خدا و مباحث مربوط به صفات و اسما را بررسى و حجاب شبهات را یکى پس از دیگرى خرق نمود، تا بتوان از پرتو خورشید تابان معرفت بهره گرفت. (1)
2 . یقین قلبى و شهودى (عین الیقین):
این مرحله، یافتن حقایق خارجى و مشاهده همان معرفت مفهومى و ذهنى (مرتبه علم الیقین) است؛ مثل آنکه وقتى ملحد را در قیامت به جهنم بردند، وى دیگر خود جهنم را مى بیند، یا هنگامى که مؤمن را به بهشت بردند، او خود بهشت را مشاهده مى کند.
در این مرحله به جاى سیر با پاى چوبین استدلال، با بال تزکیه و تصفیه نفس از جمیع رذایل و خبائث از جمله خودبینى و دنیاپرستى که ام‌الرذائل است و با آراستن دل به جمیع اوصاف محموده و عبادت و بندگى خالصانه، مى توان خدا را با تمام وجود یافت. به قول حافظ:
شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس * ورنه هر کو ورقى خواند معانى دانست
از این رهگذر به آن جا مى توان رسید که امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: «انى لم اعبد ربا لم اره؛ خدایى را که نبینم بندگى اش نمى کنم».
3 . مرتبه «حق الیقین»:
به این معنا که انسان نه تنها شاهد حق باشد، بلکه عین شهود قرار گیرد و فانى از غیر و باقى بالله شود. از خود چیزى نداشته باشد و در معرفت الهى غرق شود است. (3)
آن‌که به چنین جایگاه رفیعى رسید، دیگر جهان شگفت خلقت را دلیل و مقدمه بر اثبات وجود خدا قرار نمى دهد، بلکه به کشف «لمى» با رؤیت جمال و کمال حق، مخلوقات را که چیزى جز فعل او و درعین ربط و تعلق به او نیستند باز خواهد شناخت. چنان‌که اباعبدالله (علیه السلام) در دعاى شریف عرفه به محضر حق عرضه داشت: «کیف یستدل علیک بما هو فى وجوده مفتقر الیک، ایکون لغیرک من الظهور ما لیس لک حتى تکون الاثار هى التى توصل الیک، عمیت عین لاتراک علیها رقیبا؛ چگونه بر تو به چیزى استدلال شود که در وجود به تو نیازمند است؟ آیا غیر تو ظهورى افزون بر تو دارد تا آشکارکننده تو باشد؟ راستى کى پنهان گشته اى تا نیازمند دلیل براى راهنمایى به سویت باشى؟ و کى دور گشتى تا آثار و نشانه ها، رساننده به سویت باشند؟ آه، چه نابیناست چشمى که تو را مراقب خود نبیند» (2)
یکى از مهم ترین عوامل نائل شدن به مراتب دوگانه عین‌الیقین و حق‌الیقین، عبودیت واقعى خداوند تعالى است. از این رو خصوصیات یک عبد واقعى را باید بدانید و سپس آن را به کار گیرید تا در سایه دانستن و عمل کردن، به یقین کامل نائل گردید.
ج ) خصوصیات بنده واقعى خداى تبارک و تعالى
1- شناخت خدا: امام رضا (علیه السلام) مى فرمایند: «اول عباده الله معرفته؛ اولین مرتبه عبادت خدا معرفت و شناخت خدا مى باشد». بنابراین یک بنده واقعى اول باید شناخت خدا پیدا کند. (براى آگاهى بیشتر ر. ک: توحید، استاد مطهرى).
2- ایمان به خدا: از شناخت و اعتقاد بالاتر و با ارزش تر، ایمان به خدا مى باشد. امام على (علیه السلام) مى فرمایند: «الایمان شجره اصلها الیقین» ایمان درختى است که ریشه آن یقین است پس بر حسب این روایت، ریشه ایمان، همان «یقین قلبى» است نه صرف اعتقاد و شناختى که در معرض رد و اثبات است و در روایتى دیگر امام رضا (علیه السلام) مى فرمایند: «لا عبادة الا بیقین؛ عبادتى نیست مگر با یقین». پس اصل شجره ایمان یقین است و یقین قوام‌بخش عبادت واقعى است؛ درنتیجه ایمان به خدا، عبادت واقعى را محقق مى سازد. بنابراین بنده واقعى خدا باید علاوه بر شناخت خدا ایمان به خدا هم داشته باشد.
این نکته قابل ذکر است که مهمترین چیزى که ایمان را در قلب پابرجا و مستحکم مى کند «ورع» است که در کلام امام صادق (علیه السلام) آمده: «سئل الصادق (علیه السلام) ما الذى یثبت الایمان؟ قال: الذى یثبته فیه الورع والذى یخرجه منه الطمع؛ از حضرت سؤال شد: چه چیزی ایمان را در قلب تثبیت مى کند؟ فرموند: چیزى که ایمان را در قلب تثبیت مى کند، ورع (اجتناب از معاصى و شبهات حرام) مى باشد و چیزى که ایمان را از قلب خارج مى کند، طمع (نسبت به گناهان و انجام معاصى) مى باشد».
3- شناخت دستورات خدا: شناخت دستورات خدا بعد از شناخت و ایمان به خدا شناخت فرستادگان الهى را نیز مى طلبد؛ زیرا اول باید آنها را بشناسیم تا بعد به رسالت آنها پى ببریم و در زمان غیبت امام معصوم (علیه السلام) به شأن و رسالت علما و فقهاى عظام واقف گردیم، که در این باب ازجهت نظرى و بحث هاى کلامى و اعتقادى باید به بحث نبوت و امامت رجوع کرد. ولى از جهت صرف شناخت دستورات عملى کافى است که به رساله هاى عملیه مجتهدین کرام رجوع شود؛ بنابراین با رجوع به رساله مى توان واجب و حرام الهى را شناخت تا این ویژگى دیگر بنده واقعی خدا تحقق یابد.
4- ترجیح دستورات خدا: دستورات خدا را باید بر دستورات نفس و شیطان و هر چیز دیگرى در عمل ترجیح داد. امام سجاد (علیه السلام) مى فرمایند: «من عمل بما افترض الله علیه فهو من اعبد الناس؛ هر کس به آنچه خدا بر او واجب کرده عمل کند از عابدترین مردم مى باشد».
امام على (علیه السلام) مى فرمایند: «لا عبادة کاداء الفرائض؛ هیچ عبادتى مثل انجام واجبات نیست». بنابراین انجام واجبات و ترک محرمات بر هر چیزى ترجیح دارد و نشانه دیگرى از بندگى واقعى خدا مى باشد.
5- استقامت در بندگى: بندگى خدا مادام‌العمرى و همیشگى است. خداوند تبارک و تعالى به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) در قرآن چنین خطاب مى کند: «فاعبده واصطبر لعبادته؛ او را عبادت کن و در راه پرستش او شکیبا باش» (مریم، آیه 65).
خستگى در عبادت و بندگى مقطعى، از ساحت بنده واقعى خدا بدور است. حضرت على (علیه السلام) مى فرمایند: «دوام العباده برهان الظفر بالسعادة؛ عبادت دوام‌دار و همیشگى، دلیل قاطع ظفر و دستیابى به سعادت و خوشبختى است» (الغرر والدرر، باب العباده، ص24 و318).
این نکته درخور یادآورى است که مراد از عبادت، فقط نماز و روزه نیست؛ بلکه یعنى طاعت و فرمانبردارى از دستورات خدا که در مرحله اول، فعل و انجام واجبات و ترک محرمات است؛ زیرا مولا على (علیه السلام) مى فرمایند: «غایه العبادة الطاعة؛ نهایت عبادت طاعت است» (همان، 30). بنابراین بندگى و سرسپردگى دائم نسبت به خداى تعالى از ویژگى هاى مهم بنده واقعى خدا مى باشد.
6- بندگى با آزادگى: بنده واقعى خدا باید به حدى برسد که فقط لذت و محبت و عشق، او را به بندگى وادارد و از شوق بهشت و ترس جهنم آزاد باشد.
امام صادق (علیه السلام) مى فرمایند: «ان العباد ثلاثه: قوم عبدوا الله عزوجل خوفاً فتلک عبادة العبید و قوم عبدوالله تبارک و تعالى طلب الثواب فتلک عبادة الاجراء و قوم عبدوا الله عز و جل حبا له فتلک عبادة الاحرار و هى افضل العباده؛ بندگان سه گونه اند:
1- گروهى از روى ترس (از جهنم و عذاب الهى) خداى عز وجل را عبادت مى کنند که این عبادت از آن بردگان مى باشد.
2- گروهى با دل خواهان ثواب (و دریافت پاداش و بهشت) خداى تبارک و تعالى را عبادت مى کنند که این عبادت ازآن مزدبگیران مى باشد.
3- گروهى به خاطر حب وعشق (حق تعالى) خداى عزوجل را عبادت مى کنند که این عبادت، بهره آزادگان (و وارستگان از بند غیرعشق) مى باشد و همین عبادت هم برترین عبادت ها مى باشد،( میزان الحکمه، ج 7، ص 3418، روایت 11646).
تذکر: این قسم اخیر عبادت را نباید بزودی از خود انتظار داشت، زیرا وصول به آن حال بلند معنوى، سال هاى دراز و پیاپى را مى طلبد. البته اگر انسان استقامت در بندگى داشته باشد به مرور زمان شمه اى از آن حال را در خود مى یابد. در این قسم اخیر نه‌تنها عبادت از ریا و عجب خالص است، بلکه
از ترس جهنم و اراده ثواب هم خالص است؛ یعنی آزاد از هر قید غیرخدایى است.
7- چشم به کرم خدا نه عمل خود: بنده واقعى خدا همیشه خود را مقصر مى بیند و عمل خود را به هیچ مى انگارد. براى عمل خود قدرى قائل نیست و پیوسته چشم به کرم کریم دوخته، نه از غرور عمل باد در پوست انداخته.
امام کاظم (علیه السلام) مى فرمایند: «علیک بالجد و لاتخرجن نفسک من حد التقصیر فى عبادة الله تعالى و طاعته، فان الله تعالى لایعبد حق عبادته؛ بر تو باد کوشیدن (و جد و جهد در عبادت) و نفس تو از حد تقصیر در عبادت و طاعت خداى تعالى خارج نشود (و خویش را مقصر بداند) زیرا خداوند تعالى آن‌گونه که شایسته پرستش است عبادت نمى شود» (همان، ص 3428، روایت 11707).
دوست خوبم؛ اینها پاره اى از خصوصیات مهم بنده واقعى خدا مى باشد که فقط با عمل دقیق به آن مى توان بنده واقعى حضرت دوست شد و در سایه آن به یقین کامل رسید.
و سخن پایانی اینکه: امام معصوم (علیه السلام) به ما وعده داده است که به آنچه می‌دانی عمل کن، از آنچه نمی‌دانی تو را کفایت می‌کنند؛ «اعمل بما تعلم یکفیک مالم تعلم». و درباره مهمترین اعمال در زیارت امام حسین (علیه السلام) می‌خوانیم: «اشهد انک قد اقمت الصلوه و اتیت الزکاه و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر حتی اتیک الیقین»؛ که با دقت در این فراز به روشنی به دست می‌آید که با نماز، به عنوان ارتباط با خدا و پرداخت زکات به عنوان حل مشکل اقتصادی و انجام امر به معروف به عنوان حل مشکلات فرهنگی است که مسیر صراط مستقیم فردی و اجتماعی شکل می‌گیرد و یقین حاصل می‌شود. [البته بنابر قولی از عبارت «حتی یأتیک الیقین» به معنای ادامه این کارها تا هنگام مرگ نیز تعبیر شده است].
——————–
پی نوشت :
1- در این زمینه مطالعه کتاب هاى زیر سودمند است:
«بهترین راه شناخت خدا»، محمدى رى شهرى
«آفریدگار جهان»، مکارم شیرازى
«اثبات وجود خدا» چهل تن از دانشمندان
«خدا در قرآن»، شهید بهشتى
«اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5»، علامه طباطبایى- شهید مطهرى
«کلیات فلسفه»، ترجمه دکتر مجتبوى
«علل گرایش به مادیگرى»، شهید مطهرى
2- براى مطالعه و خودسازى در این زمینه نگاشته هاى زیر سودمند است:
«چهل حدیث»، امام خمینى (رحمةالله علیه)
«آداب الصلوه یا پرواز در ملکوت»، امام خمینى (رحمةالله علیه)
«نامه حضرت امام به مرحوم سید احمد خمینى و به فاطمه (عروسش)»
«اسرار عبادات»، آیت الله جوادى آملى
«کلیات اخلاق اسلامى» (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه دکتر مجتبوى
«نامه ها و برنامه ها»، آیت الله حسن زاده آملى
«ترجمه المراقبات»، آیت الله میرزا جواد ملکى تبریزى.
3- هر یک از مراتب یقین به تناسب قوت و ضعف یقین مؤمنین دارای درجات متعددی می‌باشد و آنگونه که از برخی اخبار بدست می‌آید برای زیاد شدن یقین در انسان نهایتی وجود ندارد (ترجمه اخلاق ص: 420)
سالم و سعادتمند باشید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

درباره admin

دانلود کتاب های امتحان شده

اقسام یقین به خدا و راه رسیدن به آن -تحصیل یقین


اقسام یقین به خدا و راه رسیدن به آن -تحصیل یقین

۱۳۹۸/۰۳/۱۳


۶۵۶ بازدید

سلام چه کنم تابه قدرت خداوندیقین پیداکنم یعنی وقتی خداوندیااهل بیت دستوری میدهندواقعابایقین بدونم که انجام بدم موفقم مثلاقدرت وحضورخداوندراحس کنم همان طورکه وقتی میترسم کسی پیشمه ارومم. سپاس

پرسشگر گرامی به نکات زیر توجه نمایید :
الف ) یقین
یقین، ‌عبارت است از اعتقاد ثابت و قطعی انسان به امری که مطابق با واقع بوده و با هیچ شبهه‌ای، هر قدر هم قوی، قابل زوال نباشد. یقین در دین به منزله سرمایه است و ایمان متوقف بر آن می‌باشد. سایر علوم شاخ و برگ آن است و رستگاری در آخرت بدون یقین حاصل نمی‌شود.
از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده که فرمود:
«از جبرئیل پرسیدم تفسیر یقین چیست؟ گفت: مؤمن به گونه‌ای برای خدا عمل کند که گویا او را می‌بیند، و اگر او خدا را نمی‌بیند، خدا او را می‌بیند. و یقیناً بداند که آنچه به او رسیده ممکن نبود از او بگذرد و آنچه از او گذشته ممکن نبود به او برسد.» [رحمتی شهرضا، محمد، گنجینه معارف، قم، صبح پیروزی، ۱۳۸۵ه ش، دوم.]از امام رضا (علیه‌السلام) سؤال شد: یقین چیست؟ فرمود:
«توکل بر خدا و تسلیم او شدن و راضی به قضای الهی بودن و همه امور را به خدا واگذاردن.» [حرّانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، ترجمه بهراد جعفری، ‌تهران‌، اسلامیه، ‌اول، ‌۱۳۸۰ ش‌.۱۴] ب ) اقسام یقین و راه رسیده به آن
یقین به خداوند اقسامى دارد و براى رسیدن به هر یک، راهى ویژه را باید پیمود:
1 . یقین عقلى و نظرى (علم الیقین):
این مرحله اولین مرتبه یقین و نیل به معرفت مفهومى و ذهنى است. مانند آنکه آدمى به جهنم و بهشت، در حد ادراک عقلى واقف گردد و خصایص آنها را در حد فهم مفهوم بداند.
براى رسیدن به این مرتبه باید جهاد و خیزش علمى، کلامى و فلسفى نمود و با تحقیقات و کاوش هاى پردامنه، ادله گوناگون مربوط به وجود خدا و مباحث مربوط به صفات و اسما را بررسى و حجاب شبهات را یکى پس از دیگرى خرق نمود، تا بتوان از پرتو خورشید تابان معرفت بهره گرفت. (1)
2 . یقین قلبى و شهودى (عین الیقین):
این مرحله، یافتن حقایق خارجى و مشاهده همان معرفت مفهومى و ذهنى (مرتبه علم الیقین) است؛ مثل آنکه وقتى ملحد را در قیامت به جهنم بردند، وى دیگر خود جهنم را مى بیند، یا هنگامى که مؤمن را به بهشت بردند، او خود بهشت را مشاهده مى کند.
در این مرحله به جاى سیر با پاى چوبین استدلال، با بال تزکیه و تصفیه نفس از جمیع رذایل و خبائث از جمله خودبینى و دنیاپرستى که ام‌الرذائل است و با آراستن دل به جمیع اوصاف محموده و عبادت و بندگى خالصانه، مى توان خدا را با تمام وجود یافت. به قول حافظ:
شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس * ورنه هر کو ورقى خواند معانى دانست
از این رهگذر به آن جا مى توان رسید که امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: «انى لم اعبد ربا لم اره؛ خدایى را که نبینم بندگى اش نمى کنم».
3 . مرتبه «حق الیقین»:
به این معنا که انسان نه تنها شاهد حق باشد، بلکه عین شهود قرار گیرد و فانى از غیر و باقى بالله شود. از خود چیزى نداشته باشد و در معرفت الهى غرق شود است. (3)
آن‌که به چنین جایگاه رفیعى رسید، دیگر جهان شگفت خلقت را دلیل و مقدمه بر اثبات وجود خدا قرار نمى دهد، بلکه به کشف «لمى» با رؤیت جمال و کمال حق، مخلوقات را که چیزى جز فعل او و درعین ربط و تعلق به او نیستند باز خواهد شناخت. چنان‌که اباعبدالله (علیه السلام) در دعاى شریف عرفه به محضر حق عرضه داشت: «کیف یستدل علیک بما هو فى وجوده مفتقر الیک، ایکون لغیرک من الظهور ما لیس لک حتى تکون الاثار هى التى توصل الیک، عمیت عین لاتراک علیها رقیبا؛ چگونه بر تو به چیزى استدلال شود که در وجود به تو نیازمند است؟ آیا غیر تو ظهورى افزون بر تو دارد تا آشکارکننده تو باشد؟ راستى کى پنهان گشته اى تا نیازمند دلیل براى راهنمایى به سویت باشى؟ و کى دور گشتى تا آثار و نشانه ها، رساننده به سویت باشند؟ آه، چه نابیناست چشمى که تو را مراقب خود نبیند» (2)
یکى از مهم ترین عوامل نائل شدن به مراتب دوگانه عین‌الیقین و حق‌الیقین، عبودیت واقعى خداوند تعالى است. از این رو خصوصیات یک عبد واقعى را باید بدانید و سپس آن را به کار گیرید تا در سایه دانستن و عمل کردن، به یقین کامل نائل گردید.
ج ) خصوصیات بنده واقعى خداى تبارک و تعالى
1- شناخت خدا: امام رضا (علیه السلام) مى فرمایند: «اول عباده الله معرفته؛ اولین مرتبه عبادت خدا معرفت و شناخت خدا مى باشد». بنابراین یک بنده واقعى اول باید شناخت خدا پیدا کند. (براى آگاهى بیشتر ر. ک: توحید، استاد مطهرى).
2- ایمان به خدا: از شناخت و اعتقاد بالاتر و با ارزش تر، ایمان به خدا مى باشد. امام على (علیه السلام) مى فرمایند: «الایمان شجره اصلها الیقین» ایمان درختى است که ریشه آن یقین است پس بر حسب این روایت، ریشه ایمان، همان «یقین قلبى» است نه صرف اعتقاد و شناختى که در معرض رد و اثبات است و در روایتى دیگر امام رضا (علیه السلام) مى فرمایند: «لا عبادة الا بیقین؛ عبادتى نیست مگر با یقین». پس اصل شجره ایمان یقین است و یقین قوام‌بخش عبادت واقعى است؛ درنتیجه ایمان به خدا، عبادت واقعى را محقق مى سازد. بنابراین بنده واقعى خدا باید علاوه بر شناخت خدا ایمان به خدا هم داشته باشد.
این نکته قابل ذکر است که مهمترین چیزى که ایمان را در قلب پابرجا و مستحکم مى کند «ورع» است که در کلام امام صادق (علیه السلام) آمده: «سئل الصادق (علیه السلام) ما الذى یثبت الایمان؟ قال: الذى یثبته فیه الورع والذى یخرجه منه الطمع؛ از حضرت سؤال شد: چه چیزی ایمان را در قلب تثبیت مى کند؟ فرموند: چیزى که ایمان را در قلب تثبیت مى کند، ورع (اجتناب از معاصى و شبهات حرام) مى باشد و چیزى که ایمان را از قلب خارج مى کند، طمع (نسبت به گناهان و انجام معاصى) مى باشد».
3- شناخت دستورات خدا: شناخت دستورات خدا بعد از شناخت و ایمان به خدا شناخت فرستادگان الهى را نیز مى طلبد؛ زیرا اول باید آنها را بشناسیم تا بعد به رسالت آنها پى ببریم و در زمان غیبت امام معصوم (علیه السلام) به شأن و رسالت علما و فقهاى عظام واقف گردیم، که در این باب ازجهت نظرى و بحث هاى کلامى و اعتقادى باید به بحث نبوت و امامت رجوع کرد. ولى از جهت صرف شناخت دستورات عملى کافى است که به رساله هاى عملیه مجتهدین کرام رجوع شود؛ بنابراین با رجوع به رساله مى توان واجب و حرام الهى را شناخت تا این ویژگى دیگر بنده واقعی خدا تحقق یابد.
4- ترجیح دستورات خدا: دستورات خدا را باید بر دستورات نفس و شیطان و هر چیز دیگرى در عمل ترجیح داد. امام سجاد (علیه السلام) مى فرمایند: «من عمل بما افترض الله علیه فهو من اعبد الناس؛ هر کس به آنچه خدا بر او واجب کرده عمل کند از عابدترین مردم مى باشد».
امام على (علیه السلام) مى فرمایند: «لا عبادة کاداء الفرائض؛ هیچ عبادتى مثل انجام واجبات نیست». بنابراین انجام واجبات و ترک محرمات بر هر چیزى ترجیح دارد و نشانه دیگرى از بندگى واقعى خدا مى باشد.
5- استقامت در بندگى: بندگى خدا مادام‌العمرى و همیشگى است. خداوند تبارک و تعالى به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) در قرآن چنین خطاب مى کند: «فاعبده واصطبر لعبادته؛ او را عبادت کن و در راه پرستش او شکیبا باش» (مریم، آیه 65).
خستگى در عبادت و بندگى مقطعى، از ساحت بنده واقعى خدا بدور است. حضرت على (علیه السلام) مى فرمایند: «دوام العباده برهان الظفر بالسعادة؛ عبادت دوام‌دار و همیشگى، دلیل قاطع ظفر و دستیابى به سعادت و خوشبختى است» (الغرر والدرر، باب العباده، ص24 و318).
این نکته درخور یادآورى است که مراد از عبادت، فقط نماز و روزه نیست؛ بلکه یعنى طاعت و فرمانبردارى از دستورات خدا که در مرحله اول، فعل و انجام واجبات و ترک محرمات است؛ زیرا مولا على (علیه السلام) مى فرمایند: «غایه العبادة الطاعة؛ نهایت عبادت طاعت است» (همان، 30). بنابراین بندگى و سرسپردگى دائم نسبت به خداى تعالى از ویژگى هاى مهم بنده واقعى خدا مى باشد.
6- بندگى با آزادگى: بنده واقعى خدا باید به حدى برسد که فقط لذت و محبت و عشق، او را به بندگى وادارد و از شوق بهشت و ترس جهنم آزاد باشد.
امام صادق (علیه السلام) مى فرمایند: «ان العباد ثلاثه: قوم عبدوا الله عزوجل خوفاً فتلک عبادة العبید و قوم عبدوالله تبارک و تعالى طلب الثواب فتلک عبادة الاجراء و قوم عبدوا الله عز و جل حبا له فتلک عبادة الاحرار و هى افضل العباده؛ بندگان سه گونه اند:
1- گروهى از روى ترس (از جهنم و عذاب الهى) خداى عز وجل را عبادت مى کنند که این عبادت از آن بردگان مى باشد.
2- گروهى با دل خواهان ثواب (و دریافت پاداش و بهشت) خداى تبارک و تعالى را عبادت مى کنند که این عبادت ازآن مزدبگیران مى باشد.
3- گروهى به خاطر حب وعشق (حق تعالى) خداى عزوجل را عبادت مى کنند که این عبادت، بهره آزادگان (و وارستگان از بند غیرعشق) مى باشد و همین عبادت هم برترین عبادت ها مى باشد،( میزان الحکمه، ج 7، ص 3418، روایت 11646).
تذکر: این قسم اخیر عبادت را نباید بزودی از خود انتظار داشت، زیرا وصول به آن حال بلند معنوى، سال هاى دراز و پیاپى را مى طلبد. البته اگر انسان استقامت در بندگى داشته باشد به مرور زمان شمه اى از آن حال را در خود مى یابد. در این قسم اخیر نه‌تنها عبادت از ریا و عجب خالص است، بلکه
از ترس جهنم و اراده ثواب هم خالص است؛ یعنی آزاد از هر قید غیرخدایى است.
7- چشم به کرم خدا نه عمل خود: بنده واقعى خدا همیشه خود را مقصر مى بیند و عمل خود را به هیچ مى انگارد. براى عمل خود قدرى قائل نیست و پیوسته چشم به کرم کریم دوخته، نه از غرور عمل باد در پوست انداخته.
امام کاظم (علیه السلام) مى فرمایند: «علیک بالجد و لاتخرجن نفسک من حد التقصیر فى عبادة الله تعالى و طاعته، فان الله تعالى لایعبد حق عبادته؛ بر تو باد کوشیدن (و جد و جهد در عبادت) و نفس تو از حد تقصیر در عبادت و طاعت خداى تعالى خارج نشود (و خویش را مقصر بداند) زیرا خداوند تعالى آن‌گونه که شایسته پرستش است عبادت نمى شود» (همان، ص 3428، روایت 11707).
دوست خوبم؛ اینها پاره اى از خصوصیات مهم بنده واقعى خدا مى باشد که فقط با عمل دقیق به آن مى توان بنده واقعى حضرت دوست شد و در سایه آن به یقین کامل رسید.
و سخن پایانی اینکه: امام معصوم (علیه السلام) به ما وعده داده است که به آنچه می‌دانی عمل کن، از آنچه نمی‌دانی تو را کفایت می‌کنند؛ «اعمل بما تعلم یکفیک مالم تعلم». و درباره مهمترین اعمال در زیارت امام حسین (علیه السلام) می‌خوانیم: «اشهد انک قد اقمت الصلوه و اتیت الزکاه و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر حتی اتیک الیقین»؛ که با دقت در این فراز به روشنی به دست می‌آید که با نماز، به عنوان ارتباط با خدا و پرداخت زکات به عنوان حل مشکل اقتصادی و انجام امر به معروف به عنوان حل مشکلات فرهنگی است که مسیر صراط مستقیم فردی و اجتماعی شکل می‌گیرد و یقین حاصل می‌شود. [البته بنابر قولی از عبارت «حتی یأتیک الیقین» به معنای ادامه این کارها تا هنگام مرگ نیز تعبیر شده است].
——————–
پی نوشت :
1- در این زمینه مطالعه کتاب هاى زیر سودمند است:
«بهترین راه شناخت خدا»، محمدى رى شهرى
«آفریدگار جهان»، مکارم شیرازى
«اثبات وجود خدا» چهل تن از دانشمندان
«خدا در قرآن»، شهید بهشتى
«اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5»، علامه طباطبایى- شهید مطهرى
«کلیات فلسفه»، ترجمه دکتر مجتبوى
«علل گرایش به مادیگرى»، شهید مطهرى
2- براى مطالعه و خودسازى در این زمینه نگاشته هاى زیر سودمند است:
«چهل حدیث»، امام خمینى (رحمةالله علیه)
«آداب الصلوه یا پرواز در ملکوت»، امام خمینى (رحمةالله علیه)
«نامه حضرت امام به مرحوم سید احمد خمینى و به فاطمه (عروسش)»
«اسرار عبادات»، آیت الله جوادى آملى
«کلیات اخلاق اسلامى» (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه دکتر مجتبوى
«نامه ها و برنامه ها»، آیت الله حسن زاده آملى
«ترجمه المراقبات»، آیت الله میرزا جواد ملکى تبریزى.
3- هر یک از مراتب یقین به تناسب قوت و ضعف یقین مؤمنین دارای درجات متعددی می‌باشد و آنگونه که از برخی اخبار بدست می‌آید برای زیاد شدن یقین در انسان نهایتی وجود ندارد (ترجمه اخلاق ص: 420)
سالم و سعادتمند باشید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها