خانه » همه » مذهبی » کرونا و طبقه کارگر

دانلود کتاب های امتحان شده

کرونا و طبقه کارگر

ژیژک در بخش چهارم این کتاب پس از نقل‌قولی از حریرچی که ویروس کرونا فقیر و غنی نمی‌شناسد، چنین می‌نویسد: (در این مورد کاملاً حق داشت؛ ما همگی در یک قایق نشسته‌ایم) و در ادامه می‌گوید، این ویروس کرونا است که همه ما را یک رنگ و متحد ساخته است.
شاید با انگاره دوم او، اما با خوانشی متفاوت همدل باشم که کووید-۱۹ راهی را پیش روی ما قرار داد تا همبستگی اجتماعی‌مان بیشتر و بیشتر گردد، اما با رأی نخست او اساساً مشکل دارم. 
طبقه کارگر به‌خصوص در ایران بیشتر و بیشتر از هر زمانی در پاندمی کرونا، مورد رنج و آلام قرارگرفته‌اند، در ایران طبقات بالادست و به‌خصوص دولت هیچ‌گونه مسئولیتی را در خصوص آن‌ها قبول نمی‌کند و تنها سخن از خانه‌نشینی مردم می‌نماید، راحت بگویم! در اینجا، طبقه کارگر تنها یک‌راه برای ادامه زندگی دارند: کار کردن، کار کردن، کار کردن. آن‌ها حتی در این شرایط سخت مجبور به کار کردن، برای گذران زندگی خود می‌باشند، درصورتی‌که طبقات فرادست، با قرنطینه، تنها شاید مقداری از لذت‌های زندگی خود را از دست بدهند، کارگران بدون کار کردن، معیشت خویش و خانواده خویش را در خطر می‌بینند.
نقل‌قولی از کارل مارکس در کتاب دست‌نوشته‌های فلسفی-اقتصادی ناگزیر است: (هنگامی‌که سرمایه‌دار سود می‌برد، کارگر لزوماً سودی نمی‌برد، اما زمانی که او ضرر می‌کند، لزوماً کارگر ضرر می‌کند) وصف، وصف حال ماست، طبقه سرمایه‌دار اینجا، در بدترین حال سودی کسب نمی‌کند و از دارایی‌اش استفاده می‌کند، درصورتی‌که طبقه کارگر ایران بنا به آنچه علی ربیعی گفت: نود درصد آن‌ها قراردادی‌اند. این یعنی آنکه کوچک‌ترین ضرر سرمایه‌دار سبب اخراج آن‌ها و درنهایت عدم معاش آنان می‌گردد.
دولت ایران، پس از پایان جنگ هشت‌ساله ایران و عراق به‌سوی سیاست‌های نئولیبرالی حرکت نمود که بر این اساس گزارش صندوق بین‌المللی پول در مردادماه ۱۳۶۹ نشان می‌دهد که ایران به‌سوی تغییرات عمیق ساختاری در حرکت است و نخستین گام‌های این قدم از دید مقامات ایرانی، همان خصوصی‌سازی و حذف قیدوبندهای اقتصادی هست (برای مطالعه بیشتر در این حوزه می‌توانید به کتاب طبقه و کار در ایران، نعمانی مراجعه کنید)
زمانی که این ساختارهای اقتصادی، به اجرا درآمدند، سهم دولت مرکزی در ایران، هر روز کمتر و کمتر شد، سهم دولت مرکزی، به دوش گیرنده تأمین خدمات اجتماعی (آموزش، بهداشت و …) هست. بنا بر کوشش دکتر رضا امیدی، پژوهشگر سیاست‌گذاری اجتماعی، نسبت بودجه عمومی دولت به تولید ناخالص داخلی در کشورهای فرانسه، فنلاند، دانمارک، قبرس، ژاپن و… تماماً بیشتر از ایران هست. برای مثال می‌توان به ایران و میانگین اتحادیه اروپا نگاهی انداخت، در اتحادیه اروپا میانگین این مهم ۶/۴۶ درصد است، درصورتی‌که در ایران این نسبت تنها ۲۴ درصد است.
معنای آن این است که زمانی که دولت خدمات عمومی را تأمین نمی‌کنند، افراد مجبور می‌شوند، برای آن خدمات عمومی مانند بهداشت پول پرداخت کنند، چرا که دولت دیگر عهده‌دار تأمین این خدمات عمومی نیست و این موضوع را قاعدتاً به بخش خصوصی واگذار نموده است؛ یعنی کافی است، شما از طبقه کارگر باشی و در این حال مریض شوی، دولت از وظیفه خود شانه خالی می‌کند و کمکی به شما نمی‌کند؛ تنها باید خودتان به داد خودتان برسید، حال کارگری که در خانه‌مانده و کار نمی‌کند، با کدام پول می‌تواند، این خدمات عمومی را تأمین کند! همین اوضاع، غیر دمکراتیک بودن کرونا را به‌خوبی نشان می‌دهد که یک فرد از طبقه‌های بالاتر می‌تواند، در این اوضاع به مقوله‌های بهداشتی خویش برسد، اما طبقه کارگر خیر!
دکتر فؤاد حبیبی در یادداشتی که پارسال در نقد همین انگاره ژیژک منتشر ساخت، از کتاب دکترین شوکِ نائومی کلاین نقل می‌کند که هم به‌عنوان حسن ختام و هم نظر نهایی در خصوص کرونا آن را نقل می‌کنم: (این افسانه سرمدی را کنار بگذارید که فاجعه، ‌تر و خشک با هم می‌سوزاند و با غفلتی به‌اصطلاح دمکراتیک همه‌چیز را در مسیر خود با خاک یکسان می‌کند. بیماری‌های مهلک فقط فقرا و کسانی را به ورطه نابودی می‌کشد که زندگی خود را ناگزیر با خطر می‌گذرانند.)

نویسنده: مصطفی احمدی


شبکه جامعه‌شناسی

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها