خانه » همه » مذهبی » نوروز، از تغذیه رایگان تا شام غریبان

دانلود کتاب های امتحان شده

نوروز، از تغذیه رایگان تا شام غریبان

عصراسلام: بخشی از ساکنان تهران هم، تهرانی هستند. منظور از تهرانی در اینجا لزوماً یک تهرانی به قول معروف اصیل نیست که اجداد او از عهد آقا محمد خان قاجار ساکن تهران بوده باشند. حتی معلوم نیست از این تهرانی‌ها چند نفر در این شهر درندشت باقی مانده است. در اینجا تهرانی به کسی گفته می‌شود که حتی اگر یکی دو نسل قبل هم به تهران آمده باشند، اکنون ریشه‌های خانوادگی آنها در نهران است.

تفاوت این دو نوع ساکنان تهران در ایام تعطیلات طولانی و مخصوصاً تعطیلات عید به وضوح خود را نشان می‌دهد. امثال من حتی اگر کمترین امکانات و درآمد را هم داشته باشند، همواره برنامه طولانی مدت سفر عید برای آنها مهیاست. تقریباً نیاز به هیچ امکاناتی هم نیست. در بدترین حالت سوار اتوبوس می‌شویم و به شهر خود می‌رویم. به تعبیر یک رفیق تالشی این سفرها نه تنها هزینه چندانی ندارد، بلکه درآمدزاست و حکم تغدیه رایگان برای یک مدت طولانی را هم دارد. 

هر کسی در تهران لابد به کاری مشغول است. تعطیلات واقعی و آموزشی عید هم ماشاالله از هفته آخر اسفند شروع و به چند روز بعد از ۱۳ فروردین منتهی می‌شود. اما تعطیلات رسمی حدود پنج روز است. ممکن است به این راحتی نتوان از محل کار مرخصی گرفت، چون همه مایل هستند از همه این تعطیلات طولانی استفاده کنند. اداره و شرکت را هم که کُلّهُم نمی‌توان تعطیل کرد. 

اما نیک که بنگریم، در واقع همه مایل نیستند از همه تعطیلات استفاده کنند، اتفاقاً بخش قابل توجهی عزای این تعطیلات طولانی را می‌گیرند ولی خود را از تک و تا نمی‌اندازند و همرنگ کسانی می‌شوند که شور و شوق سفر و تعطیلات طولانی را دارند. 

این بخش عموماً از همان تهرانی‌هائی هستند که سطح درآمد و سطح برخورداری آنها معمولاً از متوسط به پائین است. حتی ممکن است تعطیلات طولانی نوروز در شهر خودشان برای آنها حکم شام غریبان را هم داشته باشد. این تهرانی‌ها در شمال ویلا ندارند که بلافاصله عازم ییلاق کلاردشت شوند. در شهرهای دیگر هم فامیلی نزدیکی ندارند که بتوانند مدت طولانی از تغذیه رایگان بهره ببرند. 

سفر معمولی کلی هزینه دارد. بدون ماشین شخصی سفر در ایام عید دشوار است. بدون ماشین شخصی با دوستان دیگر برای یک سفر جمعی هم نمی‌توان برنامه‌ریزی کرد. باید چشم به کَرَم دوستی داشت که برای یکی دو نفر جا داشته باشد. اقامت در مقصد هم کلی هزینه و دردسر دارد. وقتی وضع مردم اندکی خوب شد و خیلی‌ها ماشین‌دار شدند، چادر صحرائی با خود می‌بردند و در مقصد از هزینه اقامت بی‌نیاز می‌شدند. اما این نوع سفر هم بیش از چند روز قابل دوام نبود، همراهی آب و هوا را هم لازم داشت و در نهایت کفاف تعطیلات دور و دراز عید را نمی‌کرد. 

غم‌انگیزترین صحنه زمانی است که به این تهرانی‌ها یک همکاری غیرتهرانی، و یا همکار تهرانی برخوردار، پیشنهاد می‌کند به جای او در تعطیلات دور و دراز بر سر کار آید. بعضاً این پشنهادها را اصلاً نمی‌توان رد کرد، چون شامل اضافه‌کاری و مزایای دیگر رسمی و غیررسمی است. 

تهرانی بینوا در دل از دریافت این پیشنهاد بسیار خوشحال می‌شود، چون هم فال است و هم تماشا. هم از اقامت کسل‌کننده در خانه و شام غریبان تهران نجات می‌یابد، و هم سر کار می‌رود و درآمدی کسب می‌کند. اما چنان که افتد و دانید خیلی خیلی دشوار است این خوشحالی را بروز دهد. بعضاً ناچار می‌شود تظاهر هم بکند و بگوید : اه! این هم از تعطیلات ما!!

عید سال گذشته کُرونا تازه شروع شده بود و گرم این حادثه بودیم. شخصاً ماندن در تهران را چندان حس نکردم. اما این روزها کاملاً حس و حال همان تهرانی‌ها را دارم. کاری هم ندارم، بالطبع پیشنهادی هم دریافت نمی‌کنم. گرچه اغلب در خانه هستم، و علی‌الاصول شرایط برای من چندان فرقی نباید داشته باشد، خاصه که از زمان شروع کُرونا هر چهار نفرمان عموماً در خانه هستیم. اما نمی‌دانم چرا این روزها این تهران سوت و کور حسابی حوصله‌ام را سر برده است. 

تقریباً همه راههای سفر زمینی به شهر کُرونازده ارومیه بسته است. نزدیک دو سال است مادر بزرگوارم را درست و حسابی ندیدم. فی‌الواقع تنها مزیت امثال من به تهرانی‌های کاملاً از حیّز انتفاع افتاده است. در قریب به چهل سال گذشته این اندازه احساس تهرانی بودن به من دست نداده بود. تعطیلات برای من همیشه تعطیل تمامی ندارد. 

محمد بابایی

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها